خبر و دیدگاه

فریب و یا پیروزی مردم لیبی

آنچه که در جهان عرب به بر اندازی رژیم زین العابدین بن علی در تونس و حسنی مبارک در مصر انجامید به دلیل عدم وجود سه عنصر مهم انقلاب در این خیزش ها که به بهار عربی معروف شده است مشکل است که این روداد ها را انقلاب نامید اما بهار عربی پیامد های بر سیاست های جهانی و منافع قدرت های بزرگ و قدرت های منطقه ی داشته است که منطقه را دچار اضطراب و آینده مبهم نموده است و یکی از کشور های هیجان زده این بهار لیبی است که با در نظرداشت رسته ها و گروه های انقلابیون این کشور که حتی در پاره ی از موارد اعتقادی نیز باهم اختلاف دارند میتوان گفت که بطور حتم این کشور آینده ی دشوار در پیش دارد.

نبود نهاد های مدنی, فرهنگی و اجتماعی در این کشور طی چهل سال حکومت قذافی امکان بروز هرگونه هرج و مرج در لیبی را قوت بخشیده بر میزان این نگرانی ها افزوده است و اینکه حمله ی ناتو به بهانه ی دفاع از مردم لیبی در برابر جوقه های مرگ و تاسیسات وحشت سرهنگ قذافی  منجر به دموکراسی و حاکمیت قانون در این کشور میشود یا خیر موضوع است که قضاوت آن به آینده مربوط میشود بدون تردید حرکت مسلحانه مردم لیبی علیه دیکتاتور قذافی که در وازه هر گونه تحول مثبت در ساختار سیاسی, فرهنگی و اجتماعی لیبی را بسته بود عمل منطقی تلقی میشود.

این درست است که ابو منیار معمر القذافی شاهنشاه آفریقا دیکتاتور نالایق بود که نا بخردانه فکر میکرد وضعیت جاری برای مردم لیبی قابل پذیرش است و در عملیات های تروریستی در جهان دست داشت تا مرز جنگ با تونس و مصر پیش رفته بود و نا آرامی های دارفور در سودان را بخاطر بر اندازی رژیم عمر البشیر تغذیه مینمود اگر چنین نبود باید پایه های جامعه لیبی را طی چهل سال حاکمیت خود بر مکانیزم های فرهنگی , مدنی , نظامی , و سیاسی می ریخت.

لیبی کشور غنی است که بهترین نفت جهان از لحاظ کیفیت را در سینه دارد و یک پنجم جمعیت پنج ملیونی این کشور حافظ قرآن هستند اگر قذافی به رشد فکری مردمش همت میگذاشت حالا لیبی کشور پیش رفته و مترقی در شمال آفریقا بود.

اما از سرنوشت مرگ و دستگیری قذافی که آینده لیبی به آن بستگی دارد بگذریم نه تنها اوضاع این کشور پس از سرهنگ در هاله ابهام قرار دارد بلکه روشن نیست پاره ی از تسهیلات را که رژیم قذافی به مردم لیبی تامین می نمود نظام جدید لیبی می تواند برای مردم این کشور تامین نماید.

با عبور از برخی ناگفته ها در مورد لیبی به این نتیجه می رسیم که نظریه ی معروف مار پیچ سکوت در ماجرای این کشور صدق میکند آنچه که در بحران های نظیر بحران لیبی پیش می آید این است که نخبگان دیگر اندیش نمی توانند زیر فشار  صحنه سازی رسانه ها اظهار نظر کنند و با تکیه بر نظریه مارپیچ سکوت نوئل نیومن مهر سکوت بر لب می زنند بر اساس این نظریه قشکر روشنفکر و حتی افراد عادی در جامعه زمان که در می بایند افکار آنها در میان مردم طرفداران کم دارد از هرگونه اظهار نظر خود داری میکنند رسانه ها در ماجرای لیبی همین جو را حاکم نمودند برخی از انعکاس واقعیت های موجود در لیبی زیر فشار افکار عمومی ابا ورزیدند حالا که غبار هیجان سازی رسانه ها در حال فروکش نمودن است این پرسش در میان نخبگان و افراد عادی در لیبی مطرح خواهد شد که آیا نظام جدید قادر به تامین نیاز مندیهای زیر که دیکتاتور قذافی برای مردم فراهم نموده بود میشوند یاخیر؟

  • در نظام قذافی بدون بهره به مردم قرضه های دراز مدت داده می شد

  • برای دانشجویان که در رشته های تخصصی تحصیل می نمودند ماهانه تا پایان مرحله ی تحصیل حقوق پرداخت میگردید

  • برای افراد که قادر به ایجاد زمینه کار نبودند تا پیدا نمودن کار حقوق ماهانه تعین بود

  • هر زوج جوان که وارد زندگی مشترک می شدند سند ملکیت یک باب اپارتمان را بطور مجانی از دولت بدست می آوردند

  • هرکی موفق به ادامه تحصیل در کشور های اروپای و امریکا میگردید بر علاوه هزینه ی ماشین سواری ماهانه مبلغ دو هزار و پنجصد یورو در یافت می نمود

  • لیبی از هیچ کشور و یا دستگاهی بدیهکار نبود و به رقم یک سنت هم کسی از این کشور مطالبه ندارد

  • آموزش برای همه بطور رایگان مساعد بود

  • بیست و پنج در صد مردم لیبی دارای تحصیلات عالی هستند

  • گدا در شهر های این کشور و بیخانمان کارتن خواب بنظر نمی خورد

  • نان به قیمت پانزده سنت به مردم لیبی مهیا بود

علاوه بر اینها قذافی تمایل به در یافت وام از بانک جهانی که بهره ی بالا دارد نداشت لیبی در نظام قذافی کشور بود که نفت تولید می نمود اما نه آنرا به دالر می فروخت و نه به یورو طلا را جایگزین قیمت نفت نموده بود موضوع که موجب خشم غول های نفت کش در اروپا و آمریکا گردیده بود زیرا کشور این غول ها ذخیره کافی طلا ندارند تا پشتوانه اسکناس های ورقی آنها گردد این امر ممکن بود در دراز مدت پیامد های ناگوار بر اقتصاد این کشور ها بگذارد برخی کارشناسان به این عقیده هستند که شاید یکی از دلایل مساعد ساختن زمینه ی بر اندازی قذافی همین باشد.

به هر حال زمان که فضای مارپیچ سکوت در لیبی بشکند و غبار هیجان رسانه های جهت دار فروکش نماید و نخبگان با درک درست قادر به اظهار نظر شوند مشخص خواهد شد که ماجرای لیبی به پیروزی مردم این کشور انجامیده است و یا شکست آنها.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا