خبر و دیدگاه

سفر هیات شورای عالی صلح به پاکستان و چشم انداز صلح

rabbani_white

 

هفته جاری یا اوایل سال  2011  هفته تقویت مورال طالبان به حساب میاید و درین هفته علاوه بر هیت شورای عالی صلح ، بعضی از نمایندگان کشور های غربی  از لحاظ سیاسی به این کاروان پیوسته و خواستار مذاکره با طالبان شده اند. این وضعیت در حقیقت شبیه زمانیست که رژیم داکتر نجیب الله در آستانه سقوط بود،  سقوطیکه تصامیم سیاسی داکتر نجیب الله عامل عمده ان بحساب میرفت. در همین مقطع تصامیم بدون محاسبه  رئیس دولت مبنی بر مصالح و سازش با طالبان کتله های بزرگ مردم را مائل به سازش با طالبان نموده است.

از آنجائیکه طرح این سیاست صادقانه و عملی بنظر نمی رسد ، بدون تردید مردم افغانستان قربانی این بازی های غیر عملی خواهند شد. قوای ناتو و دولت افغانستان در حین عملیات مشترک نظامی از مذاکره و صلح با مخالفین نیز صحبت میکنند. خیلی شگفت انگیز است، اگر سیاست و فرهنگ طالبی و القاعده شایسته صلح و آشتی است پس به عملیات و ایجاد پایگاه های نظامی که امریکا در افغانستان می خواهد  چه نیاز است؟ از شعارهای دوگانه جامعه جهانی شورای عالی مصالحه  و دولتمردان افغانستان فهمیده میشود که ایشان در مورد مبارزه بافرهنگ طالب و القاعده استراتیژی ثابت و مشخص ندارند. در یک کلام جناب رئیس جمهوری و شورای عالی مصالحه  از جامعه جهانی به ستوه آمده اند  و جامعه جهانی نیز از جناب رئیس  جمهور و اعضای شورای عالی مصالحه  دل خوشی ندارند، هر کدام در پی یافتن بدیل اند ، یکی آشتی با طالبان را بهتر از معامله با غرب میداند و دیگری هم در جستجوی معامله و یافتن التر نانیف است.

هیت پانزده نفری شورای صلح که جناب پروفیسور استاد ربانی را در سفر به پاکستان همراهی می کنند عبارت اند از: ۱. مولوی عطا الله لودین؛ ۲. عبدالحکیم مجاهد؛ ۳. قاضی محمد امین وقاد؛ ۴. حاجی عزیز الله مشهور به حاجی دین محمد؛ ۵. اسد الله وفاه؛ ۶. مولوی ارسلا رحمانی؛ ۷. محمد معصوم استانکزی  و تعداد دیگری از شورای عالی صلح شناختی که از هیات محترم  وجود دارد، اکثریت مطلق شان سابقه داران حزب اسلامی آقای حکمتیار، بعضی  از این ها عضویت هیات رهبری تحریک طالبان را داشته و روابط این اشخاص و این افراد  با مقامات پاکستانی آنقدر حسنه و نزدیک است که پاکستان این ها را هرگز بیگانه نمی داند.  این روابط تنگاتنگ بخاطرآوردن مصالحه با پاکستانیان هیچ نوع تشویش و سر خورده گی را ایجاد نمی کند و از این هیت جهت خدشه دار شدن منافع خود پاکستانی ها تشویش ندارند این هیت زمانی عازم پاکستان می شود که در داخل کشور برخی ها گمان میکنند مذاکره و مصالحه با طالبان راه را بسوی صلح و آشتی و امنیت کامل باز خواهد کرد. فرضیه ای که قطعا عملی نیست . شناختی که از  طالبان وجود دارد  آنها مشارکت سیاسی را نمی پذیرند ایشان اصول دموکراسی ، ازادی بیان و حقوق بشر را مقوله های کفر امیز می پندارند ، انها نظام امارتی را می پذیرند ، امارت که فرمانش بعد از ایات قران قدسیت دارد و باید عملی شود. لذا طالبان طرفدار نظام دکتاتور قاطع زیر فرمان یک شخص بنام امیرالمومنین اند گرچه عده ای از این هیات گمان میکنند با تقسیم پست ها ی دولتی ، طالبان تن به صلح و سازش میدهند حرفیکه تعبیر عملی ندارد.

از سوی دیگر  برخی از اعضای این شورا  گمان میکنند اگر پست های وزارت دفاع و داخله به طالبان تعلق گیرد ایشان در کنار دولت قرار میگیرند. نه خیر انها میخواهند نظام و سیستم خود را داشته باشند و تشکیلات هم به سیستم که خود شان میخواهند. طالبان در مجموع سیستم فعلی را از بیخ و بنیاد قبول ندارند. لذا در مسئله صلح و مذاکره با طالبان دادن امتیازات نسبی مطرح نیست، بلکه مسئله دادن اختیار کل کشور مطرح است و باز هرکس بخواهد در پهلوی طالبان قرار گیرد با قبول شرایط میتوانند در پهلوی شان قرار گیرند. همین حالا عده زیاد در درون نظام طرفدار نظام به سیستم طالبان اند. هر چند با غربی ها و امریکایی ها هم سر می جنبانند اما اهداف اصلی ایشان را طالبان بر اورده میسازند. همان است که طالبان در جریان تمام فعالیت های کشور قرار دارند.

در درون نظام کسانی هستند که  با اشاره پاکستانی ها با راه انداختن این درامه های مصالحه میخواهند نشان دهند که طالبان اماده مذاکره اند اما دولت از موقع استفاده نمیکنند صلح با حزب اسلامی . در بین حزب اسلامی شخصیت های خیلی خبیر. دانشمند و با کفایت وجود دارد که همین حالا شریان اداره دولت افغانستان  را در دست دارند .از کابینه شروع تا ولایات و داخل ارگ ده ها تن اعضای سر شناس حزب اسلامی در دولت ایفای وظیفه میکنند. لذا مشکل با حزب اسلامی نیست و مشکل با شخص آقای  حکمتیار است که میخواهد برای شخص خود امتیاز بگیرد و اگر تمام اعضای حزب اسلامی در دولت باشند و جای حکمتیار خالی باشد باز هم نظام از دید گاه جناب حکمتیار ناقص و غیر اسلامی است و هم ده ها سوال دیگر. به باور نویسنده با شناختی که جناب آقای  لودین از حکمتیار دارند.  می داند که جناب شان پدیده صلح و اشتی نیستند حیات و زندگی آقای حکمتیار با جنگ و خشونت و خونریزی گره خورده تا زنده است به همین منوال ادامه خواهدیافت. درست است که  صلح و اشتی یک نیاز فطری و طبعی انسانها است و هر انسان با احساس صلح را در محیط زندگی خود یک امر طبعی می پندارد اما  نباید فراموش کرد که با بعضی موجودات روی زمین صلح ممکن نیست .

صلح بدون قید و شرط  با طالب و القاعده و با دیگران  به مفهوم صلح با فرهنگ انتحار انفجار، صلح با پدیده سر بریدن افراد بیگناه و گروگان گرفتن زنان و کودکان و قتل عام مردم ملکی. است صلح با فرهنگ به اتش زدن مکاتب مدارس و قتل علماء و نماز گذاران و صلح با فرهنگ بم گذاری در محراب و مسجد وبالاخره صلح با دشمنان و انسانیت خواهد بود. بار ها شنیده شده که مخالفین دولت از طریق مطبوعات داوطلبانه مسئولیت قتل افراد ملکی و بیگناه را به عهده میگیرند و بر این اعمال افتخار میکنند. دولت افغانستان و نهاد های مربوط وملل متحد بجای محاکمه واژه مصالحه را در مقابل ایشان بکار میبرند حالا که هیات مصالحه چشم به در بار پاکستان دوخته است  حرف دیگری است.

ایا افغانستان  امریکا و جامعه جهانی نمیدانند که طالبان از کجا تمویل میشوند؟ اگر از طرف دوست و متحدی امریکا یعنی پاکستان  تمویل میشوند پس بهتر است امریکا بازی موش و گربه را کنار بگذارد. و اگر از طرف مخالفین امریکا تقویه میشوند مانند ایران و بعضی کشور های دیگر پس بهتر است امریکا شعار تهدید ایران و دیگران را کنار بگذارد. وقتی امریکا و ناتو توانائی مقابله با گروه ها و افراد مورد حمایت تروریسم را بدست آورده و  سرکوب شان کنند آنوقت جاده مصالحه صاف تر و بهتر دیده خواهد شد.   تا وقتیکه مخالفین دولت افغانستان و کشور های مداخله گر و حامی تروریزم به این نتیجه نرسند که از راه زور نمی توان قدرت را در افغانستان تصاحب کرد ، هرگز آماده مصالحه نخواهند. شد دشمن را باید ضعیف ساخت بعداً مذاکره کرد. این است راه رسیدن به صلح دایمی در افغانستان.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا