برهان الدین ربانی

شهید استاد ربانی، متفکر عملگرا

rabbabi_peacejirga_fail

استاد شهید، پروفیسور “ربانی” را میتوان از شاخصترین چهرۀ ماندگار تاریخ معاصر افغانستان دانست. شخصیت استاد شهید را از جوانب متعدد می توان مورد بررسی قرار داد. از یک سو به عنوان یک مبارز سیاسی و مصلح اجتماعی و از سویی دیگر به عنوان یک اندیشمند و روشنفکر دینی. این دو بُعد در شخصیت وی همواره همراه یکدیگر بوده است ، و این همراهی از او یک “روشنفکر دینی عملگرا” می سازد.

 درین عجاله نمی شود روی خصلتها فطری ، کرکتر و شخصیت ذاتی ، کار مبارزاتی و سیاسی استاد ، که ابعاد بسی گسترده وجوانب متعددی دارد قلم فرسایشی کرد. و بتوان با این چند سطور ازعهدۀ پیچ وخم مبارزه وفراز ونشیب حیات سیاسی وانقلابی وی بدرآمد. ولی به عنوان قطره ای از یک بحر مواج بیکران صرف نکاتی را- به حیث کسیکه افتخار پیروی خط فکری ایشان را دارد- درارتباط به فکر واندیشۀ استاد ، که محور اندفاع و جهش مبارزاتی ایشان است اشاره کنم.

استاد، در همه زندگی اش به دنبال اثبات حقانیت اسلام وارائۀ قرائت متوازن ومعتدل از اسلام و بالآخره حاکمیت اسلام در همه ابعاد زندگی به عنوان یگانه راه بیرون رفت از ناهنجاریهای جامعۀ بشری است. مبارزۀ پیهم و خستگی ناپذیرش برای رهایی ملت خزیده در جهل وفقر و سرو سامان بخشیدن به بیعدالتیها وناگواریهای جامعه اش ، از وی یک مبارز دلیر و خستگی ناپذیری می سازد ، که به حق میتوان وی را الگوی از یک روشنفکر دینی و متفکرعملگرا دانست. البته این دغدغه در قالب های سنتی فقه ،عرفان و فلسفه ظهور و بروز نمی یابد؛ بلکه در واقع آموزه های عملی و تفکر تجربی درونمایۀ تأملات دینی او قرار می گیرد. پس او را به درستی می توان فرزند زمان خویش و روشنفکردینی عملگرا خواند.

 برای درک بهتر ایشان و پی بردن به نقش و اهمیت وی در فراز ونشیب جامعۀ آسیب دیده و ازهم گسسته مان ، باید به زمینۀ تاریخی که او در آن حضور داشت رجوع نمود. اگر این گفتۀ “هگل” را بپذیریم که «فلسفه، زمانۀ خویش را اندیشیدن است» پس می توان استاد را نیز فیلسوف نامید. همچنان که امروزه متفکری مانند “ریچارد روتی” با این استناد، طیف خود را فیلسوف می داند ؛ آنگاه که پراگماتیسم و تجربه گرایی تنها فلسفۀ حقیقی و مقدم بر سایر فلسفه ها شناخته شود.

آشنایی استاد با ایدلوژیهای وارداتی و نظام های اقتصادی ، سیاسی و ایزم های بیگانه از فرهنگ و جامعه، که دران مقطع زمانی رونق و بازار گرم داشت ، استاد را که یک “مسلمان معتقد” و متفکر دردمند بود، به اندیشه در مورد علل تفوّق غرب و عقب ماندگی و انحطاط جهان اسلام وا می دارد. استاد به عنوان چهرۀ پیشاهنگ نسل خود دردها ونابسامانیهای جامعۀ خویش را عمیقا درک مینماید و راه بیرون رفت و درمان ناگواریها و ناهنجاریهای جامعۀ خویش را تنها در اندیشۀ پر بار اسلام می بیند ؛ از همین رو، در بازگشت خود از قاهره بعد از پایان تحصیلات عالی اش، تلاش می کند اسلام را با ارزش های مدرن پیوند دهد. و با انگیزه دفاع وتبلیغ آموزه های اسلامی و ایجاد پیوند میان علم و دین ، روشنفکری دینی را تحت نام “نهضت جوانان” با چندی از یارانش در افغانستان پایه گذاری مینماید.

مسائل مورد توجه استاد، اصلاح و احیای دین و بازگشت به قرآن، رابطه علم و دین ، دین و دنیا، دین و سیاست، انسان شناسی، آفت شناسی دین، مشکلات اجتماعی وسیاسی جامعۀ افغانستان و ملل اسلامی، ونحوۀ برخورد با غرب و شرق و بالاخره دفاع امروزی از دین اسلام هست. 

مهمترین ویژگی استاد درین مرحله بعد ایدیولوژیک وی در دفاع از اندیشۀ اسلامی در برابر اندیشه های وارداتی چپگرا و مبارزه برای رفع عقب ماندگی کشورش خلاصه میگردد. در این مرحله، استاد برای رفع این انحطاط و ایجاد حرکت و رشد در جامعه اش ، به آگاهی دینی و دعوت به بازگشت به اسلام در میان طیف جوانان وبه ویژه جوانان دانشگاهی می پردازد.

افکار وارداتی چون جریانهای مارکسیستی ومائوویستی ، که یک دوره، مهمترین رقیب برای اندیشه دینی و اسلام به شمار می رفت و ازهمان ایام بسیاری ازمتدینین را به خود مشغول کرده بود ، ومهمترین کار ایشان درمقابله با پدیده های بیگانه از فرهنگ جامعه ، ردّ علمی و عملی جریانهای چپی و مبارزه برای برتری آیدیولوژی ناب اسلام و گزینۀ اسلام محوری است که افکار ونظریات ایشان ، در نبشته هایشان  درمجلۀ “پیام حق” مربوط به دانشکدۀ شرعیات دانشگاه کابل، ترجمۀ بخشی از ” فی ظلال القرآن”  و رساله های چندی از ایشان، بازتاب می یابد.

خلاصه ، ویژگی شاخص خط مبارزاتی استاد شهید ، بستر “ایدئولوژی اندیشی” ایشان است . بدون شک ایدئولوژی اندیشی سابقۀ تاریخی طولانی در اندیشه سیاسی مسلمانان دارد. در اسلام از نظر روند تاریخی، در آنِ واحد دین با دولت گره خورده و به طور کلی “اندیشه” در شکل ایدئولوژیکی اش با دین و ساست پیوند ناگسستنی داشته است.

استاد شهید، توجه خویش به ایدئولوژی را برای آن می داند که نشان دهد چگونه می توان از قرآن و سنت، جواب مسائل اجتماعی و سیاسی و آن چه را که به عنوان ایدئولوژی ارائه داد عرضه نمود. از نظر استاد، ایدئولوژی حاوی هدف، مکتب، روش، تاکتیک، برنامه و نوعی معیار فکری حاکم بر افکار و اعمال اجتماعی است. و ازینرو ، حکومت را شامل و حاکم بر تمام مصالح دنیوی واخروی می داند. وی سعی می ورزد با تاکید بر جامعیت اسلام، آن را در تمام شئون زندگی صاحب نظر و دارای برنامه بداند.

در اخیر از بارگاه ایزد متعال ، برایشان طلب آمرزش مینمایم ، وپروردگار بهشت برین را جایگاه همیشگی شان گرداند! روح شان شاد ویادشان گرامی باد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا