خبر و دیدگاه

عدم توجه طالبان به پیشنهادات کرزی نیاز به تشدید حملات بیشتر نظامی دارد

talibsword_afgmap

 

پیشنهادات رئیس جمهور کرزی برای مذاکره با گروه طالبان همیشه با انتحار و انفجار و حملات مسلحانه، سنگسار، کوش بریدن ها و دره زدن های مردم بی گناه پاسخ داده شده است، زیرا این پیشنهادات همواره به شکل تذرع و تمایل بیش از حدی نسبت به گروه طالبان بوده که حتی در سیستم های دپلوماسی یک اشتباح محض است، در حالیکه گروه طالبان تا اکنون به عنوان یک گروه سیاسی رسمی در کشور حضور ندارند و این اقدام می تواند در ازدیاد پیش شرط های شان موثر واقع شود و آنها را به عنوان یک گروه سیاسی مطرح سازد البته در کنار فعالیت ها و مبارزه مسلحانه و انتحاری که فعلا هم انجام می دهند.

با وجود اینکه به همه مردم افغانستان وجهان واضح شده است که این جنک در افغانستان یک جنگ داخلی نیست بلکه جنکی است که تعدادی از کشور های جهان از موجودیت این جنک سود می برند که مشخصا می توان از پاکستان نام برد که گروه طالبان را به عنوان یک پروژه سیاسی واقتصادی ایجاد کرد وتا اکنون جلو آن در درست پاکستان است .

باوجوداینکه موجودیت طالبان یک معضله  ی منطقه وی است اما آقای کرزی این معضله  را فقط با تیم خود مطابق به خواسته  وثلیقه شخصی خود در عدم مراجعه با نماینده گان واقعی ملت ،مخالفین سیاسی اش ،رهبران احزاب ومنتقدین نظام می خواهد  حل بسازد که این خود باعث حل مشکل نخواهد شد بلکه بیشتر از پیش اداره کشور را در دست گروه مخالف  قرار خواهد داد واقشار دیگر جامعه را در حاشیه خواهند راند.

مسله مذاکره با طالبان که از سال ها بدینسو در مطبوعات وبعضا موارد آن در عقب پرده ها در جریان است در این اواخر بیشتربه سر زبان ها ست ،سفر ها،نشست ها ،ملاقات هاوکنفرانس ها وجلساتی در  داخل وخارج از کشور صورت گرفته است که به یقین کامل می توان گفت آنچه که مربوط به نفع مردم عام است هیچ گاهی در این مذاکرات با آن توجه ی صورت نگرفته ونخواهد گرفت جز همان معامله کری ها وتقسیم قدرت  وحفظ منافع شخصی وتمدید پست های کلیدی به نفع افراد ذیدخل در قضایای پرپیچ کشور.

آنچه را که مردم می خواهند وبه آن دلچسپی دارندایجاد صلح دوامدار،قانونیت،دموکراسی و زمینه های کاریابی …. که با چنین دید وباز دید ها ومشکلات منطقوی ومخصوصا عدم رضایت حامیان طالبان از آوردن صلح در افغانستان ،نمی توان صلح را تامین نمود چنین پروسه ی که اکنون در حال جریان  است می تواند در سهم دادن طالبان حزب اسلامی  نقش داشته باشد که حکومت افغانستان فعلا در تلاش اجرای آن است  اما در ایجاد صلح هیچ گونه نقش را در داخل کشور نخواهد داشت.

مسله دیگری تفکیک وایجاد تمایزات میان نیروه های مخالف دولت افغانستان است که به هرگدام آن تعاریف وصفات مشخصی را مشخص ساختن وتعدادی آنها را متمایل به مذاکره میدانند وتعداد آنها را تندرو ودیگری را میانه رو می دانند که در حقیقت هیچ گونه تفاوت ی را نمی توان  در عملکرد وترحم  این نیرو ها بر مردم افغانستان مشاهده نمود.

در کل نیرو های مخالف نظامی دولت افغانستان دارای منابع  تمویل وتجهیز وتحریک مشخصی دارند وروی بدست آوردن هدف کشور های ذینفع  فعالیت های نظامی را در مناطق مختلف جهت تطبیق این اهداف  دنبال می کند که به هیچ گونه توجیه برای دولت افغانستان  در امر مذاکره با این گروه نمی توان یافت بلکه مذاکره با کسانی که دست شان با خون هزاران انسان  بی کناه این کشور آغشته است  توهین وتحقیر برخون پاک آن بی کناهانی است که در مبارزه برضد این گروه قد الم نموده  به امید این که روزی کشور شان از شر طالبان وتروریستان پاک شود واین کروه از ریشه خشکانیده شوند ودیکر هموطنان شان بتوانند آزاد زنده گی کنند در واقیعت امر مذاکره با طالبان تسلیم شدن دولت افغانستان با حامیان شان  با این کروه های مسلح   است.

ما شاهد یم که دولت افغانستان  با کمک های مالی ونظامی بیشتر از ۳۰ کشور جهان در مبارزه با طالبان در طول تقریبا ۹ سال  ناموفق بوده اند. با مصار ف گزافی که در این مورد به مصرف رسیده است و اکنون با گذشت ۹ سال از طالبان دعوت به سهم گیری شان در تشکیلات دولتی دارند. که این در ذات خود سوالات متعددی را در اذهان عامه مطرح می کنند که دولت افغانستان با کمک های مالی ونظامی کشور های جامعه  جهانی چرا در امر مبارزه با این نیرو ها با کذشت زمان نه این که این گروه را از بین نبردند بلکه بیشتر از پیش تقویت گردید.

اکنون که موضوع مذاکره ودعوت طالبان گذشتن از خیانت های ملی آنان، مورد بحث است سوال های متعددی ذهیت جامعه را می رنجاند  وآن اینکه آیا تضمین وجود دارد که مذاکره با نیرو های مخالف دولت در صورتی که انجام شود وضیعت نظام رابه بهبودی سوق دهد واز این بیشترنظام کنونی به سوی استبدادی شدن نه رود ؟حقوق سیاسی احزاب نقض نمی شود ؟قومی در حاشیه رانده نمی شود؟ در این موارد هیچ تضمینی وجود ندارد وشرایطی را که طالبان و حزب اسلامی به عنوان کلید اساسی مذاکره با دولت وگرفتن سهم شان از قدرت پیش ساخته اند خروج نیروه های خارجی از کشور است که به هیچ صورت این شرط نه برای خارجی ها پذیرفتنی  است ونه هم دولت افغانستان توان تحمیل این شرط مخالفین خود را بالای خارجی دارند،اما با وجوداینکه آقای کرزی وکابیه اش مخالفت خود را با پایگاه های نظامی امریکا در کشور اعلان کرد می توان به عنوان یک وجه مشترک میان طالبان وتروریزم وحکومت افغانستان قلمداد کرد.

در واقعیت امر ممکن بیشتر کشور های غربی  به شمول بریتانیا وایالات متحده امریکا در ظاهر از طرح های مذاکره با طالبان ونیروهای مخالف نظام حمایت نمایند اما در عقب پرده شاید مانع این روند گردند زیرا عمده ترین دلیل موجودیت نیرو های خارجی در افغانستان مبارزه با نیروه های مخالف دولت افغانستان است ودر صورت ایجاد امنیت وصلح در افغانستان ماموریت این نیرو ها در افغانستان ختم می شود وبیشتر ماموریت های دیگر کشور های غربی در کشور های آسیای به خطر مواجه می شود بنابرین چنین طرح ها وکنفرانس ها …در عدم رضایت کشور های غربی ومخصوصا پاکستان هیچ گونه تاثیری را در ایجاد امنیت افغانستان نخواهد داشت.

با این تحلیل به یقین کامل می توان گفت که به هیچ صورت منتظر نتیجه مثبت از کنفرانس ها، و مذاکرات ونشست ها دراین مورد  نباید بود. ممکن حلقات وگروه های گوچک در برابر یک مقدار پول ووعده ی پست های دولتی از شرایط خود پایین بیایند وشرایط دولت راکه پذیرفتن قانون اساسی ودست کشیدن از جنک است بپذیرند   که این به هیچ وجه در برگرداندن امنیت در مناطق نا امن موثریت نخواهد داشت چون کسانی که در سطح رهبری قرار ندارند موجودیت آنان با مخالفین ویا با دولت نمی تواند تاثیر گذار باشد .تازمانی که سطوح رهبری طالبان نخواهند وباداران شان که آی اس آی است نخواهد مذاکره نتیجه ی نخواهد داشت.

از سوی دیگر مدارا نمودن حکومت آقای کرزی در برابر گروها های تروریستی،وعدم مجازات عاملین انفجار ها وحملات انتحاری…همه وهمه موارد اند که نمی تواند مردم را خوشبین بر این مسله سازد که مذاکره با تروریست ها وطالبان آن هم از مواضع ضعف دولت وبرخورد های عاطفی وبرادرانه آقای کرزی در برابر قاتلین وجنایت کاران ،نتیجه مثبتی را داشته باشد .

همچنان  دیده می شود که رو در روی دولت افغانستان با طالبان وتروریزم  در طول ۹ سال مسیر مشخصی نداشته  نه فشار نظامی بالا شان وضع می شود ونه هم تکنیک های سیاسی ودپلوماسی  که بتواند امنیت را در کشور بیاورد.

از وضیعت کنونی تحلیل های ومطالعه وضیعت سیاسی کشور  می توان چنین برداشت نمود که از یک سو طالبان تا زمانی که شرایط شان قابل پذیرش بردولت افغانستان نباشد در این نظام شرکت نخواهند کرد که این کار محال است ،و هرگاه  طالبان از شرایط وخواسته های شان پایین بیاییند وموقتا دست  از مبارزات  مسلحانه بکشند باز هم تضمینی وجود ندارد که در کشور صلح برگردد واحتمال این هم وجود دارد که حتی کنترول تمام نظام را بردست برگیرند ودولت را به همان سوی سوق دهند که ۱۰ سال قبل داشتند، اکنون هم فعالیت های سیاسی شان در چوکات نظام محسوس است وافرادی در رده های بالای دولت قرار دارد که از موقف آنانان به شدت دفاع می کند وتبلیغات مطبوعاتی را به نفع آنان انجام می دهد.

در این قسمت مشخصا از  تعدادی مشکلاتی نام می بریم که  در طول ۹ سال وجود  داشته و عدم توجه دولت نسبت به این مشکلات به دامن نام امنی ها بیشتر افزوده است.

۱- عدم توجه واحترام به قانون اساسی  وسایر قوانین در  کشور توسط دولت ونیرو های نظامی خارجی.

۲- نبوداراده وتصمیم قاطع در امر مبارزه با طالبان وتروریزم توسط حکومت افغانستان و نیروهای خارجی.

۳- عدم مجازات عاملین دهشت افکنی وترورتوسط ادارات عدلی وقضایی.

۴- کنار گذاشتن پرونده ی ترور های سیاسی شخصیت ها ورهبران مهم کشور.

۵- خود کامه کی های رئیس جمهور وتیم اش وعدم توجه واحترام به نظریات وبرنامه ها ومشوره های رهبران مخالف سیاسی  نظام وعدم در نظر گیری اندیشه های سیاسی فعالان حقوق بشر وجامعه مدنی …

۶- ارایه مشوره های غلط مشاروین ریاست جمهوری وتیم آقای کرزی وتغیردادن ذهنیت رئیس جمهور در شناخت طالبان و تروریزم. 

۷- برخورد عاطفی رئیس جمهور با عاملین دهشت افکنی ترور ،قاتلین وبمب گذار ها واز جمله برادر خواندن آنان.

۸- عدم انسجام دقیق واستفاده از امکانات مالی ونظامی کشور های جامعه جهانی در امر مبارزه با دهشت افکنی وعدم ایجاد باور ها اعتماد سازی ملت نسبت به دولت.

۹- ایجاد موانع در برابر خواسته های سیاسی وفعالیت سیاسی احزاب در مطابق با دموکراسی.

پیشنهادات حاوی راه حل بحران امنیتی کنونی کشور که می تواند با عملی نمودن این موارد به نا امنی خاتمه داده شود.

۱- قانون مند ساختن موجودیت نیروه های خارجی در چوکات قانونی که از خود سری ها و یکه تازی های نیروهای نظامی خارجی جلوگیر کند.

۲- تصمیم واراده قوی در امر مبارزه با طالبان وتروریزم توسط دولت افغانستان وبسیج ساختن تمام امکانات داخلی وخارجی در این مورد.

۳- تطبیق قانون یکسان بالای همه ،مبارزه با تبعیض وبرتری جوی یک قوم بالای دیگر اقوام.

۴- گذاشتن پیش شرط ها در ادامه فعالیت نیرو های خارجی در کشور مطابق قانون.

۵- تشدید مبارزه نظامی در برابر نیرو های مخالف نظامی نظام تا زمانی که خودشان بدون قید و شرط وارد مذاکره شوند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا