برهان الدین ربانی

ای کاش می گرفت به جای تو دست مرگ جان تمام قوم تمام قبیله را

koofi_compaign

تاریخی با نام بزرگش گره خورده بود، از کرسی فقاهت و شریعت ره به سیاست و حکومت زده بود و در این راه موانع را می شناخت و سد ها را می شگافت.

شهادت پروفیسور استاد برهان الدین ربانی رهبر جهاد و مقاومت مقدس مردم افغانستان، این شهید صلح و عدالت، فراسوی بسیاری از مباحث و نوشته های فرهنگی – سیاسی؛ به دور از هر امتیاز خواهی ، شهادت ارزش هایست که در نیم سده ی پسین هزاران انسان این جغرافیا که در جمع آن ها نخبه ترین چهره های مجاهدت و رشادت برجسته و خورشید وار رخ می نمایانند، جان داده اند.

استاد شهید برترین نماد و جمع آمدی از سیاست ورزی خردگرای اسلامی  و خرد سیاست ورز اسلام گرا در سه دهه اخیر در جهان اسلام، منطقه و افغانستان بودند.

دانش فقهی ، کارزمای رهبری و تجربه ی عمیق سیاسی، رهبر شهید را از مرز مرد واکنش های آنی بودن فرسنگ ها فاصله داده بود.  با این که چند سالی می شد که تیر های انتقاد سویش می پراگندند و نشانه می گرفتند اما گاهی هم خم به ابرو نیاورده بود تا به مردمانی که هم سطح خودش فهم نداشتند بفهماند که چرخه روزگار در این جغرافیای بدبخت خیلی تند دور می زند و چشم های کوتاه بین را توان دیدن و فهم مسیر آن نیست. 

استاد شهید آزادی را می دانست و به آزادگی ایمان داشت و این امر او را سال های فراوانی در قله های هندوکش برای بر افراشتن پرچم آزادی و ستیزه گری با استبداد و تجاوز پیشاپیش یک نسل برهنه پا اما دلیر و دلاور، سرکش و عیار و  مسلمان و مومن کشانده بود و همچنان می کشاند.

حضور سبز و سر افراز  وی در جهاد مردم افغانستان، سپس مسوولیت پذیری و اداره گری دولت اسلامی افغانستان پس از پیروزی مجاهدین بر رغم تمامی توطئه های ستیزه جویان و خیانت ورزان درونی و برونی و بعد رهبری مقاومت مقدس مردم افغانستان در برابر تجاوز پاکستانیان، همسو و هماهنگ با قهرمان ملی کشور شهید احمد شاه مسعود که خود از رهروان تفکر دینی استاد شهید بودند، بستر ساز برای روند آشتی ملی و صلح در پروسه ی تاریخی بن و ایثار و از خود گذری در راه سپردن قدرت به اداره ی موقت در سال ۱۳۸۱ خورشیدی و در نهایت عهده دار شدن خطیر ترین موقفی چون ریاست شورای عالی صلح با وجود نا رضایتی های همسنگران و رهروان فراوان ؛ همه و همه نشانگر خیرخواهی ، صلح طلبی، رهبری، عدالت خواهی و سیاست ورزی خردگرای استاد شهید در کنار صد ها افتخاریست که در ۷۱ سال عمری به تمام معنا پُر بهای رهبر شهید ، نصیب مردم ما شده است.

بی هیچ شکی مردان بزرگ چون کوه اند، با دور شدن از آن ها بزرگی شان را می شود احساس کرد، استاد شهید همین گونه بوده است و خواهد بود، مردم ما ممکن امروز و شاید نیز فردا به درستی بدانند که لاشخوران شبکه ی خون آشام استخباراتی آی اس آی هم تباران فکری و قبیله یی شان، طالبان دهشت آفرین و وحشت گستر ، توطئه چینان درون افغانستانی و دشمنان تفکر انسانی، بزرگترین سرمایه فکری و سیاسی ما که میراث پنج دهه خرد و سیاست بوده است را از ما ستانند

و آخرین سخن این که استاد شهید! در قافله ی که تو سالار شرف و عزت آن هستی و به سوی خدا می روی و با یاران و همسنگرانت می پیوندی ، همراهان فراونی داشته ای، و چنین مرگی شایسته ی مردی به بزرگی توست ، شهادت را خدا به همه ارمغان نمی دهد ، آن هم شهادتی برای صلح و برای بندگان خدا، این مرتبت شایسته ی آزادگی های تو بوده است، ترا خدا برای در بستر مردن نیافریده بود. هستند کسانی که در بستر خواهند مرد، به آن ها می نویسند و می گویند که او در گذشت . اما برای بزرگی چون تو همه می نویسند که شهید شده ای.

روحت شاد ای شهید صلح و عدالت!

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا