خبر و دیدگاه

پس لرزه های روابط امریکا با پاکستان

ahmadsayadi3

در حال حاضر ارابه های چرخشی در شکل پیشروی آمریکا به سمت فشار بالای پاکستان وجود دارد، “بارک اوباما” نیز در مورد پاکستان به گفتار آمد اخطار گویانه اظهار داشت اگر  به امریکا می خواهید دوست استراتیژیک باشید باید از حمایت هراس افگنان دست بردارید  هرچند جهت گیری ها تا کنون بطور کلی  استراتژیک بنظر نمی رسد در دید گاه  دو طرف تغییر اساسی و کلیدی که دست به سلاح خواهند بد دیده نمی شود.

اما جنگ لفظی، تاکید متناوب بر آمادگی برای حمله نظامی بالای گروپ حقانی برای تشدید هر چه سریع تر تحریم ها بالای پاکستان از طریق اهرم شورای امنیت، در حال حاضر جنبه عملی با خود نگرفته  اما انکار خودداری از هر نوع عقب نشینی علیه گروه حقانی نیز نشانه از مصمم بودن امریکا را برملا می سازد که نمی توان به آسانی از کنار آن گذشت در حال حاضر همکاری و عدم همکاری  محتاطانه دو طرف در مورد تروریزم و  افغانستان سوالات است که باید به آن زمان پاسخ دهد  در شرایط موجود اگر آمریکا بتواند ثبات مورد نظر خود را در منطقه پدید آورد, بر طالبان در افغانستان طوریکه لازم است غلبه کند، بحران وخیم اقتصادی خود را مهار نموده و به دوره رونق بازگردد، و در مجموع بتواند زخم هایی را که “جنگ با تروریسم  در دوره بوش و طرح حمله پیشگیرانه بر پیکر امپراطوری بحران زده وارد ساخته بتواند تاحدودی التیام بخشد.

بعید نیست که بعداً  بخواهد به شکل تجربه شده در پیشروی اش به سمت هدف هایش در قبال گروه حقانی در وزیرستان گام بردارد، اما همین التیام نیز نتیجه بازی پیچیده انواع نیروهای ناهمگرا در شطرنج سیاست جهانی و منطقه ای است که ضلعی از آن را در خاورمیانه بعضی از کشور ها تشکیل می دهند و نتیجه این بازی برای همه و بویژه بازیگران اصلی آن نامعلوم است. حتی هم اکنون نیز که همکاری محتاطانه حداقل در مورد افغانستان به ظاهر  تا حدودی از هر دو سو مورد تایید قرار گرفته است؛ خطاست که تصور شود، کشور پاکستان از حمایت گروه حقانی و دیگران دست بر می دارد، یا به مهره های و نهاد های حامی تروریزم برای همیش پایان می دهد، یا از ادامه رقابت با آمریکا برای تحکیم نفوذ خود در سیاست افغانستان خودداری می کند و یا به همکاری با دولت های مخالف سیاست آمریکا در منطقه پایان می دهد.

به همین ترتیب خطاست که گمان رود که آمریکا به حمایت خود از دولت افغانستان  در حال حاضر دست بر دار می شود یا از سرمایه گذاری بر روی شکاف های درونی دولت افغانستان به قصد بهره برداری سیاسی خودداری می کند و یا حتی از استفاده تبلیغاتی از نقض حقوق بشر در جهان  به عنوان یک اهرم فشار علیه بعضی از کشور ها خود را محروم می سازد. همه این فقرات می تواند به نوبت یا در پیوند با هم به این یا نحو دستخوش چرخش های موقتی گردد و در این یا آن جهت تشدید یا تضعیف شود. حقیقت این است که چرخش مورد اشاره حتی ارتباط چندانی با سرکوب نیرو های حقانی  و کاسته شدن از تنش ها در روابط اسلام آباد  و واشنگتن ندارد اگر چه ممکن است پاکستان علاقمند است تا  یکی از بهانه های دائمی برای منحرف کردن مسیر مبارزه مردم را از دست آنها بگیرد، ولی سرکوب گروه های مخالف دولت افغانستان  در پاکستان در چنین وضیعت بعید بنظر می رسد.

اگر موشگافانه برسی و تحلیل گردد به این نتیجه می رسیم که با این حال چرخش آمریکا و پاکستان از آمادگی بلافصل برای رویارویی نظامی به سمت همکاری در برخی بحران های منطقه ای در عین ادامه خصومت و رقابت, متضمن این درس مهم و اساسی است دولت افغانستان  نمی تواند سیاست خود را بر اساس اتکا به پیامدهای خصومت یا رقابت یا همکاری یا آمیزه ای خودویژه از این هر سه صفت در رابطه میان آمریکا و پاکستان  بنا کند. و مردم افغانستان نیز نمی توانند انتظار داشته باشند که آزادی را با بمب های تروریستی یا فشار سیاسی آمریکا به دست آورند. برای تحقق آزادی و دمکراسی و جلو گیری از مداخله در افغانستان هیچ راهی جز خودسامان یابی مردم و جلو گیری همه جانبه از مداخلات بیرونی  وجود ندارد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا