خبر و دیدگاه

حکومت؛ پارلمان را ترور کرد

karzai_parliamentpresident

در شرق یگانه مرز میان دوست و دشمن قدرت است و بس؛ تا حدیکه اگر منافع دو ملا در تضاد واقع شود، قوی ضعیف را تکفیر میکند. اگر چنین نیست چرا خادم حرمین شریفین، اسرائیل و خلیفه مهدی امروز در یک سنگر علیه رستاخیز خاورمیانه و شمال افریقا کمین گرفته اند؟ چرا کرزی در یک جبهه با تروریستان علیه دنیا “جهاد” میکند؟ چرا هیچ دادگاهی علیه جنایتکاران جنگی، تروریستان اقتصادی، مافیای مواد مخدر و دیگر متحدین کرزی تا کنون تشکیل نشد، ولی آیا در کشور ما فقط همین یک مورد بود که باید چنین جدی، نیروهای دولتی در برابرش بسیج شده و اجرای حکم دادگاه را چون نماز عید و جمعه واجب بخوانند؟ “عظیمی” و “الکو” در جریان انتخابات های دیگر کجا بودند؟ گرچه اعتراض و مظاهره حق هر فرد است، ولی أیا کسانیکه کمیسیون ها را توهین و تخریب کردند و بعدهم واضح شد که رأی نیأورده بودند نیز محاکمه خواهند شد؟ و بالاخره پیش از تغیر قانون اساسی ، دیگر چگونه میتوان نتائج انتخابات بعدی را تضمین کرد؟

همه خبر داریم که در کشور ما فرهنگ تروریزم أنقدر نهادینه شده که نه تنها مخالفین دولت بلکه تیم قدرت نیز برخی حریفان سیاسی و قومی خود ر ا باشکال گوناگون ترور میکنند و این ترور های سازمانیافته از ده سال تاکنون ادامه دارد ولی درین روزها تروریزم از سطح اشخاص تکامل یافته و حکومت ، نهادها و مراجع دیگر دولتی را ترور میکند که در تازه ترین ترورش ما شاهد ترور کمیسیونهای مستقل برگذاری انتخابات ، سمع شکایات و مجلس عوام شورای ملی هستیم که در حقیقت ترور دمکرسی ، قانون اساسی و قوانین نافذه کشور بشمار میرود.                                                                                                

موضوع

اولا کرزی ازافتتاح پارلمان امتناع ورزید و حتی نتائج انتخابات را برسمیت نشناخت مگر زمانیکه فشار جهان بالا گرفت ظاهرا پارلمان را گشود ولی با مجلس عوام چنان کرد که عملاپارلمان فلج شد و از تنفس ماند تا زمانیکه حکومت نخواسته باشد پارلمان درهیچ کشوری رشد کرده نمیتواند ولی تا زمانیکه درین کشور احزاب نیرومندملی نباشد هیچگاه حکومت طرفدار پارلمان نیست چرا که هیچ فرد هوشیاری بدست وپای خود زنجیر نخواهد زد پس این نخبه های افغانستان اند که از یک طرف با پذیرش نظام ریاستی و از جانبی با سهل انگاری در تشکیل احزاب نیرومند مردمی (بسیج توده های غافل وپراگنده وخوشباور) و دست کم یک اپوزسیون قوی بستر رشد نظام دیکتاتوری را بار دیگر هموار کردند فقط کرزی ملامت نیست.    

زیرا کسی دیکتاتور، زاده نمیشود بلکه این جامعه است که دیکتاتور میسازد کرزی درین ده سال همه محور های قدرت را بلامنازع در قبضه داشته و با مشتی از عناصر چاپلوس در کنارش و متفنذین فاسد قومی حکومت کرده است او دیگر برین عقیده است که مردم افغانستان یعنی همین شبکه مافیائی و بقیه ، حشرات مزاحم و مزدوران امریکا هستند با چنین تئوری توطئه همه را دشمن میداند و درین معرکه از نامشروع ترین وسیله تاکنون استفاده کرده است وقتی باو گفته شد که دشمن پارلمان را تسخیر کرد چطور دیگر میتوانست خواب کند؟                                                                                                        

دادگاه قبیله چندین هدف داشت                                                                                                 

گرچه هدف از تشکیل محکمه و فیصله هایش أنقدر واضح است که هیچ نیازی به شرح و بیان دیگر ندارد کرزی که خود با چنان رسوائی قدرت را حفظ کرد نمیتوانست شاهد یک پارلمان مشروع و ملی باشد بنابرین کوشید مشروعیت پارلمان را مخدوش و سوال برانگیز سازد چون جامعه ما یک جامعه عامی و استبداد زده و بدوی است قصد و نیت کرزی را خیلی از مردم درک نموده نمیتوانند و درین توهم اند که این کار محکمه و دادستانی بخاطر دفاع از حقوق معترضین و عدالت بود بناین هدف اساسی و مهم او این بود که نگذارد تا درکناریک حکومت نامشروع ، فاسد، عقیم و ضعیف یک پارلمان مشروع ، قوی و برخوردار از حمایت مردم و جامعه جهانی تبارز کند چنین رویدادی برای کسیکه چنان تقلب و زد و بندهایش سخریه برانگیز بود کرزی را در موقعیت خیلی أسیب پذیر و شکننده قرار میداد و ناگزیر بود از خود کامگی خویش کاسته و در برابر پارلمان پاسخگو شود چیزیکه با طبیعت کرزی سازگار نیست.                

انگیزه و هدف دیگرش همان تغیر تعادل قومی مجلس عوام بود طوریکه “سنا” را ساخت شما وقتی اسامی برندگان و اخراج شوندگان را نگاه کنید واضح میشود که چگونه حقیق وظیفه خود را بدرستی انجام داده است؟ این چیزی بود که تمامی شئونیست ها در سراسر دنیا و حتی پاکستانیها در برابرش موضع گرفته بودند و مدیر مرکز پژوهش های استراتیژیک پاکستان و مشاور گیلانی گفته بود که ما نتائج انتخابات پارلمانی افغانستان را که پشتونهای قبیله ای را در اقلیت قرار داده قبول نداریم و حضور بیشتر دیگر اقوام خصوصا هزاره ها را حکام افغانستان نیز توهین به خود میدانستند و علاوه برین همیشه برتریخواهان تبلیغات میکردند که ما۸۰% نفوس افغانستان را تشکیل میدهیم و قدرت ، فعلا برین معیار توزیع شده است ولی انتخابات این ادعا را زیر سوال برد و کرزی نمیتوانست در ین باره خاموش ماند چه توهینی بالاتر از اینکه کنیز و غلام تو یک روز أنهم درپیشروی کسانیکه همیشه بأنها لاف زده باشی با تو رقابت کنند؟      

هدف سوم نیز طرد و اخراج مخالفین سیاسی کرزی و تیم او بود شما فیصله حقیق را مطالعه کنید متوجه میشوید که حتی یک منتقد قوی کرزی درین لیست دیده نمیشود برخی از چهره هایکه قبلا منتقد کرزی بودند بعد از انتخابات موضع خود را تغیر داده وحتی سخنگوی حکومت شدند کرزی میخواست پارلمان ، چنان در چنگال او باشد که مانند شورای صلح وشورای علماء بتواند روابط او با مخالفین و پاکستان را توجیه و تأئید کند و هرچه او خواست انجام دهد بنابرین حضور برخی از چهره های منتقد برین پارلمان کرزی را خیلی ناراحت کرده بود وکوشید تا حدامکان از شرشان نجات یابد اگرنمایندگان تعویض شوند واضح است که هیئت اداری نیز تغیر میکند بنابرین چانس بقای یک ازبیک در کرسی ریاست مجلس بعد از ازدیاد پشتونها دیگر خیلی اندک است و احتمالا علیرغم وعده های کرزی بابراهیمی سیاف خواهد شد چراکه کرزی نه تنها میخواهد بقیه کابینه ازخودش باشد بلکه قضات ودادستان و مهم ترازهمه رئیس امنیت ملی وبعدهم جرگه وبالاخره طرح طالبانیزه سازی دولت و انتخابات پیشرو است.

هدف دیگر هم چون بعد از ختم دوره خویش کرزی میخواهد مانند پوتین قدرت را نگه داشته و فردی از تیم خودش برنده شود باید معنوی و شریفی و همکاران أنها که “امتحان بدی” داده و دیگر خطرناک اند تبدیل شوند تا لودین های دیگری درین وظائف أمده و بتوانند طرح تیم تمامیت خواه را که قدرت را “ایلادادنی ” نیستند تحقق بخشند پس هدف ، ترور شخصیت معنوی و شریفی و بسترسازی یرای تغیر رهبری کمیسیونها بود که این هدف نیز تحقق پذیرفت. 

أنچه خیلی جالب و حتی تحسین برانگیز است اینکه کرزی با چنین کاری سلی خیلی محکم ولی بیصدا بروی معاونین خود زد که دادگاه را یک حرکت مرموز و مشکوک سیاسی خوانده و بارها برئیس جمهور گوشزد کردند که ازین سنگر خارج شود این حرکت کرزی یک بار دیگر نشان داد که معاونین او در تصمیمگیریهای کلان و اساسی هیچ نقش و تأثیری ندارند و فقط با حضور سمبولیک خود جبهه حریف را تقویه میسازند.  

چنین توهین أشکار میتواند معاونین او را نیز پیش مردم خورد سازد زیرا کسانیکه با چنگ و دندان کرسی های فاقد صلاحیت را محکم گرفته و بخاطر منافع خویش هنوزهم أماده نیستند که در کنار مردم ایستاد شوند حالا دیگر چطور میتوانند ادعا کنند که ما بخاطرخدمت به شما در حکومت هستیم؟ بالاخره مردم دیدند که أقایان جز زندانیان سیاسی در یک قفس طلائی نیستند پرندگان اسیریکه از دنیای خارج و دردهای مردم خبری ندارند کسیکه میان کرسی و مردم ناگزیر میشود که مردم را ” انتخاب” کند از قدرت واقعی برخوردار خواهد شد توقع میرفت که (خانم های سیاسی کرزی) نظرشان را در خصوص محکمه ابلاغ کنند ولی سکوت و تردید شان نشان داد که چقدر اسیر منافع خود هستند؟

لکه ونه مستقیم په خپل مکان یم

که خزان راباندی راشی که بهار                                                           

اگر وزیر داخله نیز درک و شجاعت داشته باشد اعلان میکند که جنجال های پارلمانی انگیزه های سیاسی دارد و من به هیچ وجه اجازه نخواهم داد که پولیس درین مسائل مداخله کند گرچه هیچ مرجع دیگری حق نداشت که شکایت نامزدان ناکام را بشنود چرا که در قانون همه چیز روشن است ولی دادستانی فقط وظیفه دارد که دوسیه را به محاکم بفرستد و محکمه حکم خود را به حکومت ابلاغ کند این وظیفه دیگر حکومت است که حکم را نافذ سازد ولی وعده الکو باینکه من شما را در کرسی پارلمان خواهم نشاند کاملا یک قلدری   و نمایش قدرت است و نشان میدهد که او هم حکومت است و هم محاکم و هم مردم   بنابرین وزیر داخله نباید باو حق سوء استفاده از قدرت را بدهد.

تا زمانیکه نیروهای امنیتی از میدان بازی های سیاستبازان خارج نشوند مشکل افغانستان نمیتواند کاهش یابد چلینچ  وزور أزمائیهای الکو خیلی وقیحانه و نفرت انگیز است و نشان میدهد که چقدر استبداد و دیکتاتوری در کشور هنوزهم بیداد میکند؟ خیزهای جناب الکو حکایت ازین دارد که او کسی جز کرزی وتیم اونیست که با چنین برخورد سیاسی چگونه میتوان در برابر دشمن متحد شد؟ خرم و روستار تره کی دیگر دوستان الکو پیروزی هزاره ها در انتخابات پارلمانی و تقلیل پشتونها را یک توطئه خارجی بخاطر تجزیه افغانستان خوانده و طرح دادگاه را پروفیسورتره کی پیشنهاد کرده بود حالا باید برایشان تبریک گفت که توانستند “توطئه” را خنثی سازند                                                                 

ضیاء رفعت یکی از اعضاء و سخنگوی کمیسیون سمع شکایات تهدید کرده بود که اگر کار دادگاه ادامه یابد ما خیلی رازهای “خطرناک” را ” افشاء ” خواهیم کرد اگر چنانچه چنین رازهای وجود داشته باشد چرا دیگر مسئولین کمیسیونها درنگ میورزند؟ و اگر نداشت چرا با تفنگ خالی حکومت را میترساندند؟ اگر همان رازی باشد که کرزی معنوی را در ارگ خواسته و گفته بود باید مسائل قومی را در نظر گرفته ترکیب پارلمان را بسازید چندان رازی نیست قبلا هم خطی از کرزی بدست أمد که به ملاعمر نوشته بود که بیأئید ” مقاومتگران” را از دریای أموهم بگذرانیم” چه بزبان بگویند یا نه دیده میشود که امروز در افغانستان چه میگذرد ؟ و در کدام مسیر لگام ما را میکشند؟  

گرچه درین حکم برخی چهره های خوبی نیز مشاهده میشود ولی برای ما رد و جذب اشخاص حالادیگرمهم نیست بلکه ماهیت دادگاه و خطرش بر پروسه دمکرسی مطرح است شایدهم برای کمیسیونها تغیر و تبدیل اشخاص أنقدر مهم نباشد که أبروی خودشان و هنوزهم میتوانند هر أنچه در توان دارند بدور از مصلحت اندیشی و ملاحظات دیگر بخاطر اعاده أبروی خویش کنند دنیا میداند که درین محاکم و حکومت فاسد هرگز عدالت تحقق پذیر نیست و هیچ کسی نمیتواند از راه های قانونی حقوق و حیثیت خود را برگرداند نمیدانم که چنین توهین بزرگ را مردم و نمایندگان چگونه توجیه و تحمل میکنند؟ حکم دادگاه حتی بأبروی یونیما و اتحادیه اروپا و شورای امنیت هم برمیخورد که از پروسه انتخابات حمایت خیلی جدی کرده بودند اگر نمایندگان نتوانند از خود دفاع و اعاده حیثیت کنند بدین معناست که أنها سارق سرنوشت مردم اند و این پارلمان یک نهاد ملی و مشروع نی بلکه شرکت سهامی جعلکاران بوده و بر چشم مردم و دنیا تا کنون خاک پاشیده اند فکر میکنم دیگر هیچ أبروی باین “خانه ملت” نخواهد ماند تا زمانیکه حکم دادگاه ابطال نشود.

یکی از ده ها شواهدیکه نشان میدهد کار دادگاه ، سیاسی و سازمانیافه است اتهام برخی از وکلای زن و مردی به تقلب که همه میدانند نه زوری داشتند و نه پولی پس چگونه تقلب کردند؟ و برعکس نامزادی برنده اعلان شد که کاملا صندوق ها را بزور پر کرده بود کمیسیونها نیز نگفته بودند که برخی نامزادان ناکام ، رأی ندارند بلکه ادعا کردند که خیلی ازین أراء جعلی است بنابرین اگر رشوت گرفته باشند چطور که عوض اشخاص پولدار برخی نامزدان ناداری را نیز کامیاب کردند؟ و اگر اشتباه کرده باشند چطورکه پرسونل تعلیم یافته کمیسیونها مرتکب اشتباه شدند ولی کسانیکه نخستین بار توظیف شدند نه؟ و از جانبی غیر از چند ولسوالی هزاره نشین بقیه ساکنین غزنی خودشان گفته بودند که ما در انتخابات اشتراک نکردیم گرچه من هزار فیصد طرفدار سلطان زویم ولی چنین أرای حیرت انگیز از کجا شد؟ کسانیکه جان خود را در خطر انداخته و رأی دادند از حقوق خود محروم شوند ولی کسانیکه بنابر دستور دشمن انتخابات را تحریم کردند مکافات؟ مگر مصلحت ملی همین است؟

استفاده ابزاری سلطان زوی از دین خیلی مسخره أمیز بود او زمانیکه گقت : ازین مقام ” مقدس” حکم شریعت صادر شده و مردم حق ندارند در یک کشور اسلامی در برابر شریعت قرار گیرند” مرا به یاد همان سخنرانی قذافی انداخت که در أغازمظاهره کتاب سبز را بازکرده و گفت : دراینجا نوشته شده که هر کسی علیه دولت قانون و امنیت ، مردم را تحریک کند جزایش قتل است بنابرین تمام موش ها ، مادرکیکها ، معتادین و ملیشه های خارجی (مظاهره کننده ها) را خواهیم کشت” تصور نمی کنم سلطان زوی چنان جاهل باشد که نداند پروسه انتخابات هیچ ربطی بدین ندارد و کاملا یک روند سیاسی ، حقوقی و اداریست و بعدهم چنین دادگاه های در مدار تاریخ توسط باند های حاکم گاهی بنام دین و زمانی بنام لینین تشکیل شده و هنوزهم میشود حتی خیلی از علماء انتخابات را تحریم کرده و همین اکنون طالبان درحقیقت علیه مدرنیزم ، دمکرسی ، انتخابات و أزادی زن و بیان “جهاد” میکنند و قانونی را که مبتنی بر میثاق های بین المللی ، پلورالیزم و حقوق بشر است قبول نداشته ومیگویند : مصدرقوانین باید فقط شریعت باشد تا بیعت از متنفذین و روحانیون (جرگه) یگانه راه   تصاحب قدرت شود مولوی خالص (رح) بزبان شیرین پشتو گفته بود: انتخابات بدین معناست که من با یک جاهل و فاسق برابر هستم” چطور وقتیکه منافع شخصی ایجاب میکند روشنفکر ما نیز طالب میشود؟ یقینا اگر او از جمله اخراج شوندگان میشد مانند حضرت میگفت : در کجای تاریخ اسلام خداوندگار قدرت را زیر سوال برده اند؟

باید برحکم  دادگاه دیکتاتور ، یک دادگاه بین المللی و بیطرف تفتیش کند تا واضح شود که واقعا که خیانت کرده است؟ معنوی کاملا حق دارد که بخاطر دفاع از حیثیت خود و منافع مردم از جامعه جهانی بخواهد که یک چنین دادگاهی تشکیل شود تا جلو بحران را بگیرد همچو دادگاه های همواره تشکیل شده و در کارش نیز موفق بوده است اگر معنوی به مراجع بین المللی موضوع را نکشد کرزی بأنچه میخواست رسید وبرمصداق تفرقه انداز و حکومت کن” مانند جنرال نادرخان مردم را در برابرهم قرارداد مجلس مصروف دفاع از خود میشود تا که میتواند اعاده حیثیت کند صور اسرافیل خواهد دمید. 

بدیهی است شاید نمایندگان همسنگران خویش را درین معرکه تنها نگذارند بخاطریکه در نتیجه مبارزه و تلاش همگانی بود که پارلمان باز شد وحالا که تعدادی قربانی خشم و خیانت کرزی شده اند بقیه بر خلاف نمایندگان انتصابی سنا در کنار شان خواهند ماند تا در أینده اعضای پارلمان بتوانند بر یک دیگرشان اعتماد کنند چرا که میدانند هدف کرزی تنها چند تن نی بلکه کشر شأن و اعتبار پارلمان بوده و اگر مقاومت نکنند حکومت های بعدی نیز چنین راهی را خواهند برگزید سنا بخاطری از مجلس عوام حمایت نکرد که حکومت کوشید تا مجلس اعیان را عوض مجلس عوام مطرح سازد و ما درین چند ماه دیدیم که برخورد حکومت با هریک از دو اتاق شورای ملی چگونه بوده است؟ همچنان از گوسپندان سنا بگذریم که فقط در سایه تیم خاص نیشخوار میکنند زلمی زابلی سوگند خورده بود که فیصله کمیسیون را به چالش میکشد و حالا که این تیم با متحدین خویش در حکومت و دادستانی و دادگاه به هدف رسیدند خود را بیطرف مینامند.  

حالاهم کرزی میکوشد تعداد زیادی ر ادرین مجلس خریده و خاموش سازد یا با وعده و نیرنگ تخدیر کند چون تجربه و مهارت خاص درین کار دارد و همان خرمی که بعد از یک شب جادو توانست کارت های سرخ نمایندکان را سبز نماید کلید گاو صندوق را در جیب دارد واز سلاح دیگرهم خیلی ماهرانه   استفاده میکند و احتمالا کرزی بخاطر همین نیاز ، ایران رفت تا خرم را باحمدی نژاد عوض داودزی معرفی کند کسیکه گرچه فرهنگ ایرانی را تحریم کرد ولی دالروپوندش را بنابر همان قاعده فقهی که میگوید : بخاطر سد جوع گوشت خوگ هم جواز دارد” خواهد گرفت چرا که این پول “حرام” را فقط به “حرامی ها” و”حرام خواران” توزیع میکند و در کارهای بخصوصی مصرف که خلاف منافع ملی است و نیز سفر کرزی در أستانه اعلان نتائج انتخابات بعد ازدیدار با نمایندگان غرب و سازمان ملل در کابل بایران بخاطری صورت گرفت که مبادا تهران از هزاره ها حمایت کند طوریکه پاکستان از پشتونها کرد پس اخراج شوندگان یا دقیق تر بگویم متهم شدگان میمانند و همان داد و فریاد های که در لابلای حوادث روزمره بالاخره کمرنگ خواهد شد و چنان پایداری ردشدگان را نخواهند داشت چرا که کرزی و غیر مستقیم شجاع پاشا در عقب معترضین بود تصور میکنم تیرش را کرزی زد و خوب دقیق خورد و حالا دیگر همه دیدند که کاخ ریاست جمهوری جزکانون توطئه نبوده و رئیس جمهور نه تنها انتخابات را برده میتواند بلکه باطل کرده نیز میتواند؟ ولی دیگر مجلس چه کرده میتواند؟ 

ازنظر قانونی نه نامزادان بازنده دیگر بعد از فیصله کمیسیون مستقل برگذاری انتخابات حق شکایت به مراجع عدلی وقضائی را دارند و نه وکلائیکه امروز اخراج شده اند بخاطریکه این وظیفه کمیسیونهای انتخاباتی است که درین مسائل مداخله کند و همان کمیسیون سمع شکایات خودمحکمه انتخاباتی است و هیچ مرجع دیگر حق ندارد که حکم این محکمه را نقض کند بنابرین وقتی حقیق میگوید: وکلای اخراج شده میتوانند طلب استناف کنند أنها را در حقیقت پشت نخود سیاه خواهد فرستاد مگر همان مرجعی که چنین کرده پس حکم صادر میکند که خیر ما اشتباه کرده بودیم؟ بنابرین مراجعه به محکمه و دادستانی دیگر ضیاع وقت است و به نحوی فیصله های دادگاه اختصاصی را مشروعیت میدهد. 

ولی در عین زمان کسان دیگر هم که أورده خواهند شد از مشروعیت برخوردار نگردیده و نمیتوانند حیثیت پارلمان را برگردانند زیرا علاوه برطرح حکومت گفته میشود با وجودیکه دادگاه تعدادی از فرشته ها را برگزیده بود ولی پول های زیادی درین پروسه خرچ شد وبرخی ها که خیلی درین قمارعقده گرفته بودند بنابر زمزمه های مردم ، بیشمار دادند چنین شائعات را مردم جدی گرفته و برین اشخاص نیز با دیده وکیلان دولتی یعنی انتصابی نگاه میکنند. 

گرچه  تا زمانیکه کمیسیون مستقل برگذاری انتخابات باین اشخاص تصدیق نامه ندهد وکیل گفته نمیشوند و حق داخل شدن به پارلمان را ندارند وقتی نامزادی وکیل گفته میشود که اعتمادنامه کمیسیون را بدست أورد حالا دیده شود که دادستانی بزورهم این کار را میکند یا چطور؟ و موضع معاونین رئیس جمهور چه خواهد بود؟ و کدامین مراجع ازین فیصله حمایت میکند؟ حتی اگر فیصله این دادگاه قرین بصواب باشد چون یک نهاد فراقانونیست : مابنی علی الباطل فهو باطل ، بنابرین جز شخص کرزی دیگر هیچ کسی مسئول پیامد های بحران این دادگاه نیست. 

هدف دیگر هم مخدوش کردن مردم سالاری و فلج نهاد های قانونی بود که کرزی میخواست نشان دهد که درین کشور دمکرسی و قانون سالاری جایگاهی ندارد و باید با همان روش های قبیلوی حکومت کرد بنابرین او خواست دمکرسی را ناسازگار با واقعیت های افغانستان نشان دهد طوریکه پروفیسور تره کی گفته بود : دمکرسی در زیر کارد جراحی واقعیت های افغانستان در حالت کوماست ” گرچه برای بقیه مردم کشور اخراج یا ادخال چند نماینده در پارلمان أنقدر مهم نباشد ولی چنین رقابت های دولتی چیزی جزبازی باسرنوشت کشور وبحران أفرینی دیگر نیست که بهایش را مردم خواهند پرداخت مردمی که از انتخابات انتباه بدی گرفته و دیگر هیچ علاقه ندارند که أراء شان کارت بازی قماربازان وتجارسیاسی قرار گیرد بنابرین تشکیل دادگاه و تبلیغات علیه کمیسیونها در حقیقت سبوتاژ دمکرسی بود.

ما دیدیم که کرزی بخاطریکه جرگه قانونی کدام فیصله علیه خودش نکند تا کنون کوشیده انتخایات شهرداری و ولسوالیها را برگذار نکند تا شرایط تدویر جرگه مشروع فراهم نشود ولی برخلاف قانون اساسی ، جرگه های عنعنوی فراقانونی را مانند همین دادگاه اختصاصی براه انداخته و فیصله های از قبل تحریر شده را سرشان تصویب میکند که هیچ کدام بیز و مبنای قانونی ندارند بلکه نمائش قدرت در برابر دنیاست.

اعلان فیصله دادگاه که همزمان با اعلان خروج نیروهای امریکا همأهنگ شده بود پیامی از سوی تمامیت خواهان و طالبان نکتائیدار بود که دمکرسی و حاکمیت قانون و عدالت اجتماعی درین کشور چیزهای وارداتی و “یک قصه مفت” است وبا خروج نیروهای غربی از میان برداشته خواهند شد مگر تدویر جرگه های عنعنوی ترور پارلمان نیست ؟ درکشوریکه نهادهای قانونی موجود بوده و حکم قانون اساسی روشن باشد چه نیازی دیگر به کار های فراقانونی و برگشت بوسائل بدوی یعنی خوردن دوایست که مریضان دیگری گرفته بودند. 

شوربختانه ما شاهد شکست جامعه جهانی برهبری امریکا درهر دو جبهه هستیم اولا در جبهه مبارزه با تروریزم که حتی امروز بالاخره همان غربی که حماس را تروریست میخواند باطالبان بحیث مقاومت ملی ونماینده مردم افغانستان در نقش یک اشغالگر گفتگو میکند و احتمالا طالبان را بقدرت بر میگردانند و ثانیا باوجودیکه یگانه انتقام از خوارج (الترناتیف تحجروبنیادگرائی وتعصب دینی وقومی) و علاج تروریزم دمکرسی است البته دمکرسی واقعی و نه انارشیزمی که درافغانستان رواج یافته ولی دنیا زیر تأثیرمشوره و تبلیغات پاکستان ، خوانین فاسد ، رهبران مافیا ، ستون پنجم دشمن ، کمونیست های نقابدار، بنیادگراهای شیک پوش ، طالبان نکتائیدار، انگریز، کرزی و تیم او نه تنها بخاطر ترویج و توسعه دمکرسی نکوشید بلکه حالا میگویند : درین کویر دمکرسی را نباید پاشید چرا که مردم افغانستان با دیکتاتوری بهتر میتوانند سازگار باشند تا دمکرسی بنابرین مصارف تمامی کارهای فراقانونی و غیردمکراتیک کرزی را غرب میدهد و در برابرهمه فساد و استبدادش تجاهل میورزند.

شاید کرزی درین جرگه بدوی بخواهد که فیصله دادگاه شخصی خود را بر مردم تحمیل کند و با یک تیر چند فاخته را بزند بنابرین یگانه راه جلوگیری ازین توطئه ، تحریم جرگه است چرا که حضور در یک چنین کانون توطئه ، مشروعیت بخشیدن باین میمون بازیست او بخاطری هنوزهم از قاضیان و دادستان سرپرست استفاده کرد که پارلمان را عقیم سازد و بار دیگر ثابت شد که مراجع عدلی و قضائی افغانستان در حقیقت جز دستپاک ارگ نیستند و ظاهرشاه خیلی دمکرات تر ازین ماکیاول بوده وبلکه درقرن نزده امان الله خان چه میخواست و در قرن بیست ویک کرزی چه میکند؟ شاید بخاطریکه در کنار او شخصیت های مانند طرزی و سردار ولی قرار گرفته بودند ولی در زیر چپن کرزی فاروق وردک و خرم و داودزی و دیگر طالبان نکتائیدار کمین گرفته اند مگر نگفته اند که با ماه نشینی ماه شوی با دیگ نشینی سیاه شوی ؟ شهزاده امان الله ر ا هم نفسان او شخصیت تاریخی و جاویدان ساختند ولی کرزی را همسنگران او بی شخصیت گرچه خودهم اگر درک وفراستی میداشت کسانیرا که فقط از او استفاده میکنند میشناخت قل من تصاحب؟ اقول لک من انت. 

بر خلاف انتظار پوهاند عظیمی چنین لکه را برخود ماندگار ساخت شما رئیس محاکم پاکستان را ببینید و رئیس محاکم افغانستان را پس چگونه میتوان از کرزی که یک پیزه فروش و مامور سابق استخبارات پاکستان و بعدهم امریکا و انگلیس بود توقع داشت که عدالت کند کسیکه عضو سازمان جوانان حزب دمکرتیک خلق بود و از طرف امین به هند فرستاده شد و بالاخره نامزاد طالبان در ملل متحد بود این أقا که با یهود و نصارا پیک مینوشد ولی سربریدن پرسونل یونیما راغیرت دینی و افغانی میخواند بخاطر مرگ یک عضو خانواده طالبان توسط ناتو أنقدر ریاء کارانه اشک میریزد ولی تجاوزدشمن را تجاهل ورزیده و از کودکانی که با پارچه های راکت پاکستانی سوراخ شدند حتی یاد هم نکرد مهم تر از قتل چندتن ، ازتجاوز به حاکمیت ملی چشم پوشید حالا چه کسی را بکشند یا نه اینجا بر مادروطن تجاوز شده و حاکمیت ملی نقض ، ناتو درابیت أباد یک تروریست خارجی را کشت پاکستان بخاطریکه حاکمیت ما را نقص کرده چه غوغای را براه نیانداخت ؟ کرزی باید باتهام خیانت ملی استیضاح شود چرا که سوگند خورده بود که از خاک و مردم افغانستان دفاع میکنم حالانکه بخاطر منافع خود اگر روزی نیاز افتاد حتی افغانستان را بدشمن تحول میدهد چنین فرد هزار چهره بدیهی است که با قانون   و عواطف عوام بازی کند و دمکرسی   و نهادهای قانونی را مسخ و مسخره سازد اگر این کار سوء استفاده از قدرت نیست نمیدانم که دیگر چه چیزی را سوء استفاده از قدرت میگویند؟!                                                                                      

هدف دیگر کرزی انتقام از امریکا و اتحادیه اروپا و یونیما بود که شفافیت انتخابات ریاست جمهوری را زیر سوال بردند و از انتخابات پارلمانی حمایت کردند کرزی با چنین کاری خواست بأنها بگوید که چیزی را من نخواسته باشم شما نمیتوانید بر من تحمیل کنید او در حقیقت از جامعه جهانی انتقام گرفت ولی برخلاف توهم کسانیکه میگویند فیصله های این پارلمان بخاطری بود که کرزی بتواند پیمان استراتیژیک را تصویب نماید فیصله دادگاه هیچ ربطی به پیمان یاد شده ندارد بخاطریکه حین تشکیل دادگاه موضوع پیمان حتی در امریکا مطرح نبود چنین ادعای ناخواسته توجیه موضع کرزی و تحریک غرب علیه اپوزسیون او خصوصا پارلمان است .

هدف دیگرش مصروف نگه داشتن مردم و توجیه ضعف وفساد و مشکلات حکومت بود البته در طرح این درامه سیاسی کرزی و تیم فاسدش ، استخبارات پاکستان ، حزب اسلامی و طالبان نقش کلیدی دارند که ما تشریح خواهیم کرد أنچه دردناک است کرزی توانست که پارلمان را تاکنون متفرق و مصروف نگه داشته و مجلس عوام خیلی دیر جنبید و فریب وعده های دروغین او را خورد حالا دیگر سلب اعتماد کردنها چندان جدی گرفته نخواهد شد و کاری را که باید ماه ها قبل میکردند امروز دیگر سوال برانگیزاست.

نتیجه و منطقی ترین راه حل                                                                                                 

دیگر نه حکومت مشروعیت دارد، نه محاکم و نه پارلمان. چرا که برین هر سه نهاد مردم مشکوک شده اند و تسلسل قانونی فرو پاشیده است. باید اداره مؤقت تشکیل شود و قانون اساسی اصلاح و بعد هم انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی برگذار شود؛ وگرنه نظام دیگر کار نخواهد کرد و بحران اعتماد مهار ناپذیر می باشد و میتوان گفت که دیگر نظامی در افغانستان سراغ ندارد که بتوان سرش حساب کرد. پس تکان بخورید که همه غرق میشوند و شما نخبه ها بیشتر از همه غرق و رسوا خواهید شد/ زیرا کسانیکه در جامعه اعتبار شان را از دست بدهند، بار دیگر مردم هرگز بأنها نگاه مثبت نداشته و میگویند: نباید سرمه أزموده را کشید.  

من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم

تو خواه از سخنم پند گیری خواه ملال 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا