خبر و دیدگاه

جنرال داوود نماد شجاعت و مردانگی

general_daoud8

مرد نمیرد به مرگ مرگ از او نام جست

نام چو جاوید شد مردنش آسان کجاست

کور دلان و سیاه اندیشان تاریخ یک بار دیگر درین مرز و بوم فاجعه آفریدند. سرو از سروستان غرور و شجاعت را به زیر افگندند. جنرال داوود و قومندان شاه جهان از دلیران راستین ولایت تخار باستان به شمار می روند. این دو مرد راستین را از سالها قبل می شناختم، هر دو مسلمان واقعی و خدمتگار ملت و مردم خویش بودند، رفتار و برخورد خیلی صمیمی داشتند، با قشر جوان و تحصیلکرده خیلی مانوس بودند. اصلا طوری رفتار می نمودند که گویا برادر با برادر کوچکش برخورد می کند. یادم است که در اولین سالگرد شهادت قهرمان ملی در شهر دوشنبه هر دو تشریف آورده بودند. بار اول بود که از نزدیک با هم صحبت می کردیم، همه جا صحبت از یار رفته بود. صحبت های فرمانده شاه جهان اشک ها را در چشم ها مدور می ساخت او چه زیبا از دوستی و رفاقت با مسعود یاد می کرد و از آن زمان تا حال هر دو چه مردانه راه آن سردار شهداء را ادامه دادند. چه میدانستند که روزی خود قربانی اهداف شوم قسی القلب ترین افراد این کره خاکی می شوند. شهادت مبارک تان باد ای یاران دلیر.

شهادت این بزرگمردان و جنایت تروریستی تخار یک چیز را واضحا به ما میرساند، که این قتل های زنجیره یی کاملا پلان شده و طراحی شده است. مشتی از بزدلان و نوکران آی اس آی کاملا در فکر این اند تا شمال به هیچ وجه باید آرام نباشد . این حیوان صفتان تاب تماشای صلح و امنیت و رفاه و شگوفایی شمال را ندارند. و خیلی ناجوانمردانه فرزندان راستینی که می خواهند در خدمت مردم خویش باشند را از عقب خنجر می زنند.

سید خیلی و حال هم جنرال داوود هر دو طالبان و طاغوتیان را در تمام ولایات شمال به زانو درآورده بود. در هیچ یکی از ولایات آنها دیگر توان مقاومت و ایستادگی در برابر ملت غیور و مردان راستینش را نداشتند. با به شهادت رساندن سید خیلی زنگ خطر بزرگی جنرال داوود را تهدید می کرد. همه او را هشدار دادند تا در فکر سلامت خویش باشد. اما قضیه تخار این را می رساند که چنین دسیسه های از بلند جاها آب می خورد. وگر نه در چنین جلسه بزرگی با چنین کمربند امنیتی بزرگ محال است اتفاقی بیفتد. ان طور که از گفته های والی تخار که خود نیز درین حادثه زخمی شده بر میاید که تروریست مذکور در لباس پولیس و یا اردو در جلسه حاضر بوده و بعد از ختم جلسه در رهرو تعمیر ولایت، زمانی که جنرال داوود با شاه جهان در صحبت بوده خود را انفجار داده است. آمار تلفات خیلی زیاد است حتی گفته میشه حدود ده نفر از سربازان آلمانی کشته شده ده ها تن دیگر از مردمان حاضر در جلسه زخمی و کشته شده اند.

پیام من خطاب به رهبران و رهروان این کاروان است. بیایید همه دست بدست هم بدهیم و مردانه و شجاعانه در مقابل ملعون ترین گروهک بنام طالبان ایستاده شویم و یکصدا (نه) بگوییم. اینان کسانی اند که در یک دست شمشیر و در دست دیگر قرآن دارند. وقتی اینان میگویم منظورم هم طالب است و هم کسانی که طالب را برادر خطاب می کند. هم طالب و القاعده است و هم کسانی که راه آنها را تصدیق می کند و هم طالب است و هم کسانی که با این کوردلان دست دوستی دراز می کند.

شاعری گفته است:

اظهار عجز پیش ستم پیشه نارواست

اشک کباب باعث طغیان آتش است

این حرکت ادامه خواهد داشت. دیروز سید خیلی ، امروز داوود و فردا . . . معلوم نیست نوبت کدام پرچم دار شهامت و مقاومت خواهد بود!

بیایید از امروز هر که در هر جایی است با هم پیمان ببندیم تا از وطن، از مردم و از دین خویش حراست کنیم. به خاطر خدا دست از این دوگانگی و فریب خوردگی بردارید. دشمن هدفش مشخص است. همه نابود می شویم اگر چنین ادامه بدهیم. جای این بزرگان به هیچ وجه پر نخواهد شد. باید جلو چنین فجایع گرفته شود، نگذاریم دیگر هر کس و ناکس بیاید و با سرنوشت ما بازی کند، نگذاریم آرمان یک ملت به دست چند ابلیس صفت به نابودی کشانده شود.

این خطه در طول تاریخ مرد خیز بوده و چنین خواهد بود. دشمن اگر درین فکر باشد که با به شهادت رساندن افرادی از این قبیل می تواند درین جا حکمرانی کند کور خوانده است. این ملت غیور دیر یا زود خویش را باز میابد. تو دال خور و تو غلام آی اس آی هیچگاه نمی توانی اینجا جای پا برای خود ساخت و ساز کنی. ببین این شاعر چه پیامی برایت دارد:

گرگها خوب بدانند در این ایل غریب        

گر پدر مرد تفنگ پدری هست هنوز

گرچه مردان قبیله همگی کشته شدند  

توی گهواره چوبی پسری هست هنوز 

آب اگر نیست نترسید که در قافله مان  

دل دریایی و چشمان تری هست هنوز


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا