خبر و دیدگاه

شهادت استاد ربانی: فوت جمعیت اسلامی یا قوت مجدد آن؟

attah_noor6

جمعیت اسلامی افغانستان، این بزرگترین تنظیم جهادی و سیاسی افغانستان، رهبر خود را از دست میدهد و این حادثه خطیر بدون شک خواه یا ناخواه بحران رهبریت را در میان این تنظیم میافریند، مخصوصا که سابقه طولانی این تنظیم در کنار همه توان و قوت رزمی و سیاسی اش نبود نظم و دیسپلین منظم و کادر های رهبری و یا حتی شورای رهبری بوده است،اینجا اجازه دهید که بطور فشرده به نقاطی اشاره کنم:

۱- کادر های سیاسی تنظیم جمعیت 

البته اطلاق اسم کادر به بعضی اشخاصی که از انان در ذیل نام میبریم به معنی این نیست که کدر بودن را رسما دریافت داشته اند بلکه وفق جایگاه اجتماعی و سیاسی در تنظیم مذبور از شهرت و لقب کدر برخوردار شدند که اکثریت انان جمعیتی های دوران پشاور اند، تعدادی از این افراد میتوانستند که مرحوم استاد را قناعت دهند تا که معاون رسمی وی و بعد از وی سمت رهبری را بعهده گیرند ولی دست اجل در حوادث مرموزی به اجازه بقا نداد از انجمله مرحومین “استاد سیف الرحمن سایف” و “صوفی قربان” بودند.

فرد دیگری که به حیث چهره شناخته شده و خود را مغز متفکر و اندیشمند جمعیت تلقی میکرد “سید نورالله عماد” بود که سمت رسمی بزرک در دارالانشای جمعیت داشت، ولی این مرد به برخورد بد با مراجعین جمعیت مشهور و بعدها هم به ضعف اخلاق از ناحیه دست بازی به بیت المال شهرت یافت که اکنون یک هیولای فیودال بوده که ثروت فراوان در بانک های دبی اندوخته است، بر علاوه اینکه فعالیت سیاسی اش را در حوزه جنوب غرب محصور نموده و رقیب عمده شاخه نظامی جمعیت در جنوب غرب متمثل در “اسماعیل خان” ببار امد و کار به سرحدی رسید که فرمانده “علاوالدین خان” به نیابت از “اسماعیل خان” بر وی یورش فیزیکی نمود و وی نیز به نوبه خود با کمک استخبارات پاکستان علاوالدین خان را مدتی محبوس ساخت.

فرد دیگر نیز “عنایت الله شاداب” بود که تنظیم بخشی جوانان جمعیت را بعهده داشت این فرد ادم پر تلاش و خود را راهرو فکری اخوانی ها قلمداد میکرد ولی فاقد شهرت بود بر علاوه اینکه کمترین جمعیتی را میتوان یافت که با وی رنجش و یا پرخاش نکرده باشد.

هم چنان از شخصی دیگری به نام “انجنیر عبدالرحیم دروازی” میتوان نام برد که سمت نماینده سیاسی جمعیت در اسلام اباد را بعهده داشت، وی مرد متعهد به جمعیت است ولی به حیث چهره همه جانبه و شاخص در تنظیم مطرح نشد، برعلاوه اینکه جنجال های زیادی بین وی و “داکتر عبدالله” هنکام که اولی به حیث سفیر دولت ربانی در ایران و دومی وزیر خارجه بود بوقوع پیوست.

البته کسانی دیگری نیز کدر سیاسی جمعیت بودند مانند “مرحوم استاد احمد زی” و مرحوم “مولوی کامل” و عده دیگری از پشتون های جمعیتی که تنها و نظر به موقعیت قومی شان قربت نزد استاد ربانی را حایز ولی فاقد حضور مردمی بودند که بعدها اغلبیت قاطع کدر های پشتون جمعیت به تنظیم اتحاد برهبری “سیاف” رفته و در ظاهر قرب میان این دو تنظیم را بهانه قرار داده ولی در حقیقت واقعیت انفصال قومی را در جنبش جهادی مطرح کردند.

دسته بارز دیگر فرهنگیان و سیاسیون برادران پنجشیر بودند که بدنه شورای نظار برهبری “امر صاحب شهید” را تشکیل میدادند، نقش پنجشیری ها در سرنوشت و فراز و نشیب جمعیت کاملا مشهود است به سرحدیکه با وصف همه دعایت های نفاق از سوی دشمنان جمعیت و پرخاش های داخلی خود جمعیت شورای نظار و رهبریت سیاسی جمعیت مکمل همدیگر بودند، شورای نظار بدون رهبریت سیاسی جمعیت معنایی نداشت و رهبریت سیاسی جمعیت نیز شهرت خود را مدیون زور و توان و فتوحات روز افزون شورای نظار میدانست، البته که منحصر دانستن شورای نظار به پنجشیر نیز فاقد انصاف است، مرحوم “نجم الدین خان واثق” رزمی ترین قومندان جمعیت در بدخشان، مرحوم “استاد غلام محمد ارین پور”، مرحوم “عنایت الحق شفق” در پروان، مرحوم “سید اسماعیل طارق” در لغمان، مرحوم “حفیظ ارباب” در فاریاب، مرحوم “قاضی اسلام” و مرحوم “داکتر حسین” و مرحوم “ملا عبدالودود” و بعدها محترم “قاضی صاحب کبیر” و قمندان “مطلب بیک خان” در تخار و جبهات شهید زنده یاد “سرمعلم ذبیح الله خان” به رهبری برادر “استاد عطا محمد نور” و قومندان “الحاج علم خان ازادی” و مرحوم” مولوی صاحب محمد علم” بدنه شورای نظار جمعیت را تشکیل میدادند.

۲- جمعیت اسلامی حامل پیام ضمنی حق خواهی ملیت های غیر پشتون

rabbani_jamiat_deathوقایع انزمان، عملکرد های قومی حکمتیار قوی ترین حزب پشتون، دسایس جنرال ضیاء الحق در قبال افغانستان و مخصوصا انتخاب اجندانش، و مهم تر از همه ناکامی جمعیت با وصف همه حیف و میل های پول و تدارکات و اسلحه برای مناطق پشتون نشین، این واقعیت را اشکار میکرد که قضیه قومی تنها در شعارها مردود، ولی در مجالس پنهانی سیاسیون و مردم سخت مشهود و مقبول است، کار به سرحدی رسیده بود که نود در صد از ناقلین سمت شمال حزبی و حرکتی بوده و بر علیه جمعیت مشترکا میجنگیدند، در حالیکه عده زیادی از تاجیک و ازبیک که از خفایای سیاست برخوردار نبودند به طرفداری حزب و حرکت و تنظیم یونس خالص و اتحاد سیاف بر علیه تاجیک ها و ازبیک های خودشان جنک میکردند، تنها در اقچه جوزجان یک قمندان ناقل به نام جفغر اغا که خودرا در برابر قطعات جنرال دوستم بیچاره دیده بود سخت موضوع جمعیت و دوستم را مطرح میکرد و قومندانان ناقل مانند میرزای ناصری و عارف خان و امیر جوغه نقش مهمی در ایجاد درز میان جنرال دوستم و جمعیت را داشتند و بعدها کاملا منطقه را به طالب تسلیم دادند، البته که ضعف درایت های سیاسی جنرال دوستم و مرحوم ربانی و اهداف فرا واقعیتی امر صاحب مسعود شهید  زمینه ساز سقوط و تراژیدی شمال بود که الحق اگر استفاده میشد یقینا که حالا یا یک نظام فراگیر متکی بر قبول واقعیت های قومی و مذهبی و فکری در افغانستان حاکم میبود و یا هم شمال و شمالی و هزاره جات دولت مستقل خود را در ۲ یا ۳ منطقه خود مختار زیر چتر دولت خراسان یا هم افغانستان شمالی تا حین قبول حقوق مشرعه اقوام از سوی پشتون ها تشکیل میدادند که اکنون بنا بر اهمیت جغرافیایی و سیاسی دولت معترف بها و مجهز و مرفه میبود.

جمعیت نقش اساسی در تقارب احزاب هشتگانه برادران اهل تشیع و احزاب جهادی سنی داشت، میگویند زمانیکه مولوی یونس خالص رهبران شیعه افغانی را دید به اطرافیانش زمزمه کرد که تاجیک را دیده بودیم ازبیک را شنیده بودیم، این هزاره را نی دیده بودیم نی شنیده بودیم، افسوس و صد افسوس که لجاجت ها و ضعف درایت ها و زیر تاثیر رفتن ها و فریب خوردن به نام نهضت و همراهان نهضتی هم قدسیت اهداف نهضت اسلامی را برد و هم تقارب سیاسی و اجتماعی اقوام غیر پشتون را ضربه زد.

۳- که باید رهبر جدید جمعیت شود؟

رسانه ها اقایون “احمد ضیاء مسعود” و “صلاح الدین ربانی” و “استاد عطا” را جاینشین احتمالی رهبریت جمعیت مطرح کرده اند.

ممیزات و اشکالات هر یک از اسامی فوق:

احمد ضیاء مرد  مخلص به شهید ربانی و شخصیت بارز و با جرأت و تجربه اندوخته منصب معاونیت ریس جمهوری است، ولی اشکالات وی نداشتن تعلیم عالی که مناسب شخص رهبری است میباشد هم چنین که اشکال بزرک در صورت زعامت وی انحصار کامل قدرت در دست برادران پنجشیر خواهد شد، زیرا که اقایون فهیم، قانونی، عبدالله و صالح همه از پنجشیر اند، گر چند که این دلیل شهامت و مردانه گی مجاهدین پنجشیر است که توان قیادت را دارند ولی نزاکت ها را نیز نمیتوان در این مقطع زمانی حساس کنار گذاشت.

شاید گزینه صلاح الدین ربانی جدی تر مطرح شود زیرا وی دارای احساسات و غرور جوانی و باور بر مبدا وراثت رهبریت میباشد که ممکن در زمینه از سوی اقارب و نزدیکان مرحوم استاد تشویق شود، بر علاوه که صدها میلیون دالر تنظیم هم در نزد انها است، بدون شک آمدن یک جوان تعلیم یافته مانند صلاح الدین ربانی در سطح رهبریت مهم است ولی اشکال اقای صلاح الدین اینست که اصلا به واقعیت های قومی که جمعیت خواسته یا ناخواسته حامل ان بود باور ندارد، او از همین حالا خون والدش را برای طالبان از سخنرانی شان معلوم شد که بخشیده اند، بر علاوه اینکه وقتی اکر رسالت حق خواهی از رهبریت جدید جمعیت سلب شود پس همان بهتر که این تنظیم بار دوشی کسی نشود و به نظر بنده در  صورت رهبری اقای صلاح مدیریت حقیقی تنظیم را اقای سیاف و قوم بارکزی خواهند داشت.

شخص سومی همانا استاد عطا است که بدون شک رمز ابادی و ازادی است و از محبوبیت فراوان در بین قشر عوام تاجیک و قسمت زیادی ازبیک ها و هزاره های شمال بر خوردار است، حتی عده از پشتون های خیر خواه هم او را دوست دارند، با رهبریت وی این تنظیم رونق تازه میبابد وی گر چه از تعلیم عالی برخوردار نیست، ولی با مفکوره و دارای بینش اسلامی معتدل و مرد کار و روابط است که عده زیادی از قلم بدستان و شاعران و جوانان دور او جمع اند، ولی اشکال عمده وی این است که ایشان بیشتر از همه مورد سوء قصد از سوی عناصر حزب حکمتیار متمثل در شخص رئیس جمهور و فاروق وردک و کریم خرم و احدی هستند، سمت رهبریت دید و وادید ها و نشست ها میخواهد و در همچو محافل موفقیت سوء قصد بیشتر است و ما نمیخواهیم که استاد عطا را نیز از دست بدهیم، مخصوصا که اشپزان ترور و استادان تعصب و سروران ارتجاع نه در کوخ های جنوب بلکه در کاخ های کابل همین حالا قابلی پلاو حذف زعماء غیر پشتون را دم داده اند، با حذف ازبیک ها و تاجیک ها اغاز شده و برادران هزاره را به بهانه تطمیع و شعار قلابی ضد غربی بی طرف نگه داشته اند ولی وقتی فارغ شوند انها را به نام تصفیه شیعه در کشور اغلب سنی به ساده گی حذف خواهند کرد که ان وقت همه اعراب و قبایل پاکستان و لشکر جنگوی در کشتن هزاره بسیج خواهند شد.

۴- راه تلقی شکست و پاسخ دندان شکن کدامست؟

باید مکث و درنگ در تعیین رهبری صورت یابد، و قبل از ان یک حرکت جدی برای ایجاد هماهنگی میان قومندانان و افراد ذیل بعمل اید، قومندان علم ازادی، قومندان احمد سمنگانی، پهلوان گلی برادر رسول پهلوان، قومندان میر علم خان قندزی، سرکاتب میر علم و اکرام الدین خان و مطلب بیگ و قاضی کبیر از تخار، دگروال نذری محمد و سمیع الله قطره از بدخشان، عناصر موئر مانند امرالله صالح و مسعود خلیلی و پدرام رابطه قوی را با سیاسیون و فرهنگیان غرب ایجاد کنند و در مرحله نخست یک شورای مولفه رهبری تشکیل شود که همه تکتل های مانند نام نهاد ملغاه اعلام شوند و هدف اصلی رهبریت جمعیت باید استحکام سنگر های مقاومت باشد، رهبریت جمعیت باید مطمئن باشد که در جنوب جای ندارد و وقت خود را به استقبال ملک فلان و ملک بسمدان ضایع نکند؛ شفافیت و وضوح هدف، مشارکت ملی حقیقی، و یا تاکید بر فیدرالیزم سر خط منش جدید جمعیت باشد.( یا قومی مالی ادعوکم الی النجاه و تدعوننی الی النار)؛ (فستذکرون ما اقول لکم و افوض امری الی الله) صدق الله العظیم – ای قوم من چه شده است مرا که فرا میخانم شما را به سوی نجات و فرا میخانید مرا به سوی اتش؛ پس زودیست که در یاد میارید انچه که گفته ام و وا میگذارم مصیر خود را به خداوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا