خبر و دیدگاه

صلح باید اینگونه در افغانستان پدید آید

afghanistan2_map

جنگ در افغانستان بر پایه ی استراتژی های متنوع و در عین حال متضاد آغاز شده است و  در چنین هیجان وقت سخن از صلح به میان می زند که در تقابل های استراتژی برای طرف های دخیل در منازعه امید غلبه بر رقیب و حذف آن از صحنه ی بازی به یاس پیوسته و جاده ی رسیدن به هدف با اعمال قوه ی قهریه به بن بست منتهی شود.

در یک چنین وضع نا بسامان امتیاز خواهی فضای مبهم و افق نا باور صلح خود نیز به ماجرا تبدیل میشود زیرا نه صلح بلکه صلح بن بست در قالب معامله پی ریزی شده و بهای میخواهد وتماس به نیازمندیهای اسای جامعه ی هیجان زده نمیگیرد بل در راستای تحقیق منافع گردانندگان چرخ بحران سر مایه گذاری میگیردد.

قتل های زنجیره ی و هدفمند اخیر در افغانستان که بجان مقام رهبری جهاد و مقاومت ملی افغانستان نیز رسید طیف آزادی خواهی را ىر کشور نشانه گرفته است که در دفاع از نوامیس ملی در دهه های حوادث و معامله گری سجل انکار نا پذیر  داشته  مانع سقوط افغانستان در کام مطامع منطقه ی گردید اند  قربانی گرفتن از محور مقاومت بیانگر این است که ما شین صلح این کشور به گونه ی دیگری بحرکت افتاده است و پشت فرمان آن سالوسی با وجدان چند پاره قرارگرفته است که به ایستگاه معامله های ننگین توقف میکند سوء قصد بجان رهبری معظم جهاد و مقاومت افغانستان استاذ برهان الدین ربانی که به شهادت ایشان منجر شد بیشتر زاویه های تاریک بازی جدید تیم تمامیت خواه افغانستان , دولت پاکستان و غرب را روشن میکند زیرا شتاب دگرگونی اقتصادی غرب و ایالات متحده را بخاطر ایجاد مخرج از باتلاق افغانستان در پی معامله با پاکستان وا داشته است وکمتر کسی در کشور های ناتو و آمریکا سراغ میشود که زیر فشار صعود سرسام آور نرخ زندگی و احتمال فروپاشی اقتصادی آماده قبول تامین هزینه جنگ افغانستان از خزانه ی خویش باشند.

غرب و پیمان ناتو نیاز مند این است که از بحران افغانستان با کسب پیروزی پا به سلامت بیرون کشند و تحقق این امر با توجه بقدرت مهار نا پذیر طالبان در افغانستان که تاکنون حضور خود را در برابری نیرو های ایتلاف جسورانه به نمایش گذاشته اند بدون معامله با پاکستان امکان پذیر نیست .

تماس های آشکار و پنهانی با پاکستان و طالبان خارج از پوشش شورای نام نهاد صلح در افغانستان مبین این است که مثلث شیطان در این کشور به مرحله ی اجرای برنامه های تعین شده که عمده ی آن حذف نحبگان و شخصیت های خبره کشور می باشد رسیده اند.

احتمال اینکه استاذ بخاطر توقف ماشین روند صلح در افغانستان هدف قرار کرفته باشد بعید به نظر میرسد زیرا فغالیت های شورای عالی صلح به سطح نرسیده بود که بتواند بن بست حاکم بر جبهات جنگ را به نفع دولت افغانستان در هم شکسته سر نوشت روند جاری را بسمت مغایر اهداف پاکستان جهت دهد و نه در افق دور دست امکان این موفقیت در  توان این شورا دیده میشود  پاکستان شریان های تشنج در افغانستان را زیر انگشت دارد و امکان بروز هرگونه تحول در بدنه ی تشکیلات طالبان را که به تضعیف این گروه بانجامد خنثی میکند باز داشت ملا عبد الغنی برادر نیز پس از ظهورنشانه های درز در شورای کویته که مسوولیت پیگیری و راه اندازی عملیات نظامی در افغانستان را بعهده دارد صورت گرفت.

ترور استاذ برهان الدین ربانی که رهبری افغانستان را در مر حله ی  دشوار مقاومت بدوش داشته از فرو رفتن این کشور بکام تروریسم بین المللی و قدرت های منطقه ی جلوگیری نمود بیشتر به این تحلیل همخوانی دارد که افغانستان در دور جدید از دسیسه مبنی بر حذف  شخصیت های تاثیر گذار که در قبال قضایای ملی در دفاع از حقوق مردم از خود صلابت نشان داده معامله را بر نمی تابند قرار گرفته است .

بر مبنای استراتژی جدید مثلث سالوس بحران افغانستان باید از نو پی ریزی شده و در روند امتیاز دهی سازش می باید شخصیت های خبره و هسته های مقاوم  حذف و یا به حاشیه رانده شوند تا زمینه ی بارگیری برای دوقلو های همگون در افغانستا که در ازمنه های متفاوت به دنیا می آیند، پاکستان و کشور های ناتو مهیا شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا