خبر و دیدگاه

یک انار و چهل بیمار

hezbi_watan

 

نوشته زیر یک حقیقت است اما باور دارم  تحمل و پذیرش  آن برای بعضی ها تلخ، امیدوارم همه دوستان با بزرگواری که دارند مرا معذور دانسته عفو نمایند؛ آنچه که من میبینم می شنوم و می خوانم  این تنها داخل افغانستان نیست که ساختن حزب و داشتن تشکیل کاغذی و برنامه انترنتی یک مشغله سیاسی شده، بلکه افغانهای عزیز در خارج از کشور نیز به این مریضی گرفتار اند. طوریکه در سایت های انترنتی و رسانه ها بمشاهده میرسد چهل بیمار روانی با حال وهوای سیاسی زیر نام أحزاب سیاسی  جدا شده شده از حزب وطن در کوچه و پس کوچه های اروپا و آمریکا پرسه میزنند تا باشد نام و نشانی از ایشان باقی بماند. افرادیکه از آدرس حزب های کوجک و تلویحا حزب مادر که همان حزب وطن است از یک حزب و یک هدف چهل شاخه؛ چهل هدف و صد خرام ساخته اند وهر کس خودرا وارث  ورهبر حزب متوفی وطن معرفی میکنند که گویا یاد ونامش را زنده وپاس میدارند.در گذشته این حزب از دوبخش خلق وپرچم تشکیل شده بود بنام حزب دمکراتیک خلق افغانستان بشمول ما پیروان زیادی داشت  که بعدا زیر چتر حزب وطن یک نام انتخاب شد که در همان زمان بجا بود اما حالا چهل بیمار میخواهد ازین انار کهنه و تاریخ تیر شده صحت یاب گردند که کاریست نهایت مشکل.

شما در رسانه های انترنتی  به مقالات ونوشته های بر میخورید که دوستان دست به دامن تابوت کالبد مرده و پوسیده حزب وطن زده در خارج از کشور أحزاب متعدد من حیث اجزای این حزب با همان بر نامه هدف شعار ونشخوار طراحی کرده اند که به نظر من یک مشغله شخصی با اکت سیاسی دیگر هیچ اثر مثبتی ندارد.انسان عاقل ومدرن کسی است که پا به پای زمان به پیش برود ومقتضیات زمان را درک کند.امروز مادر  ومحل زایش حزب کمونستی که شوروی سابق بود به گذشته خود تجدید نظر نموده ساختار نظام سیاسی واقتصادی جدید را که پاسخگوئی نیاز های عصر باشد روی دست گرفته است ، اما سیاسیون اماتور افغان در خارج از کشور با مدل گر فتن از هر فرد وحرکتی سیاسی  باز هم همان شعار های کهنه وتاریخ تیر شده را از حلقوم همان افراد تجربه شده نشخوار میکنند.

تشکلات و فعالیت های بی ریشه

از نظر من تمام فعالیت ها وتشکلات خارج از کشور بی اساس وبی ریشه اند مسلما بستر خیزش وشکل گیری انقلابها وحرکت های سیاسی ثمر بخش  محل تراکم رنج ها درد ها ونا رسائیهاست وکسانی میتوانند طرح یک حزب سیاسی مؤثر اثر گزار وانقلابی را بریزند که عملا بادرد ورنج مردم وحقایق تلخ ونا گفته سر زمین مصیبت زده افغانستان در آمیزش باشند:مبارزه در میدانهای صاف اروپا هیچ خاری را از پیش روی ملت در افغانستان بر نمیدارد. طوریکه مشاهده میگردد عده از فعالان سیاسی افغان مقیم اروپا وآمریکا که به أحزاب تاریخ گذشته  کشور ما ارتباط داشته ویا دارند یکی از وحدت ملی دم میزند ودیگری را به وحدت شکنی وهنجار گریزی متهم میسازد .یکی جر منی را مرکز ثقل مبارزه انتخاب میکند دیگری سویدن وناروی را میدان صاف وهموار تشخیص میدهد.گذشته از آن روح مقالات منتشره در وبسایت های متعدد تهمت افتراء وحدت شکنی خود ستائی وخود محوری وواقعیت گریزی است.من از دو.ستان بیرون مرزی چه داکتر، چه متخصص وچه اکادمیسن تقاضا مینمایم تا شمشیر تیز اختلاف وتفرقه را کنار بگذارند و بر زخمها وجراحات میهن زخم خوردۀ خویش بجای نمک مرحم گذارند.یکی بر زبان می تازد دیگری بر قوم ونژاد یکی از اصالت سمت وجغرافیا میگوید دیگری از گذشته بی بها واسفبار.این عصر علم تکنالوژی وسازندگیست وما مانند رسوم قرون وسطائی به شماره قبر ها وکثرت  استخوانهای پوسیده افتخار میکنیم . باز هم مینویسم گذشته با همه زیبائی اش گذشته است بیائید فکر برای اینده بکنید، آیندۀ که محور ومعیار آن سازندگی پیشرفت عدالت و انسانیت باشد نه قوم وسمت ونژاد وفرکسیون بازی های سیاسی بازار گرم کن در خارج از کشور.

حزب دموکراتیک خراسان، حزب متحد ملی، حزب تفاهم و ده ها تشکل دیگر در اروپا و امریکا که از بدنه همان تابوت دفن شده جدا شده اند وهمه أعضای شانرا کهن سالان توبه ناکرده تشکیل میدهد یک مشغله عاطفی و بازی با وقت وزمان است.ما به نسل جوان ومتحرک نیاز داریم. ازنسل مبارز دیروز که بنامهای گوناگون شهرت دارد وبرخی هم نام نیک ندارند بهراندازه شعار های چون  ملی ، وطنی  دموکرایتک ، طبقاتی ، منطقوی ، زبانی ومذهبی و… بلند و بالای مطرح شود مرثر نبوده راه بمنزل نمی بردوباید ازخود فراترو فراتررفت و بر واقعیت ها تکیه نمود واقعیت های زمان وحقایق جوان  که دارادی اثر سیاسی ـ سازمانی، با نیازجنبشی که آرزوی نسل جوان را بر آورده بسازد خودرا وفق داد.ما به نیرو های نیاز داریم که امروز پویا متحول دینامیک جهت پذیر باشند نه اینکه دیروز شعار دادند وامروز هم اصرار دارند واز اشتباهات شان نمی آموزند.هنوز کوشش میشود همان عناصر کهنه وسنگ زده بدون تکیه بر جوانان تکه دار فعالیت های سیاسی باشند این اندیشه با اصل دیالیکتیک وتحول در تضاد استوجوانان سه دهه قبل دیگر مانند من پیر شده اند ما باید به سراغ جوانان بیدار مسئولیت پذیر ووقت شناس در داخل افغانستان باشیم که درد ورنج ملت ونا رسائهیا یسیاسی اجتماعی واقتصادی را با دل وجان لمس کرده اند.

یک حزب و چهل هدف و سلیقه

وقتی می بینیم دوستان ورفقای گذشته بوی اقتدار گذشته را استشمام نموده هر کدام در پیوند به حزب های گذشته حزب جدیدی را در خارج از مرز های افغانستان سر وسامان میدهند میگویم یک انار وچهل بیمار واگر بدنه واسکلت حزب وطن نمیبود محور بحث های سیاسی رفقا چه میبود هیچ. در حالیکه امروز کشور ما سوژه ها و ومسائل زیاد است که باید مطرح شود. به هر حال امید وارم این عقیده در بین دوستان قوت پیدا کند که مقر وبستر تشکیل أحزاب سیاسی درد بخور محل زایش و گسترش درد ها رنج ها و نا بسامانیهاست یعنی افغانستان.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا