خبر و دیدگاه

شرح جزییات چگونگی شهادت استاد ربانی و طرح چند پرسش

ustad_rabbani10

رهبر فقید شهید استاد پروفیسور برهان‌الدین ربانی، در یک سفر بیست روزه‌ی خارجی به‌سر می‌برد. در آغاز سفر، استاد به ایران رفت تا در کنفرانس موسوم به «بیداری اسلامی» شرکت کند که چنین هم کرد و بیانیه‌ی تاریخی خود را خطاب به امت اسلامی ایراد نمود و بعد از آن، رهسپار امارات متحده‌ی عربی شد.

تا بقیه‌ی پروگرام سفر خود را تکمیل کند، اما بی‌درنگ و باعجله پروگرام خود را ناتمام گذاشته و بعد از ظهر روز سه‌شنبه، ۲۹ سنبله‌ی سال جاری به وطن برگشت و در فاصله‌ی زمانی یک‌ساعته از بازگشتش، ترور ‌شد.

هنگام اقامت استاد شهید در خارج، طرح‌ها و توطیه‌های زشت و نهایی جهت برداشتن پیکر آزادی و متانت در کابل و ماحول آن شکل می‌گیرد تا ددمنشان، صداقت و اعتماد شهید را بی‌پاسخ نگذاشته و با استفاده از این مسیر کوتاه و آسان، او را شهید سازند.

بعد از جستجو نمودن راه و چاره توسط حلقه‌های متحجر و تروریست، معامله‌گر و خوش‌لباس پایتخت‌نشین، تروریستی یا به عبارت دیگر هم‌فکر و هم‌کیشی را به نام «عصمت الله» به کابل می‌آورند تا کار را یک‌طرفه نموده و آرمان، جهل و کثافت را برآورده سازد که چنین هم شد.

استاد شهید چرا فوری به وطن بازگشت و عصمت‌الله (تروریست) چگونه به خانه‌ی استاد رسید؟ یک حلقه‌یی که اطراف آقای کرزی را احاطه کرده و دید و وادید و گفتگوهای کرزی را به انحصار درآورده‌اند، با مغزشویی‌ها و تلقین‌های زهرآگین، وی را به مثابه یک آله‌ی دست در کنترول گرفته تا هرچه را که بخواهند به واسطه‌ی وی انجام دهند.

از سوی دیگر، بنا به گفته‌ی همکاران نزدیک استاد شهید، عده‌ی از اشخاص پره‌یی چون آقای معصوم ستانکزی از جمله مهمترین مشاوران قصرنشین آقای کرزی، آقای قیام‌الدین کشاف، آقای رحمت‌الله واحدیار همراه تروریست و چند تن دیگر خود را به حدی به استاد شهید نزدیک کرده بودند که هر گفته‌ی آنان را می‌پذیرفت و هیچ کاری را بدون آنها انجام نمی‌داد، اما به چه قیمت بزرگی؟!

این دو برنامه‌‌ی پیش‌زمینه‌ای که بخش‌های سنجیده شده‌ی سناریو بودند، باعث می‌شوند که هم استاد شهید وادار به بازگشت عاجل به وطن شود و هم «تروریستِ عملی» را دیگر «تروریستانِ تیوریک» به خانهء شخصی استاد فقید رسانده و او را مظلومانه به شهات برسانند.

حمله‌ی تروریستی انجام می‌شود هنگامی که استاد شهید در خارج از کشور در ایران قرار دارد، تروریست حمله‌کننده به کابل آورده شده و توسط چینل‌های بزرگ تروریستی داخلی و خارجی، با نوکران باندهای تروریستی و حلقات متعصب و دشمن مردم و وطن که در پایتخت و در مراکز قدرت قرار دارند، ملحق و یکجا ساخته می‌شود.

تروریست به مدت سه تا چهار روز در ارگ و محرم‌ترین محلات و به‌وسیله‌ی مهمترین مقامات حکومتی نگهداری شده و با مقامات درجه یک دیدار و گفتگو می‌نماید.

آقای ستانکزی و دیگران به آقای کرزی می‌گویند که موضوع مهم است. آقای کرزی به استاد شهید بی‌درنگ توسط تلفن می‌گوید که موضوع، مهم و چانس بی‍‌‌تکراری در پروسه‌ی صلح می‌باشد؛ باید بیایید و هرچه زودتر با وی دیدار و گفتگو نمایید. بعد از این، آقای ستانکزی مکرر به استاد شهید زنگ می‌زند تا حتمی بیاید و با تروریست ببیند تا نشود در صورت عدم علاقه‌ی استاد، فرصت از دست برود.

استاد شهید این پیشنهاد را می‌پذیرد و می‌آید تا شکار دام ننگین کوردلان مزدور و دوست‌نماهای شیطان‌صفت شود. استاد شهید حدود ساعت سه بعد از ظهر به میدان هوایی کابل می‌رسد و در میان دیگران، آقای معصوم ستانکزی نیز به میدان می‌رود تا از استاد پذیرایی کند و تا خانه‌ی استاد وی را همراهی می‌کند و از او می‌خواهد تا در همان نخستین لحظات ورود با آن شخص مهم (تروریست) ملاقات کند.

بعد از قانع ساختن استاد، به آقای رحمت‌الله واحدیار که از قبل منتظر پیام ستانکزی بود، زنگ می‌زند تا تروریست را به محل اقامت استاد بیاورد. هنگامی که آقای واحدیار (عضو سابق حزب اسلامی طالبان و از نزدیکان فعلی تیم شخصی آقای کرزی) تروریست را می‌آورد، آقای ستانکزی به استقبال آنها به دروازه‌ی اول ورودی می‌رود و مانع تلاشی آن تروریست توسط محافظان استاد می‌شود.

تروریست را به محل رهنمایی می‌کند و خودش با حاجی نذیر شفیعی سکرتر جناب استاد دم در ایستاد می‌شود و هنگامی که استاد شهید وارد می‌شود، تروریست سر خود را به نشانه‌ی تعظیم در سینه‌ی استاد قرار داده و بمب را که در لنگی خود جابجا نموده بود، انفجار داده و استاد را شهید می‌سازد.

همزمان با وقوع انفجار و شهادت استاد، آقایان ستانکزی و واحدیار در فکر فرار از محل می‌شوند، اما توسط محافظان استاد شهید متوقف می‌شوند. تصمیم گرفته می‌شود که هر دو به ریاست دهم امنیت ملی انتقال داده شوند، اما بعد از واقعه خارجی‌ها (احتمالاً انگلیس‌ها) آقای ستانکزی را از محل انتقال می‌دهند تا از پیگرد در امان باشد.

بالاخره استاد فقید را یک روز قبل از روز جهانی صلح و در همان ماه(سنبله) که قهرمان ملی کشور را شهید کرده بودند، به شهادت رسانیدند.

اکنون چند پرسش مهم و اساسی پیرامون حادثه مطرح می‌شود که باید آقای کرزی و تیم شخصی‌اش به آن پاسخ داده و مردم متدین افغانستان نیز باید رویِ آن تعمق و تأمل کنند:

اول: پس از نشر پیام مهم‌خوانده شده توسط آقای ستانکزی و دیگر هم‌تیمی‌ها، توسط رسانه‌ها، دیده شد هیچ مطلب مهمی در آن نبود؛ بل نشانه‌های خدعه به صورت علنی در آن دیده می‌شد. پس چرا آقای کرزی، آقای ستانکزی و دیگران با شتاب‌زدگی و عجله استاد شهید را وادار به بازگشتِ بی‌موقع و انجام این ملاقات پر از نیرنگ نمودند؟

دوم: با آن‌که شخص تروریست مدت سه تا چهار روز را در مهمترین و محرم‌ترین مکان‌های متعلق به ارگ و تیم کاری آقای کرزی سپری کرد، چرا شناسایی نشد و از بازجویی وی جلوگیری به‌عمل آمد؟

و سوم: اگر واقعاً حادثه کار دشمنانِ نظام بود، پس چرا شخص تروریست آقایان ستانکزی و واحدیار را که با آنها ملاقات‌های مکرر داشت، مورد هدف قرار نداد. با آنکه استاد شهید در خارج بود و امکان داشت نیاید، این شخص تروریست اگر با آنها دوست نبود و مورد دلپری‌دهی آنها در جهت حتمی بودن آمدن استاد شهید قرار نمی‌گرفت، آیا ممکن بود طی این سه‌روز هدف‌های قابل دسترس را نادیده بگیرد؟

با انجام حمله‌ی تروریستی و شهادت استاد، آقای کرزی سفر نیویارک خود را ناتمام گذاشته به وطن برگشت، همان‌گونه که هنگام شهادت جنرال محمد داوود داوود، سفر خود به ترکمنستان را ناتمام گذاشته به وطن برگشت؛ آیا این ناتمام ماندن سفرها به‌خاطر کاهش انزجار و عکس‌العمل‌های مردم، سنجیده‌شده نیست؟

به هر حال تمام این پرسش ها خواهان پاسخ واقعی، دقیق و به موقع اند، ورنه دیدگاه و قضاوت مردم شکل دهندهء پاسخ واقعی آنها خواهد بود.

اهمیت رویداد و واکنش و آمادگی‌های نظام حاکم با آنکه قضیه یک موضوع مهم و حساس ملی بود و با آنکه آقای کرزی به‌خاطر همین قضیه سفر خود را ناتمام گذاشته به وطن بازگشت، اما دراین راستا کدام پیام مشخص، واضح و قانع‌کننده نداشت و محافظان شخصی آقای کرزی در روز تدفین پیکر استاد شهید، مانع حضور عده‌یی از اشتراک‌کننده‌ها شده، بالای آنها مرمی فیر نموده و کیبل‌های مایکروفون‌ها را قطع کردند تا از شنیدن پرسش‌های مستقیم و مبتنی بر حقایق مردم در امان باشند.

به هر حال، با در نظرداشت وضاحت و اهمیت موضوع، دوستان و همراهان و رهروان استاد شهید، مردم مسلمان افغانستان از تمام اقوام باید برای روشن‌سازی قضیه، گرفتن انتقام و توقف این پروسه‌ی خطرناکِ از بین بردن شخصیت‌های بزرگ ملی و نجات دادن وحدت و هم‌پذیری شکننده‌ی ملی، دست به کار شده و این نظام بی‌کاره و دفن‌کننده‌ی حقایق را وادار به گفتن و پیگیری صادقانه‌ی حقایق کنند.

در غیر آن، نوکران خودفروخته و دشمنان واقعی افغانستان، تمام رهبران و نخبگان این سرزمین را از بین برده و مردم را به گروگان خواهند گرفت.

این حلقات متعلق به هیچ قوم و قبیله‌ای نیستند و فقط از نام و احساسات مردم استفاده‌ی نادرست و ابزاری می‌کنند. حال آن‌که استاد شهید، یک شخصیت ملی بود و در میان تمام اقوام، به‌خصوص پشتون‌ها نسبت به هر رهبر و شخص دیگر از احترام برخوردار بود.

رهبران واقعی جهاد و مقاومت، بزرگان باعزت مردم و مردم متدین و آزاده‌ی این سرزمین، باید برای گرفتن انتقام رهبر شهید، مسعود شهید و دیگر یاران صادق و وفادارشان که در چند سال اخیر ناجوانمردانه و مظلومانه به شهادت رسیدند، تلاش و مبارزه‌ی جدی کنند.

___

برگرفته از روزنامه ی ماندگار 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا