جهاد علیه تهاجم خارجی و فصل مقاومت علیه تهاجم خارجی و عناصر داخلی (طالبان) به عنوان یک بازی گر جهادی نقش قابل ملاحظه ای را ایفا نمودید و حالا هم به عنوان والی نظام متزلزل و شکننده موجود در ولایت بلخ ایفای وظیفه می نمائید.
نمیخواهم در مورد گذشته و طرز عملکرد شما بیشتر تبصره کنم و دور از انصاف خواهد بود اگر موفقیت های شما را نادیده بگیریم. شما که به عنوان یکی از والی های موفق زبانزد عام و خاص بودید چه شده است که ولسوالی بلخ به کشتارگاه انسان های بی گناه مبدل شده است.
انچه در این نامه بیان میشود وضعیت نابسامان ولسوالی باستانی بلخ هست انجا که اخیراً به جنگل مبدل شده است و اکثراً انسان های حیوان صفت انجا زندگی می نمایند که یا از فرهنگ انسانیت بی خبر و جاهل اند و یا اینکه مغرضانه دنبال اهداف قومی و قبیلوی هستند.
گراف قتل و اختطاف در آن ولسوالی به آسمان رسیده است و اختطاف گران که در رئس آن مقامات دولتی متعلق به اقوام ناقل پشتون و غیر بومی قرار دارند صحنه را برای اقوام دیگر با قتل و اختطاف و خشونت به عنوان اله فشار تنگ ساخته اند که اینک دو قضیه را به عنوان مثال برای شما بیان میکنم:
۱- یک مولوی متعلق به قوم تاجک که فقط یک پسر داشته است، پسر یگانه او را اختطاف می نمایند و بعد به پدر پسر زنگ میزنند و مطالبه پول می نمایند.
پدر که با قرض و وام پول را تهیه می نماید و انرا برای اختطاف گران تسلیم می نماید در مقابل آن، اختطاف گران، جسد پسرش را به صورت تکه تکه برای او تحویل می نمایند.
۲- سه ماه قبل یک نوجوان ۱۷ ساله که متعلم مکتب بود در ولسوالی بلخ اختطاف میشود. به تعقیب آن، از طرف اختطاف گران به ولی پسر زنگ میآید و مطالبه یک مقدار پول به عنوان باج می نمایند و اظهار میدارند که جزئیات و مقدار پول در تماس های بعدی روشن خواهد شد.
بعد از آنکه ولی پسر پولیس را در جریان میگذارد و نیروهای پولیس بعد از کار استخباراتی، موقعیت مشکوک را کشف می نمایند و دست به عمل میشوند تا محوطه مشکوک را مورد تلاشی قرار دهند، قوماندان امینه ولسوالی بلخ به اسم (عبدالودود) برای نیروهای عملیات امر صادر می نماید که محوطه مشکوک نباید تلاشی شود!
به تعقیب بازگشت نیروهای پولیس به طرف مقر شان، یکتن از خانمهای متعلق به باند اختطاف از روی ترحم و دلسوزی، نوجوان اختطاف شده را به صورت مخفی رها می نماید که در فاصله ۱۵ دقیقه بعد، یکتن از عضو باند اختطاف گر به نحوی خبر میشود که پسر از اطاق فرار کرده است و در جستجوی پسر میشود و سرانجام او را در می یابد و او را دوباره اسیر می سازد و همچنان به صورت بی رحمانه مورد لت و کوپ قرار میدهد تا انجا که پسر از ناحیه سر سخت مجروح میشود و اسفناکتر از آن ، دست و پا نوجوان شکسته و در حالت کوما میرود.
بعد از انکه باند اختطاف گر و حامی حکومتی اش متوجه میشوند که حالت صحی نوجوان وخیم هست و از سوی دیگر قضیه اختطاف مذکور رسمی شده است، به صورت نهایت بی رحمانه، دماغ و دهن نوجوان را با یک پارچه و یک ریسمان انگونه سخت بسته کرده بودند که بینی موصوف شکسته بود.
گفتنی هست که دست و پاه نوجوان معصوم همچنان با زنجیر های اهنی زولانه شده بود که ذریعه اره آهن بری، باز شد.
بعد نوجوان معصوم را در یک زمین زراعتی پنبه که به عمق ۲ متر حفر شده بود به صورت وحشیانه دفن می نمایند و آب روان را روی زمین جاری می سازند تا محل را غیر قابل تفکیک و تشخیص سازد.
نوجوان با گذشت ۱۰ روز بعد از زمان اختطاف، از بین رفته بود ولی فامیل او با دو ماه جستجو به امید اینکه پسر خود را به صورت زنده به دست آرند، بدبختانه جسد او را به دست آورند.
با کمال تأسف، در مجالس و محافل در ولسوالی بلخ باستان، حکایت داستان های قتل، اختطاف، شکنجه و خشونت های وحشیانه از جمله مسائل روزمره هست. اینکه دست چه کسانی در همچو قضایای غیر انسانی ذیدخل هست، معلوم هست – دست قوم ناقل پشتون و مقامات حکومتی انها که با سوی استفاده از صلاحیت دولتی میخواهند اقوام دیگر را که در ولسوالی بلخ به عنوان باشنده گان بومی آن ولسوالی زندگی مینمایند؛ مجبور به ترک ولسوالی که ذادگاه اصلی انها می باشد، نمایند تا در نتیجه عناصر جاهل و دستور پذیر اجنبی پرست به میل خود به امیال غیر انسانی خود دست یابند.
بلخ که مهد تمدن و فرهنگ و تاریخ هست یکی از ولایت های باستانی کشور به شمار میرود – زیارت شیث ع، زیارت ذکریا ع، زادگاه مولانا صاحب بلخی، زادگاه و مرقد ابن سینا، ناصر خسرو بلخی، زیارت قصاب جوانمرد صاحب، زیارت بابه قُوی مستان صاحب و از همه گذشته روضه شریف و دهها زیارت دوستان و اولیای خدا در انجا قرار دارد.
ولی حالا در ولسوالی بلخ صحبت از قتل و اختطاف و خشونت هست، آنهم به بی رحمترین شیوه.
اینکه جناب اعطا محمد نور تا چه حدی از این رویداد های خبر دارد و و جهت متوقف کردن این جریان غیر انسانی چه کار های را انجام داده هست، سؤالیست تا حال بی پاسخ!
