اخبار و گزارشات

آمریکا در افغانستان: استراتژی استمرار حضور یا خروج

obama_afghanistan_flags

 

حضور آمریکا در افغانستان، باعث شده است که موافقان و مخالفان در این کشور به بیان دیدگاههای خود بپردازند. با توجه به اینکه اولاً اهداف اعلامی غلبه بر تروریسم در افغانستان ناکام مانده است و ثانیاً نارضایتی های داخلی متعاقب تداوم بحران مالی در ایالات متحده و کاهش حمایت افکار عمومی از جنگ افغانستان همچنان به قوت خود ادامه دارد، بیشتر مقامات، اندیشکده ها و مطبوعات، خواهان خروج از این کشور بوده و لی چالش اصلی پیرامون جدول زمانی خروج است.

اختلاف بین نظامیان و سیاستمداران نیز بر آشفتگی امر افزوده است. و برخی نیز خواهان تغییر در استراتژی در قبال افغانستان شده اند. این عدم توافق، آثار خود را در سیاستهای اعلامی مقامات رسمی به خصوص دولت آمریکا نشان داده است تا جایی که علائم آن را در استراتژی افغانستان می توان مشاهده نمود. با نزدیک شدن به زمان انتشار استراتژی آمریکا برای مبارزه با طالبان و القاعده در افغانستان و پاکستان، اهمیت موضوع بیشتر نمایان می شود. اهمیت افغانستان در سیاست خارجی آمریکا به حدی سات که برخی از کانونهای سیاست خارجی، سال ۲۰۱۱ را سال افغانستان نامیده اند.

در این گزارش، پس از بررسی استراتژی اوباما در افغانستان، به بیان دیدگاههای مقامات، اندیشکده ها و مطبوعات آمریکایی در قبال استراتژی آمریکا در افغانستان پرداخته و سپس نگاهی به نشست اخیر ناتو در لیسبون انداخته و در پایان ملاحظات و نظریه ارائه خواهد شد.

اوباما و استراتژی آمریکا در افغانستان

باراک اوباما، استراتژی جدید آمریکا در قبال افغانستان را در ۱ دسامبر ۲۰۰۹ ، در یک سخنرانی در آکادمی نظامی “وست پوینت” اعلام کرد. افزایش نیروها، تسریع در انتقال مسئولیتهای امنیتی به نیروهای محلی و تعیین زمانی برای خروج نیروهای خارجی مولفه های اساسی استراتژی جدید را تشکیل می دهند. اوباما همکاری متحدان آمریکا را شرط موفقیت استراتژی جدید دانسته است. افزایش قابل توجه نیروها در افغانستان و ترسیم برخی از چشم اندازهای خروج آنها از سال ۲۰۱۱ دو جزء اصلی این استراتژی را تشکیل می دهند. به گفته اوباما، در تابستان سال ۲۰۱۰، زمانی که اعزام ۳۰ هزار نیروی جدید به افغانستان پایان برسد، مجموع نیروهای آمریکایی در این کشور به ۱۰۰ هزار نفر خواهد رسید. هزینه استقرار این نیروها سالانه ۷۵ میلیارد دلار برآورد می شود. اوباما در بخش مربوط به استراتژی خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان گفت که در صورتی که وضعیت امنیتی این کشور اجازه دهد، خروج نیروها از تابستان سال ۲۰۱۱ آغاز خواهد شد و بسته به شرایط ۴ تا ۵ سال به درازا خواهد کشید.
اوباما در سخنان خود آشکارا از ضرورت “پایان موفقیت آمیز” جنگ در افغانستان و از عزم دولتش در این راستا سخن گفت. وی وضعیت امنیتی کنونی در افغانستان را وخیم خواند و از عدم پیشرفت در این کشور انتقاد کرد. اوباما گفت: «افغانستان هنوز از دست نرفته است، ولی در چند سال گذشته مسیری قهقرایی پیموده است.» وی با اشاره به این که نیروهای طالبان در مرز پاکستان، پناه گرفته اند، افزود: «وضعیت کنونی قابل دوام نیست.» اوباما سپس بر ابعاد فرامنطقه ای تأثیر وضعیت افغانستان تأکید و امنیت آمریکا و مردم آن را نیز در معرض تهدیدات آن توصیف کرد. او گفت: «اگر من امنیت ایالات متحده و مردم آن را در معرض خطر نمی دیدم، بسیار خوشحال می شدم که همین فردا دستور بازگشت همه سربازان آمریکایی را صادر کنم.»

اوباما در ادامه سخنرانی اش تأکید ویژه ای بر اهمیت همکاری تنگاتنگ با پاکستان گذاشت: «ما امکانات پاکستان را برای مبارزه با گروههایی که امنیت ما را به خطر انداخته اند تقویت خواهیم کرد.» او افزود که در کنار تلاش برای انتقال مسئولیت برقراری امنیت در افغانستان به نیروهای بومی و تسریع در ایجاد زیرساختهای مدنی در این کشور، همکاری تنگاتنگ و مؤثر با پاکستان نیز عنصر محوری استراتژی جدید آمریکا را تشکیل می دهد.

به گفته اوباما، وظیفه نیروهای اعزامی جدید به افغانستان نه تنها مبارزه با نیروهای طالبان، بلکه آموزش نیروهای ارتش ملی افغانستان است: « ما بر تلاشهای خود در جهت آموزش نیروهای مسلح افغانستان خواهیم افزود و خواهیم کوشید که هر چه بیشتر خود افغانها در تأمین امنیت کشورشان مشارکت کنند. این نیروها در ایجاد شرایط برای انتقال کامل مسئولیت امنیت افغانستان به خود نیروهای این کشور کمک خواهند کرد.»

اوباما سپس حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان را فراخواند که تلاشهای بیشتری در راستای بازسازی کشور و مبارزه با فساد انجام دهد. او گفت که “دوران تحویل چک سفید” از سوی آمریکا به مقامهای افغانستان و حمایتهای بی قیدو شرط از آنها به پایان رسیده است: «ما به روشنی خواهیم گفت که از آنهایی که از ما کمک دریافت می کنند چه انتظاراتی داریم.»

اوباما در عین حال، بر تعهدات متحدان آمریکا نیز انگشت گذاشت و از آنها خواست که سهم خود را در اعزام نیروی بیشتر به افغانستان ادا کنند. اوباما روز سهشنبه، پیش از انجام سخنرانیاش، در تماسهای تلفنی با مقامهای ارشد کشورهای اروپایی و سایر متحدان آمریکا، آنها را از مضمون سخنرانیاش آگاه کرده بود. او از متحدان اروپایی آمریکا خواسته است که دستکم ۱۰هزار نیروی جدید به افغانستان اعزام کنند. وی به طور مشخص انتظار دارد که آلمان و فرانسه با اعزام به ترتیب ۲۰۰۰ و ۱۵۰۰ سرباز به افغانستان در انجام موفقیتآمیز استراتژی جدید نقش ایفا کنند. در واکنش به خواست اوباما تا کنون تنها کشورهایی همچون بریتانیا، اسلواکی، ترکیه، گرجستان، کره جنوبی و مونتهنگرو از آمادگی برای اعزام نیروهای بیشتر به
 

ماموریت مهم سربازان تازه نفس آمریکایی درافغانستان در سه زمینه پیش بینی شده است:

اول: امن کردن مناطق پرجمعیت در جنوب افغانستان که در هشت سال گذشته بیشترین آسیب و خسارت را متحمل شده و بیشترین تلفات انسانی داشته اند. دوم: سرکوب و عقب زدن شورش های نفوذ یافته در دل روستا های هلمند و شماری از ولایات هم مرز با پاکستان می تواند امر مهمی برای تقویت پایه های حاکمیت باشد. سوم: آموزش و تربیت نظامی و تجهیز ارتش ملی و پلیس افغانستا، هدف بلند پروازنه ای است که باید ارتش این کشور تا اکتبر سال آینده از هفتاد هزار به ۱۳۴ هزار افزایش یابد و متناسب با آن پلیس افغان بالای یکصد هزار برسد.

دیدگاه مقامات آمریکایی در مورد استراتژی آمریکا در افغانستان

باراک اوباما: اوباما در ۳ دسامبر ۲۰۱۰ در سفری غیرمنتظره برای بازدید از سربازان آمریکایی مستقر در افغانستان وارد فرودگاه بگرام در شمال کابل شد و در آخرین دقایق پیش از فرود به بهانه بد بودن شرایط جوی برای پرواز با بالگرد، برنامه دیدار با حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان را لغو کرد. این دومین سفر اوباما به افغانستان در طول دوره ریاست جمهوری‌اش بر آمریکا است و در حالی انجام شد که کاخ سفید خود را برای انتشار “بررسی استراتژی جنگ علیه طالبان و القاعده” آماده می‌کند. در همین حال اوباما در جمع نیروهای آمریکایی در افغانستان با تاکید بر اهمیت مبارزه در افغانستان اظهار داشت که نظامیان آمریکایی در نبرد با شورشیان طالبان روزهای سختی پیش رو دارند. برخی معتقدند علت این سفر ناگهانی اوباما به افغانستان انتشار اسناد پایگاه اینترنتی ویکی لیکس درباره ان کشور است این در حالی است که مقامات کاخ سفید می‌گویند که این سفر از یک ماه پیش برنامه‌ریزی شده بود و قرار بود اوباما در زمانی حدفاصل روز شکرگزاری و تعطیلات سال نو میلادی به افغانستان سفر کند و وجود هرگونه ارتباطی میان انتشار اسناد ویکی لیکس و هم‌چنین بررسی استراتژی جنگ را به شدت رد می‌کنند. مقامات آمریکایی معتقدند که لغو دیدار اوباما با کرزی مسئله حساسیت برانگیزی نخواهد بود چرا که این دو به تازگی در حاشیه نشست سران ناتو در لیسبون با یکدیگر دیدار و گفت وگو کرده‌اند اما مقامات افغانی به شدت از این که اوباما در سفر به افغانستان با حامد کرزی رئیس جمهور این کشور ملاقات نکرده است، عصبانی‌اند. باراک اوباما طی دیدار ۴ساعته اش از افغانستان، از پایگاه نظامیان آمریکایی در بگرام، حدود ۱۵ دقیقه از طریق تلفن با حامد کرزی صحبت کرد. به گفته مقام های کاخ سفید، روسای جمهوری آمریکا و افغانستان در گفت وگوی کوتاه خود بر آغاز روند خروج تدریجی نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا از افغانستان در ژوئیه ۲۰۱۱ تاکید کرده اند. بر اساس توافقی که اخیرا در لیسبون، پایتخت پرتغال انجام شد، نیروهای بین المللی باید تا پایان سال ۲۰۱۴ مسئولیت تامین امنیت در سراسر افغانستان را به دولت این کشور واگذار کنند.

karzai_obama_ashrafghaniاوباما ابراز اطمینان کرد که واشنگتن هرگز به سازمان تروریستی القاعده اجازه نخواهد داد از افغانستان به عنوان پایگاهی برای حمله به خاک آمریکا استفاده کند. رئیس‌جمهوری آمریکا گفت: «دیگر هرگز اجازه نخواهیم داد که افغانستان بار دیگر به پناهگاه و مامن تروریست‌ها تبدیل شود تا از آن به‌عنوان پایگاهی برای حمله به آمریکا و آمریکایی‌ها استفاده کنند. وی گفت: «این بخش از جهان (افغانستان) مرکز مبارزه‌ای است که هدف آن تخریب و نابودی القاعده و دیگر گروه‌های افراط‌‌گراست. برای تحقق همین امر است که ما در این جا هستیم و برای همین است که ماموریت نظامیان آمریکایی و خارجی مستقر در افغانستان این قدر مهم است.» رئیس‌جمهوری آمریکا در جمع نظامیان این کشور در افغانستان گفته که دیگر در افغانستان موضع دفاعی نخواهیم گرفت. وی با این حال تاکید کرد که نظامیان آمریکایی در نبرد با شورشیان طالبان روزهای سختی پیش رو دارند. اوباما با اعلام این‌‌که عملیات‌های انجام شده سرعت پیشرفت طالبان را کم کرده است، گفت: «در حال دستیابی به اهداف خود در جنگ افغانستان هستیم و در مأموریت خود موفق خواهیم شد.» وی در جریان دیدار کوتاه خود همچنین با مشاوران ارشد نظامی و غیر نظامی ملاقات کرد.

بارک اوباما، در نشست ناتو در لیسبون پرتغال که در ۲۰-۱۹ نوامبر ۲۰۱۰ برگزار شد اظهار داشت: “ما انتظار تجدید حیات دوباره این اتحاد نظامی را داریم”. ما در لیسبون هستیم تا این اتحاد نظامی آماده فعالیت برای قرن ٢١ شود و همکاری بین ناتو و اتحادیه اروپا را تقویت کند”. علاوه بر این، نشست ناتو فرصتی منحصر به فرد است برای آن که ما بتوانیم چشم انداز برنامه حضور خود در افغانستان را تعیین کنیم افغان‌ها روی پای خود خواهند ایستاد و امور را در دست خواهند گرفت، اما آن ها تنها نخواهند ماند.
اوباما پس از پایان نشست ناتو در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد: هدف ما اطمینان از این است که بتوانیم تا سال ۲۰۱۴ میلادی تعداد نظامیان خود در افغانستان را کاهش ‌دهیم و اینکه تا آن زمان در شرایطی مثل شرایط کنونی درعملیات نظامی به سر نبریم.

اوباما در ادامه گفت: آمریکا طرح ناتو مبنی بر انتقال واگذاری مسئولیت امنیت کشور به نیروهای امنیتی افغانستان را تأیید می‌کند. وی در عین حال تأکید کرد که احتمالا عملیات نظامی برای مقابله با القاعده همچنان نیز بعد از تاریخ اعلام شده ادامه خواهد داشت.

اوباما در نامه ای به کنگره که در ۵ اکتبر ۲۰۱۰ توسط کاخ سفید منتشر شد، اعلام کرد که استراتژی اعلام شده آمریکا در قبال افغانستان در ماه دسامبر آتی اجرایی می شود و نیازی به تغییرات اساسی در استراتژی کنونی افغانستان نیست.
رابرت گیتس وزیر دفاع: گیتس در یک کنفرانس خبری در ۲۳ سپتامبر ۲۰۱۰ گفت که وی در مورد استراتژی جنگی دولت آمریکا در افغانستان تردید ندارد. وی این موضوع را در کنفرانسی خبری در پاسخ به پرسشی در باره کتاب جدید «باب وودوارد»، روزنامه‌نگار مشهور بیان کرد که نوشته است مشاوران ارشد «باراک اوباما»، رئیس‌جمهوری آمریکا در مورد چگونگی در جنگ در افغانستان اختلاف نظر داشتند. گیتس این ادعا را رد کرد و گفت در دولت اوباما هماهنگی لازم وجود دارد.

گیتس همچنین در مصاحبه‌ای با روزنامه لس‌آنجلس تایمز آمریکا گفت: هرقدر نیروهای ارتش و پلیس افغانستان بیشتر شوند ما در مسیر انتقال مسوولیت تامین امنیت بخش‌های بیشتر افغانستان به این نیروهای آموزش‌دیده افغان قرار می‌گیریم. موفقیت در آموزش ارتش افغانستان باعث می‌شود تا ما واگذاری تامین امنیت برخی مناطق افغانستان به این نیروهای افغان را از بهار ۲۰۱۱ آغاز کنیم. اما کل این موضوع در تابستان انجام می‌شود. گیتس در این مصاحبه گفت: هیچ شکی وجود ندارد که ما قصد داریم در ژوئیه ۲۰۱۱ سطح نیروهایمان را کاهش دهیم. اما تاکنون هیچ بحثی درمورد کاهش سریع نیروها وجود نداشته است. گیتس همچنین این موضوع را رد کرد که میان وی‌، هیلاری کلینتون و باراک اوباما، وزیر خارجه و رئیس‌جمهوری آمریکا درمورد جنگ افغانستان اختلافاتی وجود دارد. گیتس گفت: همچنان که رئیس‌جمهور، وزیر خارجه و من اعلام کردیم روند کاهش نیروهای آمریکایی در افغانستان به شرایط امنیتی این کشور بستگی دارد.

هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه: کلینتون در آغاز گفت و شنودی یک روزه با هدف ترمیم مناسبات بین دو دولت در واشنگتن، به حامد کرزی رییس جمهوری افغانستان در می ۲۰۱۰، گفت آمریکا تا مدت ها پس از آن که «آخرین رزمنده اسلحه بر زمین بگذارد»، به امنیت و توسعه افغانستان متعهد خواهد بود. کلینتون در اشاره ای به اختلاف نظرها گفت نمی توان از دو دولت مستقل و حاکم انتظار داشت در باره هر موضوعی موافق باشند. او گفت توانایی برای ابراز مخالفت و عدم توافق «سطحی از اعتماد» را که برای گفت و شنودی معقول اساسی است منعکس می کند و بر رسیدن به اهداف استراتژیک تاثیر نخواهد داشت.

تام دانیلون مشارو امنیت ملی جدید اوباما: تام دانیلون پشتیبان خروج نیروهای آمریکایی از عراق و بیرون کشاندن آمریکا از جنگ افغانستان است و به صحنه افغانستان به عنوان عرصه‌ ای که نبرد در آن پایانی ندارد، می ‌نگرد. هنگامی که اوباما اعلام کرد که از ژوئیه ۲۰۱۱ نیروهای آمریکا از افغانستان بیرون آورده می ‌شوند، حمایت تام دانیلون را به همراه داشت. دانیلون معتقد است که با کم شدن دردسرهای حضور نیروهای آمریکا در عراق و افغانستان، می ‌توان به گونه موثرتری با ایران، کره شمالی و چین مقابله کرد.

ریچارد هالبروک فرستاده ویژه آمریکا به افغانستان و پاکستان: وی در سپتامبر ۲۰۱۰ اعلام کرد که استراتژی جدیدی در قبال افغانستان و پاکستان، درکار نخواهد کرد. وی اعلام کرد که تمامی نیروهی رزمی آمریکا از افغانستان در سال ۲۰۱۴ خارج خواهند شد.
دیوید پترایس فرمانده نیروهای ائتلاف در افغانستان: وی در گفتگو با شبکه ای بی سی نیوز گفت آمریکا به مدت ۹ سال است که در افغانستان حضور دارد، اما برای نابودی کامل طالبان این جنگ ۱۰ سال دیگر به طول می انجامد.

پترایس همچنین در مصاحبه ای با «ان بی سی» گفت که از جدول زمانی کاخ‌سفید برای خروج نیروها از افغانستان حمایت می کند، اما اعلام کرد این مساله بستگی به شرایط و ثبات این کشور خواهد داشت.
پترائوس تاکید کرد: «فکر می‌کنم سخنان رئیس‌جمهور در تشریح اینکه این یک روند است نه یک رخداد کاملا روشن بوده و اینکه این روند براساس شرایط است.

به موجب فرمانی نظامی که در ۳۰ سپتامبر ۲۰۰۹ به امضای ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه رسیده، اجازه ارسال گروه‌های عملیاتی ویژه به کشورهای دوست و نیز متخاصم در خاورمیانه، آسیای مرکزی و شاخ آفریقا صادر شده تا این نیروها علاوه بر جمع‌آوری اطلاعات، با نیروهای محلی در این مناطق ارتباط برقرار کنند. اسناد موجود نشان می‌دهد که هدف از این اقدام، شبکه‌سازی برای «نفوذ، تخریب، شکست و نابودی » القاعده و دیگر گروه‌های جنگ‌طلب و نیز «فراهم کردن بستر» برای حملات احتمالی آمریکا یا نیروهای نظامی محلی در آینده است.به نظر نمی‌رسد تهاجم به کشوری معین در این دستور مجاز اعلام شده باشد.

بر اساس دستور ژنرال پترائوس، گروه‌های کوچکی از نیروهای آمریکایی برای پرکردن شکاف اطلاعاتی درباره سازمان‌های تروریستی و دیگر تهدیدات موجود در خاورمیانه و فراتر از آن، و مقابله با گروه‌های نوظهوری که حملاتی را علیه ایالات متحده سازمان داده‌اند، به این مناطق ارسال خواهند شد. برخی از فرماندهان ارشد، از جمله ژنرال پترائوس از حامیان گسترش نقش نظامی آمریکا در سراسر جهان بوده‌اند. استدلال ‌آنها این بوده که نیروهای نظامی باید در کشورهایی غیر از عراق و افغانستان هم فعالیت کنند تا آمادگی بیشتری برای مقابله با گروه‌های جنگ‌طلب به دست آورند.

سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و پنتاگون همواره بر سر گسترش فعالیت‌های پنهان نظامی اختلاف نظر داشته‌اند که آخرین مورد آن بر سر جمع‌آوری اطلاعات توسط پیمانکاران پنتاگون در افغانستان و پاکستان بود، اما به نظر نمی‌رسد در مورد این دستور اختلاف نظری با یکدیگر داشته باشند. دستور ژنرال پترائوس، بر جمع‌آوری اطلاعات از طریق نیروهای آمریکایی و افراد خارجی فعال در زمینه فعالیت‌های اقتصادی، دانشگاهی و … متمرکز است تا از این طریق گروه‌های مبارز را شناسایی کنند و با گروه‌های بومی ارتباط برقرار کنند.

مایک مولن، رئیس ستاد ارتش ایالات متحده: مولن اخیرا در گفتگو با شبکه خبری “ای بی سی” پیش بینی کرد که سال ۲۰۱۱ سالی بسیار دشوار در جنگ افغانستان خواهد بود. وی در عین حال مدعی پیشرفت در جنگ افغانستان شد. این درحالیست که این پیشرفت ها تاثیری در کاهش آمار تلفات نظامیان و مردم افغانستان نداشته است. مولن همچنین بر این موضوع پافشاری کرد که انتقال کنترل امنیت این کشور به نیروهای دولتی افغان در پایان سال ۲۰۱۴ امری امکان پذیر است.
کارل آیکنبری، سفیر آمریکا در افغانستان: وی پیشنهاد کرده ارزیابی دقیقی از روند آخرین اقدامات نظامی در افغانستان به دست آید و نشان دهد افزایش نیروهای نظامی، چه نتیجه ای در پی داشته است. وی گفت: «به نظرم بهتراست همواره روند کار را پیشاپیش بررسی کنیم تا برای آن آمادگی داشته باشیم.”

دیدگاه کنگره

جان مک کین، نامزد حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ و عضو ارشد کمیته نیروهای مسلح سنا: از نظر مک کین، جنگ در افغانستان آسان تر نمی شود اگر کمک مالی به پاکستان کاهش یابد. نامزد سابق ریاست جمهوری از اوباما نیز به تندی انتقاد می کند: «اشتباه بزرگی» است که رئیس جمهور تاریخ خروج نیروهای آمریکایی را از افغانستان تعیین کرده است. به گفتۀ مک کین این کار نشان می دهد: «رئیس جمهور تجربۀ نظامی ندارد و به حرف نیروهای نظامی گوش نمی دهد.» وی می گوید اوباما باید تأکید می کرد «که آنقدر می مانیم تا پیروز شویم.» مک کین و سناتور لیندزی گراهام مؤافق این استدلال نیستند که اوباما به مردم قول اعلام تاریخ خروج نیروها را داده بود چرا که جنگ نامحبوب است. به گفتۀ آنها حتی اگر حزب خود اوباما در این مورد از او حمایت نمی کرد می توانست امید داشته باشد که به اندازۀ کافی جمهوریخواهانی هستند که با او همکاری کنند. به نظر آنها می توان مانند عراق شورش را سرکوب و بعد نیروها را خارج کرد. در عراق همچنان ۵۰ هزار نیروی آمریکایی برای ایجاد ثبات و برای آموزش نیروهای عراقی مستقر هستند،. مک کین چنین طرحی را هم دربارۀ افغانستان برای سال های زیاد قابل تصور می داند،: «تا امروز ما ۴۰ هزار نفر در کره و ده ها هزار نفر در آلمان داریم. آمریکایی ها مخالف حضور نیروهای این کشور در خارج نیستند. آمریکایی ها مخالف جنگ کوچک با پایان نامعلوم و قربانیان زیاد هستند.”

لیندزی گراهام: سناتور ارشد دیگر سنا نیز طی مصاحبه‌ای با شبکه سی‌بی‌اس آمریکا ضمن مخالفت با جدول زمان‌بندی خروج نیروها از افغانستان اعلام کرد اگر تلقی همه این باشد که آمریکا درصدد خروج از افغانستان است، هیچ شانسی برای پیروزی وجود نخواهد داشت.

همچنین کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا در ۷ اکتبر در گزارشی جدید از همکاری پیمانکاران امنیتی این کشور با نیروهای طالبان خبر داد. تحلیل روند فعالیت ۱۲۵ پیمانکار امنیتی نشان می‌دهد که بسیاری از این شرکت‌های خصوصی برای حفاظت از پایگاه‌های خود شبه نظامیان را به استخدام در می‌آورند. بر اساس این گزارش، پیمانکاران نظامی آمریکایی همچنین در امر آموزش فنون حفاظت به نیروهای طالبان، سهل‌انگار بوده‌اند.
 

“کارل لوین ” رئیس کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا گفت: تکیه بیش از حد ما به پیمانکاران امنیتی خصوصی در افغانستان به تقویت هرچه بیشتر جنگ‌ طلبان و شبه نظامیان این کشور انجامیده است. ما باید از سرازیر شدن دلارهای آمریکا به جیب جنگ طلبان و شبه‌نظامیانی که خود علیه منافع ما اقدام کرده و حمایت مردم از دولت افغانستان را کاهش داده‌اند، جلوگیری کنیم.

این در حالی است که اوایل امسال (۲۰۱۰ میلادی)، حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان شرکت‌های امنیتی خارجی را به ایجاد “مافیایی اقتصادی ” در سایه قراردادهای تجاری خود متهم و از فعالیت هشت شرکت امنیتی خارجی از جمله بلک واتر که اکنون با نام ” زی ” شناخته می‌شود، جلوگیری کرده است. پیمانکار امنیتی آمریکایی زی (بلک واتر) مسئولیت حملات هوایی غیرقانونی آمریکا را که به کشته شدن بسیاری از غیرنظامیان در پاکستان و افغانستان انجامیده است، بر عهده دارد.

دیدگاه اندیشکده های آمریکایی در مورد استراتژی آمریکا در افغانستان
 

شورای روابط خارجی

شورای روابط خارجی در ماه نوامبر ۲۰۱۰، گزارش گروه کاری خود را با عنوان “استراتژی ایالات متحده در قبال پاکستان و افغانستان” در ۱۱۰ صفحه منتشر کرد. روسای این گروه تحقیق جان آرمیتاژ (رئیس کنونی شرکت بین المللی آرمیتاژ و معاون سابق وزارت خارجه) و ساموئل برگر (رئیس کنونی گروه آلبرایت استونبریج و مشاور سابق امنیت ملی امریکا) و مدیر آن دانیل مارکی پژوهشگر ارشد هند، پاکستان و اسیای جنوبی شورای روابط خارجی است. این گروه از مقامات سابق حکومت، رهبران نظامی، اکادمیک و خبرنگاران که کارشناس منطقه ی باشند ، تشکیل یافته است. این گروه مستقل که شورای روابط خارجی امریکا آن را تامین مالی می کند، دارای ۲۵ پژوهشگر است.

این گروه به دنبال این هستند که آیا امریکا حضور نظامی خود را در افغانستان کاهش دهد یا نه؟ این گروه در مورد هزینه های زیاد و بلند مدت جنگ افغانستان هشدار داده اند و نوشته اند که ، اگر بررسی ماه دسامبر آنها استراتژی کنونی امریکا را در افغانستان موثر و کار نداند، اوباما باید محدودیت ماموریت نظامی امریکا را در افغانستان بررسی نماید. این گروه بر این باورند ، نشانه های امیدوار کنندهء همچون آموزش و تربیت نیروهای امنیتی را در افغانستان مشاهده می کنند، اما دیگر عرصه ها کم تر قابل تحسن می باشند. این گروه در گزارشش گفته است، چشم انداز تاریک و هزینه های هنگفت و بلند مدت جنگ افغانستان این سوالات را مطرح می سازد که آیا ایالات متحدهء امریکا در حال حاضر حضور نظامی خود را کاهش دهد و یا نه؟

گروه ذکور در این گزارش می نویسد: ” ما با یک تهدید واقعی رو به رو هستیم و از هزینه های این استراتژی نیز آگاهی داریم. بنابراین نمی توانیم این هزینه ها را بپذیریم، مگر این که استراتژی موجود کارایی و پیشرفتهای اشکار خود را نشان دهد.”
«دان مارکی» کارشناس امور آسیای جنوبی در این گروه که در تهیه این گزارش خود سهم دارد می گوید، اطلاعات دریافتی گروه، منعکس کننده اتفاق نظر واشنگتن است که به طور فزاینده تردید و نگرانی در مورد جنگ افغانستان دارد.

گروه مزبور هم چنان از تلاش های باراک اوباما جهت همکاری نزدیک با پاکستان تایید کرد و خواستار بهبود روابط با این کشور شده است. گروه مسوول از سوی شورای روابط خارجی امریکا همچنین به دولت اوباما تاکید کرده است تا پیام واضح را به پاکستان در رابطه با قطع ارتباط با گروه های نظیر شبکهء تروریستی حقانی و لشکر طیبه بفرستد. ریچارد ارمیتاژ در این گزارش می گوید، فاصله گرفتن از این گروه ها به نفع اسلام آباد است، زیرا حملاتی مانند حمله بر شهر ممبی می تواند جنگی دیگر را میان هند و پاکستان به وجود آورد.

شرکت پژوهشی رَند

شرکت پژوهشی «رند» ، در گزارشی تحقیقی که به درخواست یکی از ادارات وزارت دفاع این کشور منتشر کرده بود اعلام کرد که «عناصر مرتبط با سازمان اطلاعات پاکستان به طالبان کمک می کنند.”
«سیث جونز» نویسنده این گزارش می نویسد؛ «در حال حاضر، طالبان و دیگر گروه های مخالف از افرادی در داخل دولت پاکستان کمک دریافت می کنند و تا زمانی که این کمک ها قطع نشود، امنیت دراز مدت منطقه همچنان در خطر خواهد بود.”
جونز در گزارش خود به نوع این کمک ها نیز اشاره کرده که شامل درمان و مراقبت از زخمی های طالبان، حمایت تدارکاتی و مالی از آنان است. نویسنده گزارش همچنین گفته که مربیان نظامی سازمان اطلاعات پاکستان در اردوگاه های آموزشی در کویته، مانسهره، شمشتو، پاراچنار و دیگر مناطق پاکستان جنگجویان طالبان را آموزش می دهند. این گزارش همچنین اشاره کرده که «مقامات ناتو نیز چندین مورد را کشف کرده اند که ماموران پاکستانی اطلاعاتی در مورد تاکتیک ها، عملیات و استراتژی های نظامی را در اختیار طالبان قرار می دهند.”

این موسسه پژوهشی، همچنین اخیرا در گزارشی پیرامون وضعیت نیروهای ناتو در افغانستان، به انتقاد از سیاست افزایش نیروی اوباما در نوامبر و دسامبر ۲۰۰۹ پرداخته است.

موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک

«رابرت دی. بلکویل»، سفیر اسبق آمریکا در هند و معاون وزیر خارجه سابق این کشور و پژوهشگر شورای روابط خارجی در موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک، استراتژی کاخ سفید در افغانستان را ناکارآمد خواند. با توجه به هزینه های ۱۰۰ میلیارد دلاری آمریکا در افغانستان در سال و تلفات جانی فزاینده، ادامه حضور آمریکا در افغانستان با مشکلاتی مواجه بوده که به معنی نیاز به طرحی برای جایگزینی استراتژی کنونی آمریکا در افغانستان است. بلک ویل همچنین اظهار داشت که باید سه محور و پرسش اساسی و استراتژیک را در خصوص سیاست کنونی آمریکا در افغانستان مد نظر قرار داد: اول آنکه وضعیت و استراتژی کنونی مبارزه با تروریسم در افغانستان را برای چند سال می-توان ادامه داد؟ دوم اینکه چه مقدار منابع مالی و انسانی بطور استراتژیک و در چند سال نیاز است تا آمریکا بتواند بر تعهدات خود در افغانستان مبنی بر جلوگیری از پیشروی طالبان عمل کند؟ و در نهایت اگر برنامه های کنونی آمریکا در افغانستان موفقیت آمیز نبود آیا برنامه و یا برنامه های جایگزینی وجود دارند؟

گروه بین‌المللی بحران

گروه بین‌المللی بحران در گزارش نوامبر ۲۰۱۰ خود، با یک بررسی انتقادی از جنگ به رهبری امریکا در افغانستان، گفته است برنامه‌ریزی ناتو برای پایان ماموریت در سال ۲۰۱۴، باعث فروپاشی حکومت کابل خواهد شد. گروه بین‌المللی بحران که مقر آن در بروکسل است، گفته است استراتژی نیروهای ائتلاف برای شکست طالبان، به دست آوردن حمایت عمومی مردم و تامین امنیت افغان‌ها، موفق نبوده است.

نشانه‌های کمی وجود دارد که عملیات (نظامی) تحرک طالبان را در هم شکسته است… طالبان از هر وقت دیگر فعال‌تر هستند و آن‌ها هنوز از پناه‌گاه‌ها و حمایت در پاکستان برخوردار هستند».برنامه کاهش سربازان خارجی پاسخ این مشکلات نیست.
این نهاد تحقیقاتی بین‌المللی گفته است: «بدون حمایت خارجی، حکومت (رییس‌جمهور کرزی) از هم خواهد پاشید، طالبان بخش زیاد کشور را کنترل خواهند کرد و کشمکش‌های داخلی بدتر خواهد شد، که دورنمای بازگشت به جنگ‌های مخرب داخلی دهه ۱۹۹۰ را تقویت می‌کند».

گروه بین‌المللی بحران هم‌چنان از برنامه مصالحه با طالبان انتقاد کرده است. این گروه گفته است، ایده‌ آوردن طالبان به صحنه، رقابت‌های داخلی را میان گروه‌های مختلف افغان برانگیخته و باعث افزایش ناامنی برای مردم عام شده است.

ثمینه احمد، مسوول بخش آسیای جنوبی گروه بین‌المللی بحران، گفت، تلاش‌های شدید کنونی مصالحه با شورشیان نه به افغان‌ها کمک می‌کند و نه نگرانی‌های امنیتی منطقه‌یی و جهانی را که فروپاشی حکومت افغانستان می‌تواند ایجاد کند، رفع می‌کند.
گروه بین‌المللی بحران خاطرنشان کرد کمکهای پولی متحدان غربی دولت افغانستان، تنها صرف شبکه‌های فساد و تغذیه افراد قدرتمند افغان می‌شود. متحدان باید برای تقویت نهادهای سیاسی و قضایی افغانستان و تلاش برای غلبه بر «جو فراگیر امنیت» کار کنند. پارلمان نادیده گرفته می‌شود و در دادگاه‌ها مداخله صورت می‌گیرد و ارتش و پلیس ملی برای شخصیت‌های متنفذ منطقه‌ ای حکم یک گودی را دارند.
دیدگاه مطبوعات آمریکایی در مورد استراتژی آمریکا در افغانستان

وال استریت جورنال

«جرالد اف. سیب» در مقاله ای در ۳۱ آگوست نوشت، اعلام خروج سربازان آمریکایی از عراق توسط باراک اوباما، یادآور یک سال پیش است که گفته بود روابط با روسیه را نوسازی می کند و به سراغ مسائل مهم آمریکا در منطقه یعنی عراق و افغانستان، مساله صلح اسرائیل و فلسطین و مناقشه ایران خواهد رفت. هرقدر هم شانس پیروزی در این زمینه ها وجود داشته باشد، یک موضوع هست که در عراق، افغانستان و بخش های فلسطینی مساله ساز است. در همه این حوزه ها، مساله، اصلی پاک کردن ایران و اسلام گرایان افراطی و تندرو است. تلاش های سیاست خارجی آمریکا در سال آخر دولت بوش و دو سال دولت اوباما، نشان از تغییرات در واقعیت های جدید در منطقه دارد. تلاش برای خروج نیروهای آمریکایی از عراق، در ظاهر کاهش حضور نظامی آمریکا در منطقه و کمک به دولت سکولار و باثباتی است که بتواند با نیروهای غیردموکراتیک و تندرو مقابله کند. تلاش برای افزایش نیروها در افغانستان هم برای مقابله با نیروهای شورشی و رسیدن به اهدافی مشابه در عراق است تا دولت همسو با غرب در افغانستان بتواند وظایف خود را خوب انجام دهد. اما هرگونه حرکت مستقیم در سیاست های منطقه وابسته به ایران است. در عراق باید تلاش های تهران عقب نشانده شده و دولت ائتلافی تشکیل شود. مقابله با تندروها در افغانستان هم بستگی با همسایه غربی این کشور، یعنی ایران دارد.

واشینگتن پست

-همزمان با انتشار اخبار ناامیدکننده و افزایش تردیدها در میان اعضای کنگره و مردم آمریکا درباره جنگ افغانستان، دولت باراک اوباما دریافته که هیچ تغییر اصلی در استراتژی جنگ صورت نگرفته است و اهداف جنگ افغانستان مشخص نیست. در همین حال مقامات آمریکایی انتظار پیشرفت در جنگ افغانستان و ارائه تعاریف دقیق تر از اهداف دولت را تا سال آینده ندارند، چنانچه اوباما در جولای ۲۰۱۱ درباره عقب نشینی نظامیان از این کشور تصمیم می گیرد.

-دیوید ایگنیشس: تهران اعلام کرده که خواهان پیوستن به تلاشهای منطقه ای برای ثبات افغانستان است و فرصتی دیپلماتیک را در اختیار باراک اوباما قرار داد. هنوز شاهد تغییرات پی در پی در سیاست آمریکا هستیم اما به نظر می رسد که ایالات متحده آماده انجام گفتگو با ایران درباره افغانستان از طریق سفارت های هر دو کشور در کابل است. وی ابراز امیدواری می کند که دولت آمریکا به زودی باب گفتگوهای واشینگتن-تهران را درباره مسائل افغانستان قبل از اینکه بیشتر در باتلاق جنگ فرو نرود، باز کند. این یکی از بهترین روش های ممکن برای تضعیف طالبان و عقب نشینی نیروهای ایالات متحده از این کشور جنگ زده است.

-رابرت کیگان،( ۱ جولای ۲۰۱۰)؛ قطعا بزرگترین اقدام اوباما، معرفی ژنرال دیوید پترائوس به عنوان فرمانده در افغانستان بود. این تصمیم برغم افزایش همنوایی مشاوره های افراد خبره(همان کاری که به نظر می رسد افراد خبره همیشه در حال انجامش هستند) مبنی بر عقب نشینی سریع، نشان از اراده اوباما برای موفقیت در افغانستان دارد.
یو اس ای دی تودی ( بری بلچمن، ۱۰ نوامبر ۲۰۱۰)

آنسوی مساله هسته ای، رهبران آمریکا باید یک لیست هم از مشوق های ممکن برای کمک به ایران در راستای پیدا کردن راه برگشت به جامعه بین المللی داشته باشند. این لیست باید شامل پشنهادهای دوجانبه یا مذاکرات چندجانبه در مورد مسائل امنیتی- همانند افغانستان و تجارت مواد مخدر- و مبادلات معمولی بین دیپلمات های ایرانی و آمریکایی در کشورهای سوم و سازمان های چند ملیتی باشد.

نیویورک تایمز

این روزنامه در ۲۹ اکتبر ۲۰۱۰ ادعا کرد که ایران کمکهای مالی غیر قانونی به حامد کرزی و رئیس دفترش کرده است. دولت افغانستان از این پول استفاده می کند تا حمایت رهبران قبیله ها و اعضای مجلس و نیز نمایندگان طالبان را بدست آورد.
-مارک مازتی؛ ۲۴ می ۲۰۱۰؛ روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز می گوید علی رغم وجود نگرانی های قانونی، ارتش این کشور یک شبکه مخفی از جاسوسان خصوصی دارد که هنوز در افغانستان و پاکستان فعال هستند. این پیمانکاران خصوصی به «منبع مهم اطلاعاتی و امنیتی» تبدیل شده اند و هرچند وزارت دفاع آمریکا چنین امری را منع کرده است اما استخدام پیمانکاران برای جاسوسی ادامه دارد.

این روزنامه در ضمن به ممنوعیت کلی عملیات ارتش آمریکا در خاک پاکستان اشاره می کند. پیشتر ، مسئولان دولتی آمریکا گفته بودند شبکه جاسوسان ریشه کن شده است. دستمزد جاسوس های خصوصی به واسطه قراردادهایی به ارزش حدود ۲۲ میلیون دلار، پرداخت می شود که از سوی شرکت دفاعی «لاکهیدمارتین» اداره می شوند و توسط دفتر پنتاگون که مسئول بخشی سیاست های خاص است، تحت نظارت قرار دارند. نیویورک تایمز می گوید این گزارش درباره ادامه عملیات جاسوسی بر اساس مصاحبه هایی با بیش از ده ها تن از مقامات و بازرگانان پیشین و فعلی و همچنین شماری از اسناد دولتی تهیه شده است.

نیوزیویک اینترنشنال: (جرمی خان، ۱۶ اگوست) هند به ایران به عنوان یک شریک بالقوه در افغانستان نگاه می کند. با افزایش این احتمال که ناتو بدون شکست قطعی طالبان از افغانستان عقب نشینی خواهد کرد، دهلی نو می خواهد مانع تبدیل افغانستان به دولت وکالتی پاکستانی شود. تهران می تواند به این امر کمک کند. در طول جنگ های داخلی افغانستان، تهران از قوم هزاره – مسلمانان شیعه – در مقابل طالبان های پشتون- سنی هایی که پشت گرمی شان به پاکستان است- حمایت کرد. در این میان هند روی قوم ازبک و فرمانده های تاجیک سرمایه گذاری کرده است. دهلی نو شاید در جستجوی اینست که اتحادی بین گروه های غیرپشتون در افغانستان ایجاد کند تا نقشه های اسلام آباد در کابل را خنثی کند. بیشتر از اینها، هند نیاز به استمرار روابط خود با تهران ادامه دهد تا بتواند از طریق ایران به ارسال تجهیزات و مواد لازم از طریق هیات های اعزامی کمکی خود به افغانستان ادامه دهد، چون پاکستان به کمک های هندی اجازه عبور از این کشور را نمی دهد.

ویکلی استاندارد ( استفن اف هیزو توماس جوسلین ، ۱۲ اگوست ۲۰۱۰)

ایران در حال جنگ با آمریکا در افغانستان است. مدارکی که به سایت ویکی لیکس درز کرده نشان می دهد نیروهای آمریکایی در افغانستان با ایرانی ها، القاعده، طالبان و حزب اسلامی گلبدین حکمتیار درگیر هستند آنهم در حالی که ایران سلاح، آموزش، پناهگاه و منابع مالی جهادی ها را تامین می کند.

نیروهای سپاه قدس ایران در تمرین دادن به طالبان در افغانستان، ارسال سلاح و مهمات فعال هستند. ایران از سال ۲۰۰۶ به بعد به شبه نظامیان طالبان اسلحه و مواد منفجره، ادوات سبک و خمپاره می دهد.

اگر آقای اوباما مشکلی در درک رفتار سیاسی نظام حاکم بر ایران دارد، باید به او گفت که جمهوری اسلامی یک شریک نیست. محمود احمدی نژاد زمانی که میهمان حامد کرزی بود، نشان داد که علاقه ای به فعالیت های
صلح طلبانه آقای اوباما ندارد. تهران اعلام کرد به همراه افغانستان و تاجیکستان باید نیرویی منطقه ای مانند ناتو، تشکیل دهند.

واشینگتن تایمز (بیل گرتز ۱۱ می ۲۰۱۰)

ژنرال استنلی مک کریستال، فرمانده {پیشین} نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان گفته درست است که جمهوری اسلامی به طالبان آموزش و سلاح می دهد، اما درصد آن ناچیز است. وی همچنین گفت نزدیکی ایران به افغانستان مشروع است و حمایت مالی و آموزشی را دربرمی گیرد.

این ژنرال ارشد ارتش آمریکا گفت: «هرچند گزارش ها و اطلاعاتی در دست است که کارهای نادرست ایرانی ها را نشان می دهد. برخی تمرین ها و آموزش ها و سلاح هایی که می فرستند. اما درصد آن ناچیز است و آنقدر نبوده که تاثیری بر معکوس کردن جریان سرکوب نیروهای شورشی و شبه نظامی داشته باشد.»

گفته های ژنرال مک کریستال در تناقض با گزارش پنتاگون، وزارت دفاع آمریکا به کنگره است که گفته بود ایران با همکاری با شبه نظامیان و شورشیان، تلاش دارد نفوذ خود در افغانستان را بیشتر کند. در این گزارش آمده: «ایران تلاش می کند در امور سیاسی، اقتصادی و امنیتی در عراق و افغانستان موثر بوده و کارکرد نیروهای نظامی آمریکا و روند سیاسی در این دو کشور را کم اثر کند و کمک هایی برای اعمال خشونت بار شبه نظامیان شیعه در عراق و شورشیان طالبان در افغانستان به آنها می دهد.»
ژنرال مک کریستال در گزارش خود گفت روند شکست طالبان در افغانستان ادامه دارد و کاری است که زمان می طلبد. در حال حاضر، هدف، از بین بردن کنترل طالبان در جنوب افغانستان و استان قندهار است و اضافه کرده نیروهای نظامی با کمک هم، با طالبان مبارزه کرده و در همین حال، مسوولیت را به نیروهای افغانستان واگذار می کنند.

مجله جنگ های کوچک؛ گلدشتاین

«کوراسول گلدشتاین» در مقاله «اوباما باید به دنبال یک احمد شاه مسعود جدید باشد» در سپتامبر ۲۰۱۰ نوشت نگرانی ها در مورد شکست احتمالی غرب در افغانستان برخی نظریه پردازان در این کشور ها را به این نتیجه رسانده است که صرف با تجزیه افغانستان می توان جلو شکست را گرفت و منافع دراز مدت غرب بویژه امریکا در خاور میانه بزرگ را در برابر رقیبان بزرگ منطقوی شان حفاظت نمایند.

طرح تجزیه افغانستان توسط «بلک ویل» محرک و مشوق یک تعدادی قابل ملاحظه نظریه پردازان امریکایی شده است. اخیراً کورا سول گلد ستین علوم سیاسی دانشگاه ایالتی کالیفرنیا و نویسنده کتب مختلف در امور نظامی و سیاسی در مجله “جنگ های کوچک” در مقاله ای تحت عنوان”رئیس جمهور اوباما به دنبال یک مسعود باش” از اوباما می خواهد که در جستوی مسعود جدید در جنگ با طالبان شود. به عقیده نویسنده تنه مدل رزمی که امریکا می تواند توسط آن طالبان را شکست بدهد و پاکستان را در جایش بنشاند، پیروی از شیوه جنگ چریکی احمد شاه مسعود در مقابل شوروی ها، پاکستانی ها و طالبان است.

اما طرح های وی محدود به استفاده از شیوه رزمی مسعود نمی شود، وی خواهان تجزیه افغانستان است. وی ” تجزیه افغانستان را تنها راه نجات امریکا از کابوس شکست و فرار از افغانستان و دفاع از منافع منطقه ای امریکا برای اوباما توصیه می کند.
 

گلدشتین واقعیتهایی را در مورد افغانستان به شرح زیر بیان می کند:

۱- از نظر گلدشتین، یکی از عوامل شکست غرب در افغانستان تحمیل نظام متمرکز در تحت رهبری یک قوم بدون درنظر گرفتن حقوق اقوام دیگر است.

۲- بدون احیای جبهه مقاومت ضد طالبان و پاکستان با پیروی از مدل جنگ چریکی احمد شاه مسعود نمی توان طالبان را شکست داد.

۳- ارتش ملی افغانستان غیر قابل اعتماد است و به نظر وی اردوی ملیشه مانند کرزی که آی اس آی و طالبان در آن بسیار نفوذ دارند به مشکل می تواند از افغانستان دفاع کند. از شبه نظامیان ضد طالبان هم باید نگران بودکه مبادا روزی بر ضد خود امریکا وارد جنگ شوند.

۴- ملتی بنام افغان برخلاف تبلیغات وجود ندارد. کاملاً با این نظر می توان موافق بود. نه تنها “ملت افغان” وجود ندارد، بلکه استعمال واژه افغان یک توهین بیش هم به پشتون، تاجک، ازبک و هزاره و همه اقوام برادر افغانستان نخواهد بود.

۵- از نظر گلدشتاین، مناطق پشتون نشین جنوب افغانستان را پاکستانی ها توسط طالبان به پاکستان عملاً ملحق نموده است و پاکستانی ها از شکافهای قومی افغانستان بسیار استفاده هوشیارانه می کنند و در تحت نام حمایت پشتونها صاحب بخشی از افغانستان شده اند.
Cora Sol Goldstein, “President Obama: look for a new Massoud”, Small Wars,

آنتی وار و پایگاه بزرگ آمریکا در افغانستان

«آنتی وار» در گزارشی در ماه اکتبر ۲۰۱۰ نوشت هر کس که فکر می‌کند آمریکا واقعا قصد عقب‌نشینی از افغانستان در جولای سال ۲۰۱۱ را دارد باید به پایگاه هوایی بزرگی بیاید که یک ساعت تا کابل فاصله دارد. در این پایگاه همه جا مشغول ساخت و ساز هستند. این وضعیت ارتشی نیست که در حال نقل و انتقال و ترک محل باشد. وقتی سوار بر هواپیما و از بالا این پایگاه را نگاه می‌کنید صفی پر از هواپیما را روی زمین می‌بینید. ۲سال پیش در این مکان فقط هلی‌کوپتر دیده می‌شد و هواپیماهای معمولی.
اما امروز هواپیماهای باری سی۱۳۰، اف‌۱۶، اف۱۵، شکاری و هواپیماهای مسافربری ام‌سی ۱۲ دیده می‌شود. نکته قابل توجه دیگر، جنب و جوش و رفت‌وآمد اطراف و درون این پایگاه هوایی است. میادین اطراف این پایگاه این روزها بسیار پر رفت‌وآمد است. تعداد خلبانان و نظامیانی که پیاده رفت‌وآمد می‌کنند بسیار بیشتر شده‌است.

در مناطق اطراف این پایگاه اکنون بزرگراه‌‌های پهن دو بانده احداث شده و هر نوع وسیله نقلیه‌ای در آنها دیده می‌شود؛ از کامیون‌های باری بزرگ تا کامیون‌های کوچک پاکستانی، ون‌های زردرنگ حامل محموله‌های پستی و ماشین‌های کوچک‌تر. این بزرگراه اکنون شلوغ و برای عابران پیاده بسیار خطرناک است.

در این منطقه اکنون تأسیسات جدید هم دیده می‌شود. شرکت‌های ساختمانی ترک، سیمان‌های مورد استفاده در ساخت و ساز این منطقه را تولید می‌کنند. دیوارهای پایگاه هوایی بگرام از بتن‌های جدید این شرکت‌ها ساخته خواهد شد. چارچوب آشیانه‌های جدید هواپیماها هم در حال ساخت است. چندین جرثقیل تا آسمان رفته و همه جا تابلوهای شرکت‌های ساختمانی دیده می‌شود. کارگران ساختمانی شرکت‌های بین‌المللی هم همه جا مشغول کار هستند.

هیچ کس نمی‌داند هزینه این همه کار چقدر تمام شده‌است اما بگرام می‌تواند مرکز خوبی برای جذب شرکت‌های ساختمانی ورشکست شده بازار مسکن آمریکا باشد. در قسمت شمالی و جنوبی پایگاه بگرام دیوارهای تی‌شکل استحکام‌بخش با بتن غیرآماده در حال ساخت است.

در هفته‌ها و ماه‌های اخیر شبه‌نظامیان طالبان حملات خود را به این پایگاه شدت بخشیده‌اند. این حملات اگرچه چندان دقیق نبوده و گاه با نارنجک دستی صورت گرفته اما برای جلوگیری از حملات بعدی، کارهای پیشگیرانه زیادی در حال انجام است. ورود و خروج به این پایگاه در حال سخت‌تر شدن است. علاوه بر سیم خاردار و قراردادن حسگر در مکان‌های ورود و خروج، تدابیر ایمنی دیگری هم در نظر گرفته‌‌شده‌است.

واکنش افغان‌های اطراف این پایگاه هم قابل توجه است. چوپان‌ها یا افغان‌های رهگذری که مسیرشان به اطراف این پایگاه می‌افتد، به‌دنبال سنگی می‌گردند تا به سوی آمریکایی‌هایی پرتاب کنند که آن اطراف می‌بینند. سال آینده قرار است کنترل زندانی که در گوشه‌ای از این پایگاه قرار دارد به نیروهای افغان سپرده شود. شاید روزی ارتش ملی افغانستان کل این پایگاه را به دست آورد.

۲ سال پیش نزدیک به ۱۸هزار نیروی نظامی و پیمانکار در این پایگاه حضور داشتند اما اکنون شمار این افراد به ۳۰هزارنفر می‌رسد. همه اینها هم حواشی لجستیک و عملیاتی دارند. آمریکا قبل از ۱۱سپتامبر سال ۲۰۰۱ تصور نمی‌کرد در آینده چنین نیرویی در یک کشور خارجی داشته‌باشد.

در سال ۲۰۱۱ شاید ارتش آمریکا فکر این را هم نکند که بخواهد کلیدهای این پایگاه را تحویل دهد اما نکته مهم این است که این همه کار ساخت و ساز و قراردادهای ساختمانی که از ماه‌ها قبل امضا شده و قراردادهایی که در هفته‌های آینده باز هم امضا می‌شود، چگونه و تا کی ادامه می‌یابد و کامل می‌شود؟

فارن پالیسی

مجله “فارن پالیسی ” در یکی از گزارشهای اخیر خود در تحلیل اعلام استراتزی اباما در جنگ افغانستان که در ۱ دسامبر ۲۰۰۹ بیان شد، با عنوان “زنگ تفریح مطبوع اوباما ” نوشت که ، “توماس ایچ جانسون ” رئیس برنامه مطالعات فرهنگ و جنگ، و “ام کریس ماسون ” پژوهشگر ارشد مرکز مطالعات دفاعی پیشرفته، در تحلیلی، جنگ افغانستان را به جنگ ویتنام تشبیه کرده و شکست آمریکا را در آن مسلم فرض کردند.

اما همه، مخمصه فعلی اوباما را بیش از آن که با تجربه شوروی مقایسه کنند با ویتنام مقایسه می کنند. رئیس جمهور از این مسئله آگاه است و بخشی از سخنرانی اش در واقع نفی این مقایسه بود. تلاش او شجاعانه اما بی نتیجه بود زیرا افغانستان دقیقاَ ویتنام است.

اوباما در سخنرانی اش برای اثبات متفاوت بودن این دو جنگ، به سه دلیل استناد می کند که همگی آنها مخدوش هستند. اولین دلیل او این است که جنگ افغانستان را ائتلافی ۴۳ کشوره ترتیب داده است؛ گویی که ائتلافی بودن یک جنگ به معنای پیروزی در آن است. در حقیقت این ائتلاف، به استثنای تعداد کمی از کشورها، ائتلافی از کشورهای صلح طلب است. در واقع در ویتنام، نیروهای خارجی بیشتری در کنار آمریکا می جنگیدند تا امروز در افغانستان. تنها ۹ کشور از ۴۳ کشور ائتلاف بیش از ۱۰۰۰ نفر در آنجا نیرو دارند. این ۹ کشور هم در مجموع بیش از ۱۰۰۰۰ نیرو ندارند.

از نظر نویسندگان این دو گزارش، درست است که در ویتنام تنها شش کشور در کنار آمریکا می جنگیدند اما کره جنوبی به تنهایی سه برابر کل نیروهای ائتلاف افغانستان (۵۰۰۰۰) نیرو آورده بود. بنابراین ائتلافی بودن جنگ افغانستان نمی‌تواند دلیلی برای متفاوت بودن و نهایتاَ پیروزی در آن باشد.

دومین دلیل اوباما برای متفاوت بودن این دو جنگ آن است که طالبان در افغانستان محبوب نیست در حالی که ویت کنگ، یک جنبش ملی گسترده را نمایندگی می کرد و از حمایت اکثریت مردم ویتنام برخوردار بود. اما این هم درست نیست زیرا بر اساس گزارش دانیل السبرگ، یکی از مقامات ارشد پنتاگون که شجاعانه اسناد پنتاگون را که از فریبکاری ارتش خودی پرده بر می داشت افشا کرد، نه ویت کنگ و نه طالبان هیچگاه از حمایت بیش از ۱۵ درصد مردم برخوردار نبوده اند.

نویسنئگان، همچنین دلیل آخر اوباما برای متفاوت بودن جنگ افغانستان و ویتنام را مبنی بر آن که ویتنام هیچگاه به خاک آمریکا حمله نکرد محل تردید توصیف کردند زیرا به زعم آنها تاریخ مملو از جنگهای مشروع است که به شکست انجامیده است. گفتن اینکه این دو جنگ نتیجه متفاوتی خواهد داشت به دلیل آن که در جنگ با افغانستان حق با امریکا بوده نوعی مغالطه است. نتیجه جنگ بسته به اتخاذ استراتژی درست است نه محق بودن و شجاعت سربازان.

نویسندگان این مقاله، افغانستان را همان ویتنام دانستند زیرا به باور آنها رژیم رئیس جمهور افغانستان، حامد کرزی یک رژیم نامشروع و یک کوراپتوکراسی ناکارآمد است. ارتش افغانستان که قرار است بعد از خروج نیروهای ائتلاف امور را در دست گیرد حتی نمی تواند خود را به مدت پنج سال به لحاظ غذایی تامین کند چه برسد به این که جلوی گسترش طالبان را بگیرد.

از نظر این کارشناسان، بخش دیگر استراتژی مواجهه با طالبان مبنی بر “مذاکره با میانه روهایشان ” برای هر آنکه این شورشی‌ها را می شناسد مضحک است. طالبان یک ویروس است. از نظر آنها هیچ کس و هیچ چیز قابل مذاکره نیست. آنها می دانند که پیروزی با آنهاست. این دو کارشناس، واکنش پاکستان به سخنرانی اوباما را نیز مهم قلمداد کردند زیرا به نقل از یکی از مقامات بلندپایه پاکستان، این کشور به سرویس اطلاعاتی نظامی خود دستور داده تا مجدداَ روابط مخفی خود با طالبان را از سر بگیرد چرا که پیش بینی می کند در نهایت طالبان به قدرت باز خواهند گشت. به اعتقاد آنها آمریکا دیگر همکاری واقعی پاکستان را نیز نخواهد داشت (اگر اصلاَ چنین همکاری ای از اول وجود داشته باشد).

آنها شکست آمریکا در افغانستان را حتمی دانستند: استراتژی اوباما اصلاَ استراتژی نیست. بلکه راهکاری سیاسی برای پیروزی مجدد در انتخابات دوره بعد است: مقارن بودن تاریخ خروج از عراق (سال ۲۰۱۰) و آغاز کاهش نیروها در افغانستان (۲۰۱۱)، با انتخابات داخلی امریکا بی دلیل نیست.

جانسون و ماسون خود را با یک معما مواجه دانستند: اوباما یکی از باهوش ترین رئیس جمهورهای آمریکا بوده است. اما هیچ فرد باهوشی باور نمی کند که با افزودن ۳۰۰۰۰ نیرو به افغانستان (کشوری که چهار برابر ویتنام وسعت دارد) و دنبال کردن همان برنامه ای که به شکستی غم انگیز در ۸ سال گذشته انجامیده، بتوان نتیجه جنگ را در عرض یکی دو سال عوض کرد.

نویسندگان گزارش در پایان می نویسند ما باور داریم که خود اوباما هم خوب می‌داند که جنگ افغانستان چه به لحاظ شرایط داخلی جامعه آمریکا و چه به لحاظ خارجی در تپه‌های افغانستان که بهترین آدمها در آن کشته می‌شوند دقیقاَ مثل جنگ ویتنام است. او هم به دنبال همان استراتژی خروج نفع طلبانه‌ای است که نیکسون و کیسینجر در سال ۱۹۶۸ انجام دادند: مذاکره در مورد دومین بهترین موضع و “وقفه و فاصله ای مطبوع ” میان عقب نشینی و شکست است.

افشاگریهای باب وودوارد در خصوص اختلافات در درون دولت آمریکا در قبال جنگ افغانستان

“باب وودوارد” از خبرنگاران معروف آمریکایی در کتاب خود تحت عنوان “جنگهای اوباما” فاش کرد در کاخ سفید شدیدتر از سابق درباره سیاست رئیس جمهوری آمریکا در افغانستان بحث و اختلاف نظر به وجود آمده است. بسیاری از صمیمی ترین مشاوران اوباما به نوشته وودوارد در حال حاضر به واسطه این سیاستها نسبت به یکدیگر بی اعتماد شده و با هم دشمن شده اند.

وی در مورد استراتژی آمریکا در افغانستان با رئیس‌جمهوری آمریکا و مشاوران او مصاحبه کرده است. وی در کتاب جدید خود دولت آمریکا را دولتی مملو از درگیری‌های داخلی ترسیم کرده است. وودوارد در کتابش آورده که شماری از شخصیت‌های بانفوذ دولت باراک اوباما در باره عاقلانه بودن طرح اعزام ۳۰ هزار نیروی تازه نفس به افغانستان و خارج کردن ارتش این کشور از منطقه از تابستان سال آینده عمیقا تردید دارند.

باب وودوارد از هالبروک نقل قول کرده که گفته است این استراتژی موفق نخواهد بود. مشاور اصلی اوباما در امور افغانستان همچنین افزوده که بازنگری استراتژی آمریکا در افغانستان، که بعد از ماه‌ها تلاش طاقت فرسا تهیه شد با سیاستی که نهایتا به اجرا گذاشته شد، هماهنگی ندارد.

وودوارد نوشته است که سیا، سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا سه هزار نیروی مسلح مخفی در داخل افغانستان دارد و گزارش‌های اطلاعاتی حاکی است «حامد کرزی»، رئیس جمهوری افغانستان به بیماری افسردگی دچار شده است.

هیچ افشاگری این کتاب برای دولت اوباما به اندازه افشاگری آن درباره انگیزه او از خارج شدن از افغانستان دردسر آفرین نخواهد بود.

وودوارد نوشته است که درخواست اوباما برای پیدا کردن راه خروج از معضل افغانستان، انگیزه سیاسی دارد؛ او به نقل از باراک اوباما نوشته است: «نمی‌توانم همه حزب دموکرات را از دست بدهم.»

بنا به کتاب وودوارد ژنرال «دیوید پترائوس»، عالی رتبه‌ترین مقام نظامی آمریکا در افغانستان به یکی از مشاوران ارشد اوباما گفته است که دادن زمان بیشتر به این نیروها امری امکان‌پذیر است که این مشاور در پاسخ گفته است: «گویی شما خیلی خوب متوجه خواسته‌های این رئیس‌جمهوری نشده‌اید.»

نامه گروهی از کارشناسان بین المللی افغانستان به اوباما

گروهی از کارشناسان با نفوذ بین‌المللی در زمینه امور افغانستان از باراک اوباما تقاضا کردند تا استراتژی خود را در باره افغانستان تغییر داده و مستقیما با طالبان مذاکره کند. ۲۳ تن از محققان، روزنامه نگاران و روسای سازمان‌های غیر دولتی‌، در اوایل دسامبر ۲۰۱۰ پیش از آنکه کاخ سفید ارزیابی خود را درباره راهبرد امریکا منتشر کند‌، نامه‌ای به بارک اوباما‌، رئیس جمهور امریکا‌، نوشته‌اند. این کارشناسان اظهار داشته‌اند که استراتزی امریکا که بدون در نظر گرفتن سهمی برای طالبان، اقدام به تشکیل دولت

افغانستان کرده است‌، به دلیل افزایش دوباره قدرت طالبان در حال شکست خوردن است. در بین این کارشناسان نام افرادی چون ژیل دورونورو‌، محقق فرانسوی‌، انتونیو جیوستوزی‌، محقق ایتالیایی و احمد رشید روزنامه نگار پاکستانی به چشم می‌خورد.
آنها اظهار داشتند: هدف بلند مدت در افغانستان باید تشکیل یک دولت ائتلافی که گروه طالبان را نیز شامل شود،‌ باشد. ما از شما(بارک اوباما)، می‌خواهیم که اجازه دهید،‌ مذاکرات و گفت‌وگوی مستقیم با رهبران طالبانی که در پاکستان ساکن هستند‌، انجام شود.

آنها در ادامه نامه سرگشاده خود گفتند، مذاکره با طالبان اگر همین حالا انجام شود بهتر است تا در آینده اتفاق بیفتد، زیرا به نظر می‌رسد طالبان سال آینده باز هم قدرت بیشتری پیدا کنند. وضعیت کنونی افغانستان نسبت به سال گذشته بسیار بدتر شده است‌، زیرا خشونت‌ها و حملات طالبان در سراسر کشور گسترش پیدا کرده است. آنها افزودند: امروز‌، گروه طالبان یک جنبش ملی است که حضوری جدی در شمال وغرب افغانستان دارد.

این کارنشاسان اظهار داشته‌اند که عملیات نظامیان خارجی در قندهار و هلمند که از پرخشونت ترین ولایت‌های افغانستان هستند به درستی پیش نرفته است و تبدیل به یک مبارزه تمام عیار نظامی شده است.

در ادامه این نامه آمده است: به علت خشونت به وجود آمده به خاطر عملیات‌های نظامی در افغانستان‌، ما در حال شکست خوردن در به دست آوردن ذهن‌ها و قلب‌های پشتون‌ها هستیم‌ و این عملیات‌ها تاثیر مستقیمی بر تاب و تحمل آنها در برابر جنگ داشته است.

این افراد با نکوهش هزینه های مالی و نظامی عظیمی که این جنگ داشته است اظهار داشته‌اند: عملیات‌های نظامی ممکن است موقتا و به طور محدود‌، علایم مریضی را مهار کند اما در نهایت نمی‌تواند مریضی را معالجه کند.

این نامه همچنین متذکر شده است که تعیین سال ۲۰۱۴ به عنوان مهلت نهایی برای سپردن امنیت به ارتش افغانستان واقع بینانه نیست.

این کارشناسان در نهایت خاطر نشان کردند:‌ چه دوست داشته باشید چه نداشته باشید، طالبان در چشم انداز سیاسی افغانستان بخشی جدا ناپذیر و قدیمی هستند و ما نیاز داریم که سعی بر مذاکره با آنها داشته باشیم تا به یک راه حل دیپلماتیک دست پیدا کنیم. رهبران طالبان نشان داده اند که مایل به مذاکره هستند و این ما هستیم که باید انتخاب کنیم که با آنها مذاکره کنیم.

ناتو و خروج از افغانستان

شرکت کنندگان در نشست سران ناتو در لیسبون پرتغال، همگی بر سر واگذاری مسوولیت‌ امنیتی به صورت تدریجی به افغان‌ها موافقت کردند. طبق توافقات اعضای حاضر در این نشست، مسوولیت امنیتی افغانستان باید از اوایل سال ٢٠١١ به طور تدریجی به افغان‌ها واگذار شود و این روند تا پایان سال ٢٠١۴ به پایان برسد. این به آن معناست که ناتو تا ٢٠١۴ در افغانستان به حضور خود ادامه خواهد داد.

اوباما در این ارتباط گفت که افغان‌ها روی پای خود خواهند ایستاد و امور را در دست خواهند گرفت، اما آن ها تنها نخواهند ماند. راسموسن نیز با اشاره به روند تدریجی خروج نیروها از افغانستان از مرحله جدید در حضور نیروهای ناتو و ایساف در این کشور سخن گفت. آندرس فوگ راسموسن ” دبیر کل ناتو در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد: قرار بوده نظامیان خارجی به کار گرفته شده در نیروهای بین المللی کمک‌کننده به امنیت افغانستان “ایساف ” تا قبل از سال ۲۰۱۵ میلادی به حضور خود در این کشور خاتمه دهند. راسموسن در ادامه به خبرنگاران گفت: تصور نمی‌کردم عملیات مقابله ای نظامیان ایساف تا بعد از سال ۲۰۱۴ میلادی طول بکشد، البته این در شرایطی بود که وضعیت امنیتی به ما اجازه می‌داد تا نقش حمایتی پررنگ‌تری داشته باشیم.

مارک سدویل، یک مقام ارشد غیرنظامی ناتو، به خبرنگاران در لیسبون در خصوص زمان خروج نیروهای نظامی از افغانستان گفت، این احتمال وجود دارد که انتقال مسوولیت به افغان‌ها قبل از ٢٠١۴ کامل شود. اگر چه هنوز مشخص نیست که دقیقا چه تاریخی به معنای پایان حضور نیروهای ناتو در افغانستان است.

اشرف غنی احمدزى مسوول روند انتقال مسوولیت ها نیز با اشاره به حضور نیروهای ناتو در افغانستان گفت که ٢٠١۴ به عنوان تاریخ هدف برای خروج نیروها از افغانستان مشخص شده است. ناتو در هر صورت نیازمند همکاری با افغانستان برای ثبات و مهیا شدن شرایط برای خروج از افغانستان است. ما پاسخگوی عقاید مردم خود هستیم و اکنون نظر مردم ما است که برای ما چه فرصت‌هایی وجود دارد”.

جوزف بلاتس سخنگوی نیروهای آیساف، با اشاره به نشست ناتو در لیسبون، بیان داشت، واگذاری مسوولیت تاًمین امنیت سراسری افغانستان به نیروهای امنیتی افغان تا سال ۲۰۱۴ امکان پذیر است. وی گفت، افغانستان دراین کنفرانس روی آموزش بهتر و کاملتر نیروهای امنیتی افغان تاًکید بیشتر کرده است زیرا تنها راه واگذاری مسوولیت تاًمین امنیت به ارتش افغانستان تا سال ۲۰۱۴ همان آموزش و تجهیز بهتر پلیس وارتش این کشور می باشد. نشست اجلاس لیسبون برای ناتو و افغانستان مهم بود. توافقات این نشست به معنای آنست که ناتو در کنار مردم افغانستان تا زمانی که نیاز باشد می ایستد.

طالبان افغانستان تعیین سال ۲۰۱۴ برای خروج نیروهای ناتو از این کشور را “غیرمنطقی” خوانده و اعلام کرد نیروهای خارجی برای جلوگیری از خونریزی بیشتر باید هر چه زودتر خاک افغانستان را ترک کنند.در بیانیه شبه نظامیان افغانستان که در پاسخ به توافق سران ناتو برای خروج از این کشور طی چهار سال آینده منتشر شد آمده است: تعلل در خروج نیروهای خارجی تنها به افزایش جنگ و حوادث غمبار می انجامد.

ملاحظات

۱- اوباما در حالی بر کارآمد بودن استراتژی کنونی آمریکا در افغانستان تاکید می کند که این راهبرد با واکنش مختلف مقامات ارتش آمریکا و دولتی مواجه شده است. دومین سفر اوباما به افغانستان ،در طول دوره ریاست جمهوری‌اش بر آمریکا در حالی انجام شد که کاخ سفید خود را برای انتشار “بررسی استراتژی جنگ علیه طالبان و القاعده” آماده می‌کند و قرار است استراتژی آمریکا در افغانستان تا پایان ماه دسامبر ۲۰۱۰ مورد بررسی قرار گیرد. این سفر همچنین با انتشار گزارش‌های سایت ویکی لیکس مصادف شد که در برخی ازآنها قدرت حامد کرزی برای اداره امور افغانستان توسط کارل ایکنبری،سفیر آمریکا دراین کشورمورد سوال قرار گرفته است. همچنین براساس برنامه اولیه اوباما، قرار بود نیروهای آمریکایی در سال ۲۰۱۱ خروج از افغانستان را آغاز کنند، اما پس از پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات میان دوره ای آمریکا و مخالفت آنها با تعیین ضرب‌الاجل برای خروج نیروها از افغانستان، دولت باراک اوباما فرجه زمانی خروج نیروهای آمریکایی از این کشور را سال ۲۰۱۴ اعلام کرد.

از سفر رئیس جمهور آمریکا باتوجه به روندهای موجود می توان دو نکته اساسی را تبیین کرد؛ اول اینکه، سفر ناگهانی رئیس جمهوری آمریکا به این کشور، نشانه هایی از بی ثباتی و ناامنی متقارن (عدم وجود امنیت در همه ابعاد همچون؛ محیطی، اجتماعی، سیاسی و فردی) را نشان می دهد و دولتمردان این کشور به همین دلیل سفرهای اعلام نشده ای در فضای پرابهام انجام می دهند. نکته دوم اینکه، اوباما، تلاش می کند بعنوان رییس جمهور آمریکا در سفرهای ازپیش اعلام نشده به کشورهایی نظیر افغانستان و عراق خود را در فضای رسانه ای قرار ندهد. چنین وضعیتی، به وی اجازه می دهد که خارج از فشار رسانه ای و افکار عمومی مردم منطقه و جهان، استراتژی خود را در افغانستان دنبال کنند.

۲- افزایش تلفات نظامیان ناتو در افغانستان، این سازمان امنیتی – نظامی را به تغییر در استراتژی خود در افغانستان واداشته است. سند “اعلامیه ناتو و افغانستان در زمینه مشارکت پایدار” ، رویکرد ناتو در افغانستان را طی سالهای آینده مشخص کرده است. سند دیگر نیز اعلامیه ای بود که سران دولتهای مشارکت کننده در عملیات افغانستان یا همان کشورهای ایساف شامل ۴۸ کشور ارائه کردند.

اهم مواردی که در قالب این اسناد ناتو ارائه و مطرح شده عبارت بودند از: توافق برای شروع روند انتقال مدیریت امنیتی یا بر عهده گیری تامین امنیت توسط دولت افغانستان که از نیمه اول سال ۲۰۱۱ میلادی آغاز و به صورت منطقه به منطقه و ایالت به ایالت پیگیری خوهد شد به گونه ای که مقرر گردیده تا پایان سال ۲۰۱۴ این مسئولیت بطور کلی بر عهده نیروهای افغانی گذاشته شود. دوم مشارکت بلند مدت ناتو و افغانستان در سالهای آتی از جمله در دوران بعد از نهایی شدن بحث انتقال مسئولیت امنیت به افغانی هاست. یعنی پس از سال ۲۰۱۴ ناتو و افغانستان چه روندی را در پیش خواهند داشت، برای این دوران در قالب سندی که قبلا ذکر شد خط مشی ها تعیین شده است. در همین راستا باید منتظر تبدیل نقش تهاجمی نیروهای ناتو به نقش حمایتی باشیم، پس مشخص است که بحث هایی که تحت عنوان خروج ناتو از افغانستان این روزها در رسانه ها مطرح می شود معنایی ندارد. نیروهای ناتو از افغانستان خارج نمی شوند بلکه نوع شرح وظایفشان تغییر می کند، شاید به لحاظ کمیت تعداد آنها تفاوت کند ولی این که نیروهای این سازمان پس از ۲۰۱۴ کلا از افغانستان خارج شوند، چنین اتقافی حداقل در مقطع فعلی مد نظر مقامات ناتو نیست.

این موضوع در یکی از سندهای مصوب لیسبون هم به صراحت عنوان و تاکید شده که این انتقال به معنای خروج کامل ایساف نیست و با توجه به شرایط دنبال شده و مقید به زمان بندی خاصی نخواهد بود. این عین مطلبی است که در سند مصوب لیسبون آمده و قابل تامل و توجه است. در هر شکل خروج کامل ناتو از افغانستان حتی پس از ۲۰۱۴ نیز رخ نخواهد داد و به نظر می رسد این سازمان حداقل تا چندین سال آینده در افغانستان می ماند.

۳- در جنگِ افغانستان/پاکستان امید چندانی به مؤفقیت نمی رود. طالبان اکنون وارد مذاکره شده است اگر غرب نمی خواهد بعد از تجربه های افغانستان و عراق درگیری نظامی دیگری آغاز کند زمان آن رسیده که ایران را لحاظ کند به جای اینکه کنار بگذارد. در افغانستان و در مبارزه با مواد مخدر یا مبارزه با دزدی دریایی منافع مشترکی وجود دارد که می تواند آغازی برای همکاری عملی باشد.

۴- افغانستان برای آنکه بخشی از مسئولیت های امنیتی را خود به عهده بگیرد به چهارصد هزار سرباز ظرف پنج سال آینده نیاز دارد. این در حالیست که بر اساس استراتزی اعلام شده اوباما در قبال افغانستان در دسامبر ۲۰۰۹، هنوز مولفه اول و دوم یعنی افزایش نیرو و آموزش نیروهای افغانی عملی کاملا عملی نشد هاست چه برسد به بحث خروج از این کشور.

۵- برخی نخبگان افغانی تحلیل هایشان دال بر اینست که هر نوع اشاره برا ی تعیین یک زمان بندی خروج، راه را برای احیای اعتماد منطقه ای و جلب همکاری های بیشتر کشورهای همسایه افغانستان برای تحکیم ثبات باز خواهد کرد و چنین زمینه ای سرآغاز مذاکره با جناح های آشتی پذیر شورشیان افغانی نیز خواهد شد. اما افغانستان برای حفظ ثبات و بقای خود به تعهدات استراتژیک دراز مدت و معتبری با غرب به ویژه آمریکا نیاز خواهد داشت تا راه بازگشت به دوران جنگهای داخلی گروهی سال های نود و چشم دوزی احتمالی همسایگان برای تامین منافع غیر مشروع را سد کند.

نظریه

نکته ای که معمولاً در بررسی استراتژی خروج آمریکا از افغانستان نسبت به آن غفلت می شود شامل دو مولفۀ طالبان و حامد کرزی می باشد. اساس اختلاف نظرات حول استراتژی خروج به این دو مولفه باز می گردد. با توجه به اینکه از طرفی واکنش طالبان به حضور آمریکا و قدرت آن در مقابله با آمریکا تصمیم گیری دربارۀ خروج را با دشواری همراه کرده است، عدم مقبولیت عمومی حامد کرزی در جامعۀ چند تکۀ افغانستان حضور نیروی خارجی در این کشور را امری اجتناب ناپذیر ساخته است. در نتیجه ایالات متحده نمی تواند به منافع خود در افغانستان دست یابد (عامل طالبان) و همچنین نمی تواند کار را به دولت کرزی واگذار کند (عدم مقبولیت). این یکی از دلایل لاینحل ماندن قضیۀ افغانستان از دید آمریکایی است.

حضور آمریکا در افغانستان، پایدار خواهد بود، چون هدف از این حضور، مهار قدرتهای جهانی همچون چین، هند و روسیه و کنترل رفتار سیاسی آنها، بواسطه حضور در افغانستان می باشد. حضور آمریکا در افغانستان، جزو استراتزی های کلان این کشور بوده و با تغییر حزب و رئیس جمهور، تغییری در آن روی نخواهد داد. رهبران آتی کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان تفکرشان بسیار به دولت اوباما نزدیک است. هیچگونه فشاری برای گسترش جای پای آمریکا پیش بینی نمی شود بلکه در عوض خروج معقول و متعادل نیروهای رزمی در سال ۲۰۱۱ آغاز خواهد شد.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا