اعلاميه ، اطلاعيه و پيامها

‘حمله تروریستی بجان رزاق مامون را محکوم می کنم’

razaq_mamoon1

 

بعد از ظهر چهارشنبه در شفاخانه چهارصد بستر به عیادت دوست گرامی خود مامون رفتم. وضع صحی آن بطور نسبی خوب بود. نسبت به چشم راست چشم چپش زیادتر صدمه دیده است. دوستان زیادی در شفاخانه  حضور بهم رسانیده بودند. دهلیز منزل پنجم شفاخان پر از مرد و زن بود. خودم  صحبت های را که گاهی با زبان و گاهی به اشاره به مامون عزیز داشتم به این نتیجه رسیدم که این عمل نا جوانمردانه به جان مامون و دیگران که مانند مامون حقیقت می گویند و حرفی برای گفتن دارند نه حمله اول خواهد بود و نه هم آخر. در این کشور بی در و دراوزه هر چیز ممکن است . مقصود من از این نوشته این نیست که شما را ناراحت و یک بار دیگر متاثر سازم. من بدرستی  می دانم که وضعیت در کشورم  چقدر بحران آفرین و شکننده است. گاهی این طور فکر می کنم که بهتر است انسان چشمان خود را ببندد وچیزی نبیند نشنود و نگویئد  تا اینکه خودش را آزار دهد دیگر چیزی نیست. من این سطور را برای این انتخاب کرده ام که می خواهم به شکلی غیرمرسوم به این سئوال پاسخ دهم: آیا انسان های حقیقت گو همه  در افغانستان با تهدید به مرگ روبرو نیستند ؟ با توجه به کسانی که ازآنها بطور نمونه من از آقای رزاق مامون نام برده ام  می توانم بگویم: بلی، انسان های حقیقت گو در اینجا در بین مرگ و زندگی در مبارزه اند. زیرا در کشور ما, کشتن، بستن، به زندان کشاندن و یا شکنجه  یک انسان با بی اعتنایی های مسئولین از الف تا یا  تماماً بدون هیچ گونه واکنشی منطقی نگریسته می شود. بلی، انسان آگاه ما گرفتاربحران است چرا که به صدمه یک انسان به نحوی غیرازآنچه باید موجب تنفر، مسئولیت پذیری و  شرمساری این حکومت شود به آن از زاویه غیر منطقی و عاقلانه، نگریسته می شود 

من همواره براین باوربوده ام که هرملتی به همان اندازه برای خائنان وخیانتکارانش جوابگوست که برای قهرمانان و دانشمندانش و شامل این تمدن هم می شود تمدن پذیر مردانی که باور به وطن باور به انسان و انسانیت دارند. این زمام داران ما باید بدانند و پخته را از گوشها بیرون کنند فرد فردی این ملت باور دارند که  این عالی جنابان به همان اندازه برای نابهنجاری ها وانحرافات خود جوابگویند که برای پیروزی ها وافتخاراتشان. هنگامی که ازاین منظربه مسائل بنگریم، همه ی ما مسئول وپاسخگوئیم وباید دلایل عمیق پیدایی این طاعون افغانی را تحقیق وبررسی کنیم. طاعونی که دامانی مردم و کشور ما را گرفته  و هر روز پی دیگری قربانی می گیرد. 

آنانیکه به ملت وفا دار اند و آماده آن اند تا خود را در راه حق قربانی کنند . ابتدا باید حساب خود را با ترس وحشت تصفیه  کنند.  تا روح تفکر واندیشه شان از بند آزاد شود و وجدان ها آسوده گردد. هم وطن آگاه زمانی که با یک انسان مانند یک انسان حرف می زنی توقع داری که او نیز با تو همانطور رفتار شود. اما ما بجای آن در اینجا تجربه  دیگری گرفته ایم. انسان هایی پیدا می شوند که تونمی توانی آنها متقاعد سازی این غیر قابل تصوراست که جنایت کار حرفوی را  بدون محاکمه و مجازات متقاعد نمائی کاری که انجام می دهد، باور داشته باشد که غیر انسانی است. و او را از عمل جنایت کارانه اش منصرف سازد.

زیر پا گذاشتن به ارزش ها ی انسانی را، درمجموع نشانه های بحران انسانهای هم نسل خود می دانیم، که دست ازگریبان برنمی دارند. تا روزیکه از جنایت و جنایت کار در این کشور آگاهانه حمایت صورت می گیرد وضعیت از این بهتر نخواهد بود. بی تفاوتی ارگان های امنیتی به همچو قضایا نشانه بی حرمتی بمقام دانش و فرهنگ بمقام ولای انسان و انسانیت است.

  

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا