خبر و دیدگاه

وزارت معارف در چنگ مافیای رابطه و فساد

education_ministery

 

قابل توجه وزارت محترم معارف، بنده فضل حق حکیمی مدیر معارف ولسوالی یفتل پایان ولایت بدخشان هستم مدت ۱۷ سال است که به عنوان آموزگار، مدیر لیسه و مدیر معارف ولسوالی یفتل بدخشان، اجرای وظیفه نمودم. آن گونه که به همه مردم عزیز افغانستان روشن است، پس از روی کار آمدن نظام جدید در کشور، یکی از بخش هایی که انتظار می رفت بدان توجه لازم مبذول داشته شود، معارف افغانستان بود.

معارف به عنوان تنها نهاد آینده ساز کشور، انتظار می رفت که بدور از سیاست بازی های قومی، منطقه ای و حب بغض های خراب کننده، در محراق توجه مقام های مسوول قرار گرفته، از مواد آموزشی، توجه به وضع زندگی آموزگاران و نصاب درسی، همه و همه نیاز داشت که با یک نگاه کارشناسانه تو ام با دلسوزی به اولاد وطن، پیش رود.

بدخشان در کنار دیگر ولایت های افغانستان، با همه کم مهری هایی که نسبت به آن در زمینه ی باز سازی و نو سازی روا داشته می شد، وضعیت معارف آن نسبت کمبود کتاب، نبود تعمیر برخی از مکاتب، به صورت نه چندان خوبی پیش می رفت. در این میان، در کنار دیگر مشکلات معارف این خطه، مشکل دیگر معارف بدخشان شماری از افراد استفاده جو بود که  در میان آموزگاران صادق بدخشانی، از مکاتب منبع درامد به خویش ساخته بودند و بدون اندک مسوولیتی به سرنوشت آینده سازان افغانستان، مشکل معارف را تا آنجا بزرگ و غیر قابل حل ساخته بودند که در ماه های پایانی سال تعلیمی ۱۳۸۸ هیئتی شامل نماینده های از هر دو مجلس پارلمان و وزارت معارف به ریاست آقای کربلایی رییس پلان وزارت، برای بررسی وضعیت معارف بدخشان، به آن جا سفر نمودند.

پس از بررسی معارف بدخشان در کنار تغییر و تبدیلی ها،  تبدیلی مدیر معارف ولسوالی یفتل پایان آقای عبدالغفار فرزند شاه غریب را همراه با اعضای نظارت اش طی مکتوب نمبر ۲۵۶۳ به تاریخ ۱/۱۱/۱۳۸۸ در پی داشت. متن مکتوب مذکور چنین می باشد: تبدیلی مدیر معارف و اعضای نظارت ولسوالی یفتل پایان به علت پایین بودن سویه ی تحصیلی شان و نداشتن کفایت کاری در امور تدریسی و اداری. بخش اجراات ایشان بوده که عملی گردید.

ریاست معارف بنده را که مدیر بر حال لیسه ای بیخواه بودم، به صفت مدیر معارف یفتل پایان عنوانی وزارت معارف پیشنهاد نمود که در نتیجه به اساس مکتوب نمبر ۳۳۰۹ به تاریخ ۲۲/۹/۱۳۸۸ مدیریت استخدام مامورین، ریاست منابع بشری وزارت معارف به صفت مدیر معارف ولسوالی یفتل پایان تقرر حاصل نمودم و به اساس مکتوب ۵۱۳۲ / ۳۲۹۱ به تاریخ ۲۴/۹/۱۳۸۸ به ولسوالی یفتل پایان معرفی گردیدم. من جهت جلوگیری از فساد اداری و اصلاحات ادارات مکتب ها در امور اداری و تدریسی شروع به فعالیت نمودم که در طی شش ماه توانستم ۷۰% اصلاحات را در منطقه بار آورده و جلو دست های استفاده جو را بگیرم.

من در زمان کمتر از یک سال که در پست مدیریت معارف، اجرای وظیفه نمودم حدود ۳۰ تن از کسانی را که بدون داشتن سواد کافی و سویه ی تحصیلی به عنوان معلم معاش اخذ می کردند، پس از بررسی ریاست معارف وقت را در جریان قرار دادم که افراد مذکور، از مکاتب خارج شده و به عوض آن ها معلمان تازه که بیشترشان فارغین ۱۴ و ۱۶ بودند، استخدام شدند تا وضعیت معارف این ولسوالی بهبود یابد؛ اما این افراد شماری شان از اقارب برخی از مسوولین معارف بدخشان و نیز مقامات دیگر حکومتی بدخشان بودند که این کار من سبب نا رضایتی آن ها شده و رییس کنونی معارف بدخشان آقای عبدالودود معبود زیر فشار شمس الرحمان معاون والی بدخشان و فضل احمد نظری مدیر جنایی این ولایت، سر مخالفت با من را گرفتند و در کنار احکامی که ریاست منابع بشری وزارت از اجرای آن در مورد تقرر من سر باز زدند، ریاست معارف بدخشان نیز، به احکام وزارت در مورد تقرر من مخالفت نمودند.

از کار های دیگر من در این زمان، دریافت  اسناد مفقود بودن ۳۵۰۰۰ جلد کتب درسی از صنف هفت الی دوازده که از مرکز عنوانی مکتب های ولسوالی یفتل پایان اخذ گردیده؛ اما متاسفانه در بازار سیاه به فروش رسیده بود، بدست کردم و نیز مطابق به فورمه های (ف س ۵ ) که از مدیریت تدارکات ریاست معارف، برای محاسبه به من ارسال گردید، معلومات حاصل کردم که بیش از یک ملیون افغانی قرطاسیه و مفروشات مکتب ها توسط مدیر معارف پیشین و آدینه محمد معتمد آن به فروش رسیده هیف و میل شخصی گردیده.

همچنان بنا بر عریضه های معلمان سارندوی ثابت گردید که مدیر معارف مذکور معاشات چهار ماهه ای ۲۱ معلم سارندوی را، نیز حیف و میل نموده  که اسناد کل قضیه ها را رسماً به ریاست معارف ارسال نموده ام و ریاست معارف هیات های تفتیش خویش را شامل محترم عبدالستار خان و حقیق صاحب، اعزام نمودند که در نتیجه کل قضیه ها را  بررسی نموده و جهت اثبات موضوع طی استعلام های جداگانه از تمام ادارات مکتب ها اسناد و شواهد جمع آوری نمودند که سرانجام ثابت گردید که اوشان در  قضیه های فوق دست فعال داشته و متهم می باشند.

بنااً بعد از غور و بررسی دوباره در ریاست معارف شخص عبدالغفار مدیر معارف و آدینه محمد معتمد وی که اختلاس گر و مجرم شناخته شد، طی مکتوب ۲۱۴ بر ۱۶۹ به تاریخ ۳۰/۲/۱۳۸۹ مدیریت تفتیش ریاست محترم معارف به ریاست سارنوالی ولایت بدخشان معرفی گردیدند؛ اما با این حال عبدالغفار فرزند شاه غریب بعد از تبدیلی اش از مدیریت معارف  به صفت مدیر لیسه ای بیخواه تعین گردیده بود، موصوف نسبت عدم مراجعه به وظیفه خود اضافه از بیست روز غیر حاضری حسب پیشنهاد ۴۸۷۴ ریاست محترم معارف و احکام ۲۶۹۰ مقام محترم ولایت بدخشان مطابق به ماده ۵۶ قانون مامورین از بست منفک گردیده و مدت بیشتر از ۱۱ ماه را در انفصال از وظیفه سپری نمود.

ولی با تاسف فراوان به اساس طیف بازی ها و فعالیت های گروه گرایی در وزارت معارف و ریاست معارف بدخشان، همچنان به خاطر استفاده های ناسالم عده ی از نماینده گان که اصلاً سرنوشت فرزندان وطن نزد ایشان اهمیتی ندارد، نه به اختلاس های فوق بررسی صورت گرفت و نه موضوع منفکی و حدود یک سال انفصال از وظیفه وی بررسی شد.

وزارت معارف ایشان را خلاف اصول، قوانین، لوایح، و مقررات معارف به تاریخ ۱۱/۰۷/۱۳۸۹ توسط ریاست معارف بدخشان مجدداً به عنوان مدیر معارف یفتل پایان، معرفی نمودند. بناً بنده ورقه ی عرض را ضمیمه ای کاپی اسناد های فوق به وزارت معارف تقدیم نمودم که وزیر معارف در حشو آن چنین حکم را صادر نمودند: ریاست منابع بشری در توظیف مدیر معارف یفتل پایان در نتیجه یک امتحان سالم در حضور داشت معین  تدریسی اقدام نمایید. ۲۲ قوس ۱۳۸۹ فاروق وردک وزیر معارف

بنا بر احکام فوق ریاست منابع بشری طی مکتوب ۵۶۲۳ تاریخ ۲۸/۹/۱۳۸۹ خواهان حضور من و عبدالغفار بخاطر شرکت در امتحان رقابتی از ریاست معارف بدخشان گردید که ریاست معارف بدخشان به پاسخ مکتوب وزارت طی مکتوب ۶۲۸۳ بر ۵۷۶۰ تاریخ ۲۸/۹/۱۳۸۹ ما را جهت شرکت در امتحان به وزارت محترم معارف معرفی نمود و عبدالغفار فرزند شاه غریب به هیچ وجه آماده گی شرکت در امتحان رقابتی را در حضور مدیر استخدام ریاست معارف و یک تن از اعضای نظارت ریاست معارف نداده و به زبان خویش اقرار نمود که از انجام وظیفه در معارف استعفا می دهم؛ ولی به هیچ وجه آماده به شرکت در امتحان نیستم.

بنااً حسب مکتوب ریاست معارف بدخشان بنده به تاریخ ۹/۱۰/۱۳۸۹ به ریاست منابع بشری وزارت معارف جهت شرکت در امتحان حاضر شده و عدم حضور قصدی عبدالغفار را به وزارت گزارش دادم که ریاست منابع بشری از بنده خواست تا مدت سه روز صبر نمایم و نیز به من گفته شد که پس از اخذ امتحان، شمارا به عنوان مدیر معارف استخدام می نمایم. با تاسف بعد از گذشت یک روز آقای حشمت الله اچکزی مدیر استخدام مامورین ریاست منابع بشری طی تماس تیلیفونی برای بنده گزارش داد که امتحان  لغو گردید و عبدالغفار حسب امتحان سال ۱۳۸۶ به صفت مدیر معارف مجدداً معرفی گردید.

در حالی که اسناد ادعاهای بنده موجود و ضم عریضه ام در وزارت معارف تسلیم داده شده است که بر اساس آن حکم لغو امتحان کاملا خلاف قانون صورت گرفته است. مطابق ماده ۵۶ قانون مامورین  در مدت ۲۱ روز غیر حاضری از بست منفک گردیده و مستحق هیچ نوع امتیاز نمی باشد در صورتی که دوباره اقدام به اخذ وظیفه نماید در قوانین فعلی می تواند با تنزیل یک سال خدمت قبلی  و لغو امتیاز امتحان P.R.R در یک بست پایین تر از وظیفه ای پیشین، استخدام گردد.

من برای اعاده ی حقوقم یک بار دیگر کاپی همه اسناد های دست داشته ام را، با یک عریضه ی دیگر خدمت وزارت معارف مراجعه نمودم که در آن زمان محترم فاروق وردک وزیر معارف در سفر بیرونی تشریف داشتند و جناب محترم محمد صدیق پتمن معیین تدریسی وزارت در عدم حضور وزیر به عنوان سرپرست، در پایان عریضه ی بنده این حکم را صادر نمودند.

ریاست منابع بشری!

به اساس مطالعه سوابق عبدالغفار مدیر معارف یفتل پایان که به اساس بررسی هیات های تحقیق سوی استفاده نموده و در قضیه اختلاس مجرم شناخته شده و از وظیفه سبک دوش گردیده، دوباره به صفت مدیر معارف به اساس P.R.R قبلی معرفی شده نمی تواند.محترم فضل حق حکیمی که قبلاً به حیث سرپرست مدیریت معارف یفتل پایان اجرای وظیفه نموده، مجدداً معرفی گردد و پست ذکر شده به رقابت آزاد گذاشته شود، از اجراآت تان اطمینان دهید. محمد صدیق پتمن معین تدریسی و سرپرست وزارت معارف ۲۱/۱۰/۱۳۸۹

با تاسف فراوان محمد نجیب بیضایی رییس عمومی منابع بشری زیر فشار خانم فوزیه کوفی نماینده بدخشان در پارلمان که در زمان عهده دار بودن پست مدیریت معارف، حاضر نشدم برای وی خلاف قانون در مکاتب کمپاین کنم، خانم کوفی عقده  مند شده به آقای بیضایی دستور دادند که از اجرای حکم فوق جلو گیری نمایند. بنا بر این، آقای بیضایی حکم فوق را زیر پا نموده و به آقای حشمت اچکزی مدیر مأمورین خویش دستور دادند که مکتوب مدیرت معارف برای بنده صادر نشود. آقای حشمت اچکزی  در حضور داشت جمع کثیر مامورین با اظهار کلمات رکیک و اهانت به مقام وزارت معارف، از اجرای حکم سرپرست وزارت و ملاحظه شد ریاست استخدام، به دستور آقای بیضایی، سر باز می زنند.

اکنون پس از روز ها انتظار در پشت در وازه ی معارف، ناگزیر شدم که این موضوع را خدمت شما بنگارم تا وزارت معارف متوجه این مسئله شده، فساد و مافیای روابط را دور داشته، آن گونه که وظیفه ی ایشان است، عمل کنند. مردم  بارها از زبان آقای وردک وزیر معارف و دیگر مسوولین این وزارت، در نشست های خبری سخن اصلاحات و رشد معارف را شنیده ام؛ ولی عملکرد کارمندان این وزارت در مورد بنده، مبینی این است که متأسفانه در این وزارت روابط بر ضوابط حاکم بوده و آنچه که از  اصلاحات و رشد معارف دم زده می شود، تنها شعار های هستند که هر از گاهی سر داده می شوند.

من بار ها تلاش کردم که خودم خدمت جناب وزیر رفته این مسایل را، مطرح کنم اما اجازه ی این را نیافتم، اکنون از طریق روز نامه ی شما می خواهم به گوش وزیر برسانم که به خاطر تعهدی که به مردم در روز گرفتن اعتماد از پارلمان نموده بود، به مشکل معارف رسیدگی نمایند.

همچنان خانم کوفی به عنوان نماینده ی مردم، باید به جای جلوگیری از فعالیت معارف و کارهای سازنده، زمینه ی خدمت گزاری به مردم را فراهم نمایند نه این که از موقف نماینده ی مردم، سبب ایجاد مشکل به مردم شوند.

به امید برپایی عدالت و قانونمنداری در کشور!

 

 

____

ضمیمه ها:

Doc_ministery_education

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا