خبر و دیدگاه

صلح با طالبان و دشمنی با فیس‌بوک

rabbani_Facebook

 

برهان‌الدین ربانی، ترس‌اش را از فیس‌بوک اعلام کرده از ملاهای کشور خواست تا نگذارند رهبری جامعه به دست جوانان فیس‌بوکی و انترنیتی بیافتد. مردم افغانستان به شمول جوانان فیس‌بوکی آقای ربانی را  به خوبی می‌شناسند. آقای ربانی، رییس جمهور دوران مجاهدین است که تحت ریاست او افغانستان در کام خونین‌ترین جنگ‌های داخلی رفت، هزاران نفر کشته و میلیون‌ها نفر دیگر آواره و معیوب شدند. در حقیقت ظهور جنبش طالبان خود برایند مدیریت بدفرجام آقای ربانی بود و حتا آقای ربانی در اوایل خوش‌بینی‌اش را نسبت به طالبان ابراز کرد. اکنون  هم آقای ربانی به خاطر طمع قدرت سیاسی، رهبری «شورای عالی صلح» را بر دوش گرفته که یک نهاد سمبولیک و عملا ناکام است. 

ولی از سخنان ربانی راجع به فیس‌بوک و انترنت دو برداشت را می‌توان ذکر کرد. برداشت اول خود یک برداشت چندجانبه به طور زیر است:

۱- ترس آقای ربانی از مفکوره‌ی بنیادگرایانه ناشی می‌شود که مربوط به زمان و عصر کنونی نیست. ترس ربانی با ترس طالبان از مظاهر جدید تمدنی-عقلی بشر یکسان است. ربانی نشان داد که هم‌چنان دارای تفکرات کهنه، غیرعلمی و عاجز از درک و فهم مسایل جدید اجتماعی و انسانی است. بنابراین، هم تصور غلط از فیس‌بوک دارد و هم یک ترس بنیادگرایانه زهراگین از مظاهر تمدنی جدید. 

۲- ترس آقای ربانی مبتنی بر روابط قدرت قابل تحلیل است. آقای ربانی، بر اساس تفکر انحصارگرایانه نمی‌خواهد نسل جدید مجزا از طبقه روحانیون در مناسبات قدرت و رهبری جامعه شریک و سهیم باشند. این دیدگاه ربانی با هرگونه رویکرد و تیوری صلح نیز در تضاد قرار دارد. گفته می‌شود که شاه عربستان در نظر دارد کل شبه فیس‌بوک را خریداری کرده، دیکتاتوری‌ها را از آن راحت کند. دیدگاه ربانی با این گونه انحصار تطابق کامل دارد. 

۳- نظر آقای ربانی راجع به فیس‌بوک به عنوان یک مظهر تمدنی-عقلی بشر، در تضاد با جریان پساطالبانی و دموکراتیک در افغانستان است. ربانی در واقع نشان داد که مخالف آزادی بیان، جنبش‌های اجتماعی، فرهنگ شهروند، ارتباطات مدرن اجتماعی-فرهنگی، تحول اجتماعی و ساختاری، و فرهنگ مدنی است. بنابراین، با چنین تفکر افغانستان به صلح نیز نمی‌رسد. 

۴- با توجه با سه جانب تفکر آقای ربانی، می‌توان این نتیجه را نیز گرفت که آقای ربانی، با طالبانی‌سازی دوباره‌ی افغانستان مشکل و مخالفتی ندارد. او نشان داد که مخالف هرگونه تحولی است که در تضاد با طالبانیزم قرار داشته باشد. این نکته را موقعیت کنونی ربانی در راس شورای عالی صلح نیز تایید می‌کند که قصد دارد طالبان را در صحنه‌ی سیاسی بیاورد و به راحتی قاتلان مردم افغانستان را برادر خطاب می‌کند. 

۵- برای همین است که آقای ربانی با فیس‌بوک، جوانان تحصیل کرده، جامعه‌ی جدید و ساختارها و رفتارهای جدید فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مخالفت کرده با دیکتاری‌های خاورمیانه همدلی نشان می‌دهد تا بیشتر از پیش برای پاکستان، عربستان سعودی، ایران و ملاعمر آدم مقبول و مطلوب جلوه کند. 

بنابراین، سه نکته را به عنوان نتیجه عرض می‌کنم. اول، ربانی نشان داد که با هرگونه تحول و پیشرفت اجتماعی مشکل دارد و مخالف مظاهر مدرن و برخواسته از پیشرفت‌های تمدنی-عقلی بشر در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی است. مبنی براین برداشت، این نکته کشف بدیع نیست، ربانی از قبل ثابت کرده بود که آدم بینادگرا، سنتی و مخالف تغییر و تحول اجتماعی-فرهنگی است. دوم، ربانی یک شخصیت متناقض را از خود به نمایش گذاشت. از یک‌طرف در موقعیتی قرار دارد که باید افغانستان را به‌سوی صلح ببرد، اما از سوی دیگر خود در دشمنی آشتی ناپذیر با جوانان، رفتارهای جدید اجتماعی، پدیده‌های اجتماعی مدرن و تنکالوژی قرار دارد. این‌گونه شخصیت‌های متناقض، نمی‌توانند راه به دهی برده عقلانی بیاندیشند و قابل اعتماد باشند. سوم، آقای ربانی نشان داد که در بدل قدرت سیاسی و یا در بدل خدمت به سلطان، حاضر است که هرکاری را انجام دهد، حتا از طالبان حاضر است دفاع کند. حاضر است با طالبان آتشی کرده آن‌ها را در قدرت آورده بر مقدرات مردم مسلط سازد،  همزمان حاضر است در چند جبهه دیگر بر ضد یک نسل که دیگرگونه می‌اندیشد دشمنی کرده جنگ‌های خونین راه باندازد. البته وی کارنامه جنگ و خونریزی‌های زیادی را نیز با خود دارد. اما با وجود این همه، نگرانی ربانی این پیام را نیز مطرح کرد که نسل جدید و جوانان فیس‌بوکی باید رهبری را به دست بگیرند!

 

__

برگرفته از هشت صبح 

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا