چهره ها

عبدالقهار عاصی، شاعر چیره دست و ماندگار کشور

qahar_assi2

عبدالقهار عاصی یکی از شاعران چیره دست نوین در سال ۱۳۳۵ خورشیدی‌ در ولایت پنجشیر چشم به جهان گشود و تحصیلات خویش در فاکولته زراعت پوهنتون کابل به پایان رسانید.د

“من خونم را به هیچ کس نخواهم بخشید” به یاد دارم زمان را که یکی از برنامه های سالروز شهادت عاصی را در ستدیو رادیو افغانستان ثبت می کردم و آن برنامه را مرحوم “سید حامد نوری” گوینده گی می کرد،  در آغاز برنامه گفت: ” من خونم را به هیچ کسی نخواهم بخشید.”

خون ناحق دست از دامان قاتل برنداشت          

دیده باشی لکه های دامن قصاب را

عاصی شاعری دردمند و از احوال مردم باخبر  و در مورد هر اتفاقی سکوت نمی کرد و قلم برمیداشت و شعر می سرود:

تنگ است دلم

مسیچه

پروازى کن!

بى همنفسم نسیم

آغازى کن!

بیطاقتم اى درخت

تسکینم ده!

بى حوصله ام بهار آوازى کن!

“محمد یونس مهرین” یکی از نزدیکان و همکاران اسبق “عاصی” در رادیو تلویزیون افغانستان می گوید: ” عاصی در حاکمیت رژیم کمونیستی، کتاب را زیر نام “از جزیره خون” به چاپ رساند ولی این کتاب از سوی زمامداران آن وقت به خاطر انعکاس واقعیت های در آن زمان مصادره شد.

مهرین می افزاید: ” من در آن زمان تهیه کننده یی برنامه “جوانان”  در رادیو افغانستان بودم و روزی یکی از سروده های او را از همان کتاب ” از جزیره خون” برگزیدم؛ اما پیش از نشر آن برنامه، سروده عاصی در بخش ارزیابی برنامه های رادیو حذف شد.

عاصی شاعر دلتنگ مانند اکثری از افغانها به ایران مهاجرت کرد و در آن جا نیز آرام نه نشسته و درد های هموطنان خود را در قالب شعر سرود؛ اما بعد از مدت کوتاه نظر به ملحوظات روانه کشور شد.

کبوترهای سبز جنگلی در دوردست از من‌
سرود سبز می‌خواهند
من آهنگ سفر دارم‌
من و غربت‌
من و دوری‌
خداحافظ گل سوری‌!

از آمدن عاصی دیری نگذشته بود که او بر اثر راکت های کور که از سوی بعضی از تنظیم های جهادی به کابل فیر می شد در کارته پروان در هفتم میزان سال ۱۳۷۳ خورشیدی با زنده گی وداع گفت.

نوشته های که از عاصی بزرگ به جا مانده: “مقامه گل سوری‌”، “لالایی برای ملیمه‌“، “دیوان عاشقانه باغ‌”، “غزل من و غم من‌”، “تنها ولی همیشه‌”، “از جزیره خون‌” و “از آتش از بریشم‌”، شش مجموعه شعر عاصی است و “آغاز یک پایان‌” خاطرات اوست از جریان سقوط کابل به دست مجاهدین و جنگهای داخلی‌ نوشته است.

فرهاد دریا هنرمند محبوب کشور با عاصی رابطه ‌یی نزدیک داشت و دریا از اولین هنرمندانی بود که شعر های عاصی را با آهنگ خواند و فرهاد دریا است که آخرین کتاب عاصی را به چاپ رساند 

اما گمان زنی ها وجود دارد که “سفرنامه” تا هنوز به چاپ نرسیده و شاید نسخه‌ای از آن نزد خانواده‌اش باقی مانده باشد

عاصی این شاعر که نتوانست سخنانش ناتمام خواستم در پایان یکی از سروده هایش را انتخاب کنم چشم هایم را  دیوان “عاشقانه باغ” به خود جلب کرد و من بدون اینکه لحظۀ انتظار بکشم شعر را از صفحۀ نخست آن انتخاب کردم که زیباست:

دیوان عاشقانه باغ

نشسته لشکر پاییز روی شانه باغ                      

ورق ورق شده دیوان عاشقانه باغ

تو گویی از دل من رنگریز پیر فصول               

زمینه ساخته بر گوشه و کرانه باغ

ترا به کلبه عشاق نامراد کشد                          

لقای مغرب زرین آستانه باغ

زشاخسار سپیدار بلبل زاری                          

و داع میکند از باغ با ترانه باغ

کنون ز وحشت تاراج باد های خویف                

نصیب زاغ وزغن گشته آب و دانه باغ

دریغ شوکت درویشهای سبز قبا                      

دریغ رونق روحانیان خانهه باغ

بسان معبد زردشت زرنگار و بلند                   

شراره میزند از دور آسمانه باغ

مگر که قافله ی عاشقان فتاده به را                  

صدا صدای جدا ییست در میانه باغ

بها را به گلو گاه باد میشکند                         

تغزل غم و دلتنگی زنانه باغ

کجاست خامه ی جادو گر منو چهری               

که از چکامه کشد طرح غمگانه باغ

از وفات قهار عاصی، سخن سرا و شاعرگران مایه کشور ۱۷ سال می گذرد؛ اما تو گویی هنوزصدای واژه واژه یی شعر هایش فضای کشور را در خود پیچیده است و هرگز به خاموشی نمی گراید. 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا