خبر و دیدگاه

نگاهی به صحبت های افتضاح آمیز غنی- دوستم

haron amirzada1نگاهی به صحبت های افتضاح آمیز غنی- دوستم

اخیراً آقای داکتر اشرف غنی احمدزی کاندیدای ریاست جمهوری افغانستان در منزل جنرال دوستم با الفاظ بازاری و خیلی مضحک بجای مناظره  بطورمدنی از رقیبان سیاسی اش به بزکشی با دوستم دعوت نمود. بسیاری ها سخنان  غنی را غیر منطقی، توهین آمیز و شرم آورد توصیف نمودند.

 به نظر می رسد که  حرفهای غیر منطقی، احساساتی و حرکات روانی آقای غنی احمدزی نه  تنها بسیاری طرفداران وی را مایوس ساخته است، بلکه سلامت روانی، دانش و اخلاق اجتماعی خویش را نیز زیر سوال برده است.

از قدیم گفته اند که “صدای دهل از دور خوش است” .این ضرب المثل  طنین دانش و شخصیت آقای غنی  را از دور برای ما خوش حکایت می کنند، ولی از نزدیک ما غنی دیگر را می بینیم. غربی ها در ۱۲ سال اخیر یک تعدادی  افرادی را بنامهای” متفکر جهان”، دموکرات ، تکنوکرات و هرکاره معرفی کردند، بسیاری  تحصیل یافتگان افغانستان کورکورانه آنرا پذیرفتند و برای معرفی شخصیت آنها لابی گری و تبلیغ نمودند، بی آنکه به اهلیت، شخصیت و دانش آنها آشنایی کامل داشته باشند.

 ashraf ghani 2beardغنی احمدزی یکی از دست پروردگان غرب از جمله چهارتن گروه موسوم به” داکتران امریکایی بدون سرحد” است که بعد از یازدهم سپتمبر وارد بازی افغانستان شده است. هرگاه به سخنرانی ها و صحبت های وی در ۱۲ سال اخیر گوش داده باشیم، دانش علمی وی با القاب داده شده بوی توسط غرب خیلی در تضاد است. شاید از دانش نهان وی غرب مستفید شده باشد، ولی در افغانستان از آن خبری نیست. مهمترین ثمره دانش آقای غنی ایجاد نظام متمرکز قبیله محور آلوده به فساد نظام سیاسی فعلی افغانستان است که توسط ماشین جنگی و اقتصادی غرب برمردم افغانستان تحمیل شده است.

 بسیاری ها به دانش آقای غنی باور دارند ولی فکر میکنند دانش وی در تحت تاثیر تعصب فرهنگ قبیلوی وی قرار گرفته است. در نتیجه آقای غنی  برای توجیه منافع قبیلوی خویش علمیت و خرد را کنار می گذارد. بگونه مثال وی اخیراً در تلویزیون یک افغانستان چیز های گفت که به هیچ منطق و علمی قابل سنجش نیست. وی میگوید که هزاره های افغانستان در ۱۲ سال اخیر تمام عقده های تاریخی شانرا بیرون کشیدند. و یا می گوید که مارشال فهیم و خلیلی آدم های مناسب در معاونیت کرزی  نیستند. واقعیت اینست که همه می دانند نه تنها آنها، بلکه کرزی هم شایستگی رهبری افغانستان را ندارند. این در حالیست که غنی یکی از معماران نظام فعلی است که دو معاون را بحیث ابزار قومی رییس جمهور پشتون تبار در قانون اساسی تحمیل کردند. در نتیجه جای شایسته سالاری و دانش و اهلیت را قومیت گرفته است. این اظهارات را آقای غنی در حالی بیان می کند که بر اساس همین فارمول جنرال دوستم را بحیث دلال قوم شریف ازبک بحیث ابزار معاون اول انتخاب نموده است، نه بر اساس کدام شایستگی.

 گذشته از دانش، القاب و  یا تعصب و بر تری طلبی قبیلوی آقای غنی، رفتار و اخلاق اجتماعی او نیز چندان قابل توصیف نیست. بگونه مثال صحبت های توهین آمیز وی در سطح بزکش بجای مناظره مدنی و علمی پیرامون آینده افغانستان بیگانگی وی را به فرهنگ مناظره و جامعه افغانستان نشان می دهد. جالب تر اینکه وی جنرال دوستم معاون اول خود را بحیث پاده وان اسپ معرفی نمود.

گذشته ازینها لباس پوشیدن وی و چرخاندن  دانه های تسبیح به شکل غیر نارمل از وی در سطح یک شخصیت “سادو” مانند و خیرات گیر به نمایش گذاشته است. تصور او این است که کرزی با چپن و کلاه قره قلی   مردم را فریب داد وی با لباس سادو مانند و تسبیح می تواند مردم را فریب بدهد و از خود یک شخصیت مذهبی و درویش تمثیل کند. این در حالیست که  وی با خانم عیسوی لبنانی ازدواج نموده و بیشتر وقتش را بجا ی مسجد در کلیسا های لبنان و امریکا سپری نموده است.

اما بزرگترین مشکل آقای غنی مشکلات روانی و تکلیف سرطان معده وی است که بسیاری وقت وی حرکات غیر نارمل وعصبی از خود تبارز می دهد. برای وی صحت و سلامتی قبل از همه آرزو میکنم.

دوستم با صحبت های غیر مسئولانه در پی چه است؟

dostum11جنرال دوستم  با دیدن حرکات غیر نارمل و صحبت های بازاری و غیر منطقی آقای غنی نیز عقده کشایی نموده و در اوج مستی الکهول ادعا نمود که  اگر با داکتر عبدالله می بود وی صد فیصد در انتخابات برنده میشد ولی بخاطر جلوگیری از تجزیه افغانستان از داکتر عبدالله حمایت نکرده است.

دوستم  با بودن در کنار غنی احمدزی در مقام معاونیت اول که در خواب هم نمی دید در تلاش است ذهنیت بدی را که نسبت به وی در سه دهه اخیر در میان پشتونها وجود دارد بویژه کشتار طالبان در دشت لیلی ، تغییر بدهد. او راه های مختلف خدمت گذاری به پشتونها را جستجو میکند تا بگونه ای آنرا جبران کند . نخستین حرکت وی پوزش خواهی بخاطر جنایاتش بود.

دوستم خود را شاه ساز معرفی می کند و بودن خود را در کنار هر کاندید بمعنای پیروزی صد فیصد او می شمارد. چنانچه وی گفت: “اگر از عبدالله  حمایت می کردم، پیروزی وی صد فیصد بود”. ولی حالا او می خواهد بگوید پیروزی غنی احمدزی صد فیصد است؛ زیرا وی از غنی بخاطر پشتون بودنش حمایت می کند.

این ادعای دوستم که “برای جلوگیری از تجزیه افغانستان من از داکتر عبدالله  حمایت نکردم”، دارای چهار هدف است:

نخست اینکه اتهام تجزیه طلبی که پشتونست ها قبل از همه غنی احمدزی به شخصیت های شمال بویژه به جنرال دوستم فدرال طلب همواره وارد می کنند، رد نموده و بار آنر ا بدوش داکتر عبدالله انداخت.

دومین هدف وی این بود که نشان بدهد وی افغانستان را از تجزیه نجات داده است و یک کریدت نزد پشتونها بدست بیاورد.

سومین هدف وی این بود که تاجکان را قوم تجزیه طلب معرفی کند و ازبک ها را  متحدان طبیعی در تحت رهبری پشتونها. واقعیت اینست که نه داکتر عبدالله و هیچ تاجکی در افغانستان  برنامه تجزیه طلبی ندارد و نه پیروزی آکاندیدای منسوب به تاجکان باعث تجزیه کشور میشود. 

چهارمین هدف دوستم نشان دادن چراغ سبز به پان ترکیست ها، سعودی ها و پاکستانی ها بود. زیرا این کشور ها از ازبک ها بحیث ابزار توسعه طلبی در افغانستان و جلوگیری از نفوذ تاجک ها، هزاره ها و نفوذ ایران استفاده می کنند.  

آیا با کله خام می توان سیاست پخته نمود؟

 از قدیم گفته اند که با کله خام نمی توان فکر پخته ریخت. این را برخی ها توهین تصور می کنند ولی این یک واقعیت تلخ است که ما شاهد آن در زندگی روزمره هستیم.  انکار از آن  و یا نادیده گرفتن آن بمعنی تداوم و تکرار بدبختی هاست، طوریکه ما سالهاست شاهد آن هستیم. بسیاری ساده لوح های سیاسی تصور می کنند که در سیاست بسیار زیرک  و پخته شده اند و حتا دست پروردگان استعمار غرب را هم می توانند فریب بدهند و یا بودن در کنار آنها را افتخار می شمارند. اما متأسفانه این  خام فکری زمانی بیشتر می شود که با سیاست و شراب در یک بازی پچیده مخلوط شود.

واقعیت اینست که از جنرال دوستم  کلمات منطقی و علمی را هیچ کس انتظار ندارد. زیرا وی یک شخصیت شناخته شده است که در کارنامه سی ساله اش به جز از کشتار، فرار، خیانت و چرند گویی چیزی دیگری ندارد. او یک فرد خیلی معتاد به الکهول است و تمام تصامیمش را در زیر تاثیر الکهول میگیرد. وی یگانه جنگ سالاریست که کوچکترین تغییری در شخصیت ، اخلاق و رفتار وی  در ده سال اخیر نکرده  است.

با تأسف دوستم  دلال سیاسی  قوم شریف و آزادمنش ازبک های افغانستان را در دست دارد؛ گاهی این قوم مظلوم را در میدان کشتارگاه طالبان رها نموده به ترکیه  فرار می کند و گاهی هم به قیمت ارزان  به این و آن فاشیست قبیله می فروشد. 

 اظهارات اخیر وی که او بخاطر جلوگیری از تجزیه افغانستان از آقای غنی حمایت نموده است بی خردی و کله خامی وی را به اثبات می رساند. زیرا این تف سربالا بر سرخودش میریزد. چنانچه هر باریکه مردم شمال حقوق مساوی و نظام نا متمرکز و یا فدرالی را مطرح کرده اند،همواره به تجزیه طلبی از جانب افرادی مثل غنی احمدزی و بسیاری پشتونستها متهم شده اند.

متاسفانه در سه دهه اخیر پان ترکیست ها، پاکستانی ها و سعودی ها که رقابت و دشمنی با تاجکان و ایران و کلیه فارسی زبانان دارند و از نفوذ و فرهنگ گسترده فارسی زبانان ترس دارند از دوستم بحیث ابزار سیاسی استفاده می نمایند. دوستم نقش خیلی کلیدی در جان گرفتن فاشیسم زخمی در سه دهه اخیر بازی نموده است. همواره در کنار این و آن فاشیسم قبیله گرا قرار میگیرد ولی در فرجام سیلی محکم فاشیسم را چشیده دوباره به فارسی زبانها پناه میبرد. آخرین خیانت وی به هزاره ها را نیز  در شکستن تعهدش به استاد محقق می توان دید.

اظهارات اخیر دوستم در واقع آگاهانه و یا غیر آگاهانه تلاشی است در جهت تحریکات قومی  و دعوت به جنگ در افغانستان و بویژه برهم زدن روابط دوستانه و برادری تاریخی میان تاجک ها و ازبک های افغانستان که در یک گستره بزرگ فرهنگی  از افغانستان تا آسیای میانه زندگی می کنند. خویشتن داری تاجکان و نادیده گرفتن حرف های بازاری و ساده لوحانه دوستم صرف بخاطر مصلحت ملی و جلوگیری از استفاده جویی فاشیستان مثل تلویزیون ژوندون است که تمام سرگرمی شان را بهره برداری از اظهارات غیر مسوولانه دوستم درین روز ها تشکیل می دهد. این در حالیست که قبل از همه آنها تشنه خون دوستم قاتل سه هزار طالبان در دشت لیلی هستند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا