خبر و دیدگاه

تفرقه اندازی و شیطنت های فاشیستی “ملالی موسی نظام”

malai_nezam_fascism

 

ملالی موسی نظام زن بیماری که در سایت بدنام (جرمن آنلاین )درمیان فاشسیت مردان کهن سال افغان ملتی یگانه فاشیست مونث( فاشیسته میرمنی ) می باشد یعنی در شهر کورهای ( جرمن انلاین) یک چشمه پادشاه است و این صفت یک چشمه بودن را از برادرش داؤود موسی و امیرالمونین گرامی اش ( ملا عمرکور) به ارث برده و این صفت تباری و خدا داد یک چشمه بودن برایش نعمت بزرگی شمرده می شود که فاشیستک های جرمن آنلاین چون اعظمک سیستانی، ولی احمدک نوری، حمیدک انوری (ماوویست فاشیست) و عبدالرحیمک چرسی برایش چه چه، به به، آفرین و حسنت بگویند و عقده های فاشسیتی خود را در وی بریزند!؟

ملالی موسی نظام که به ( تللی موش ها ده دام) معروف است، تللی کنان در دام فاشیستی افغان ملت گیر افتاده است، با آنکه شوهرش اوزبیک و پسر نظام بای تاجر بود و از سوی مادر هم پشتون نیست، اما به برکت زبان مادری چند کلمه نوشتن فارسی را یاد گرفته و چند کتاب هم از خیرات منابع فارسی ایران مطالعه کرده، اما در نمکدان ریده است، چونکه پدرش موسی خان قندهاری که ملاک و استثمارگر معروف قندهار بود و شرکت میوه قندهار را داشت ژنتیک در وی اثر گذاشته است٠

داوود موسی برادر ملالی نظام در لاس انجلس پس از عملیات ( کترک) چشمش، خود را به کوری زد و چند صدهزار دالر از بیمارستان گرفت و سوی قندهار فرار کرد، معلوم نشد که از شرم طلاق همسرش (محبوبه) که چون شماری از قندهاریان به همجنس گرایی پیوسته و داوود موسی را طلاق داده بود پا به فرار از امریکا نهاد و یا با پول باد آورده ی ( سو) برای تمویل طالبان رفت، با آنکه در سال ١٩٨٩ در مجلۀ ( قلم) که ناشر آن صفی الله ثبات بود، نوشت: ” حضرت محمد که یک چلم چرس را که زد، در عالم برسامات با اسپ بالدار پرواز کرد و افسانۀ معراج را تراشید٠” آن زمان داوود موسی بعنوان یک آدم ضد دین اسلام که در واقع به بی دینی خود هم افتخار می کرد، بود٠ اما پس از به قدرت رسیدن طالبان، برای حفظ منافع تجاری و انار باغهای خود به طالبان پیوست و چشم کور ملا عمر را بوسید و دشنه ی قومی و قبیله یی کشید و دو آتشه به پشتونیسم و اسلام طالبانی پیوست و ثابت کرد که حتا روشنفکران پشتون از زندان تعصب قومی و قبیله یی بیرون بر آمده نمی توانند و میرمن ملالی نیز برای همین در دام جرمن آنلاین تللی گویان گیر افتاده و هر چند گاهی با فتنه گری، مکاره گری، اتهام بستن به شخصیت های تاجیک تبار عقده گشایی می کند و این عقده ها از عقب افتاده گی های فرهنگی، زبانی و ملیتی قبیله یی ناشی می شود٠ تللی که گاهی داکتر عبدالله را می کوبد، گاهی مرا می جفد و گاهی اخبار وزین ( امید) را به باد ناسزا می گیرد و پیوسته از عقده های حقارت تاریخی در برابر فرماندۀ بزرگ تاجیک و قهرمان جنگ سرد احمدشاه مسعود سترگ رنج می برد که چرا در طول جهاد مردم افغانستان هنگام تجاوز ارتش سرخ یک قومندان از تبار و قبیلۀ پشتونها به نام آوری و شهامت و بزرگی احمد شاه مسعود بر نخاست تا از وی بت بتراشند و جهان و پارلمان اروپا در برابر عظمتش به پا بایستند٠

واقعاً حسادت و عقدۀ حقارت میرمن ملالی نظام و فاشیستان جرمن آنلاین را هار ساخته است و برای کوبیدن احمدشاه مسعود گاهی به پای ملالی جویا این دخترک بیسواد صنف ششم مکتب کویتۀ پاکستان و جاسوس ( آی٠ اس٠آی) می افتند تا اگر با چند دشنام تند وتیز و بی حیایی در برابر احمدشاه مسعود به عقده ها و زخم های آنها مرهم بگذارد و آنگاه برایش چه چه و حسنت بگویند و دل سیستانی باغ باغ شود٠ای کاش دختران سیستانی جای وصلت با ایرانی ها و کردها چون ملالی جویا سر از حلقوم پاکستانی ها می کشیدند تا دست کم زخم های پدر را مداوا می کردند و پدر با تمام اهانت های که سازمان ( روا) به وی روا می دارد به پای ملالی جویا خم نمی شد٠

اما میرمن ملالی موسی نظام ( تللی موش ها ده دام) پا از ملالی جویا هم فراتر گذاشته وهر چند گاهی در سایت ( کابل پرس) زخم های افشار را نمک پاشی نموده و تاجیک وهزاره را به جان هم می اندازد، بخصوص پس از انتخابات پارلمانی که معنوی از هزاره های غزنی دفاع نمود و هزاره ها و تاجیک ها بنابر داشتن فرهنگ و زبان مشترک پارسی و ستمی که از پشتونها می کشند در کنار هم قرار گرفتند، تللی موشا ده دام می پندارد که با تمام کم دانشی با سیاست تفرقه بینداز و حکومت کن ارباب انگلیس خود با تازه کردن فاجعه افشار تفرقه اندازی می کند، در حالیکه محرک و آغاز گر جنگ های افشار عبدالرب رسول سیاف پشتون و انور دنگر پشتون بوده که آنها بنابر برنامه های پاکستان در پایان ماجرا پای شورای نظار را به میدان کشیدند٠ باز چند پنجشیری همه تاجیکان افغانستان نیستند که میرمن ملالی نظام هزاره و تاجیک را به جان هم می اندازد و از آب خت ماهی می گیرد٠

(تللی موشها در دام) اما باید بداند که امروز هزاره ها آنقدر دانش آموخته اند که اقلیت پشتون را صد سال دیگر سواد و درس می دهند، مردم سخت بیدار شده اند و بحران هویت را دریافته اند و بزودی توفانی در راه است که بیخ وبن سیستم قرون وسطایی قبیله را از بیخ خواهد کند٠

از روبا پرسیدند شاهدت کیست؟

روبا گفت: ُدمم

ملالی نظام یک چرند گوی فرسوده و احمق چون خودش، حمید انوری و سیستانی را بنام ( بروس ریچاردسن ) پیدا کرده که حیثیت دمش را دارد و وی را شاهد می آورد که ( بروس ریچاردسن ) نوشت: احمدشاه مسعود جاسوس ایران، جاسوس پاکستان، جاسوس امریکا، جاسوس شوروی و جاسوس فرانسه بود، مگر اندیشه ی فاشسیم چقدر چشمان بصیرت شما را کور کرده است که یک شخص جاسوس چند جبهۀ مخالف بوده می تواند و شما که سالهاست از عظمت مسعود در عذاب اید، تا دو صد سال دیگرهم پشت وی را رها نخواهید کرد و همچنان از حسادت خواهید مرد٠ شما چرا از سیاف، گلبدین، ملاعمر و ملاکرزی جنایتکاران زنده و برحال تان که کشور را به مرکز مافیا و بم های انتحاری و کشتارگاه مبدل نموده اند چیزی نمی نویسید، برای اینکه پشتون بودن مانع جنایتکاری آنها شده نمی تواند٠

هنوز مسعود را از یاد نبرده اید که تازه به جان امرالله صالح افتاده اید و از اینکه کشور فرانسه برایش از نایاب ترین جوایر مردان بزرگ تاریخ را اهدا کرده است در تب داغ می سوزید و فردا (بروس ریچاردسن) را برای شاهدت تان دم می سازید تا علیه امرالله صالح نیز شهادت جاسوسی بدهد٠

شما که جبهۀ شمال را متهم به جاسوسی ایران می کنید، مگر به چشم سر جاسوسی حامد کرزی قندهاری پشتون تبار خود را برای ایران فراموش کردید که خودش به گرفتن پول از ایران به کمال بیشرمی و وقاحت اعتراف کرد و جیره خور دولت ایران بودنش ثبت تاریخ قندهار شد و فردا چون جواسیس دیگر تان لقب بابا خواهد گرفت ٠

عبدالرحمن خان خاک فروش و جاسوس انگلیس که با معاهدۀ دیورند نیم وطن را فروخت، مگر پشتون تبار شما نبود؟ چرا امروز ملیت های غیر پشتون قربانی خاک فروشی شما می شوند و شما دست های خونین (معاهده دیورند) تبار تان را به دامن (فرید یونس) پاک می کنید ومسوولیت آنرا بدوش ملیت های شریف کشور می اندازید٠

شما جواسیس انگلیس و پاکستان و روس و امریکا اندکی به تاریخ ننگین تان مراجعه کنید که کرزی را امریکا بر نعش مردم به تاج و تخت نشاند و ملاعمر را القاعده و پاکستان که ننگ و نفرین تاریخ از آن شما جاسوسان باد ٠

عطا خیل تازه در سایت کابل پرس نوشته است: ” خانم ملالی نظام با سیاه کردن ورق پاره ها خودرا میخواهد نویسنده جا بزنند. خانم ملالی نظام درین اواخر نشان داده است که گویا دربرابر به اصطلاح تهاجم فرهنگی ایران به عقیدهء خودش سخت حساسیت دارد ودرراه حفظ اصالت زبان سچۀ دری شب وروز خون دل میخورد. هرکسی خلاف همان کلیشهء تعین شده اش چیزی به رشته بیاورد با برچسپ نوکران ایرانی مورد شماتت قرار میگیرد.

خانم ملالی نظام بحیث علم بردار زبان سچهء دری دربرابر فارسی ایرانی مانند بقیه خانم های سازمان راوا زبان فارسی ایرانی را نامانوس میداند. پس به عوض کلمات : نامهء سرگشاده ، همان اصطلاحات عربی و ملائی (مکتوب) را استعمال میکند. به عوض کاربرد کلمه(زبان) لسان را بکار میبرد وبه عوض کاربرد زبانها لغت ثقیل ( السنه) را آسانتر وخفیف ترپنداشته است. مرحبا به این زبان سچهء دری که اصلا یک کلمهء آن ثقیل نیست!؟ خدا سایه این خانم نابغه را ازسرهمهء نویسنده گان ملیگرا !؟ کم نکند.

خانم نظام به این هم اکتفا ندارد که تنها نویسنده شناخته شود بلکه میخواهد بحیث یک کارشناس مسایل مطبوعات نیزمطرح گردد. او درجامعهء امریکا زنده گی میکند اما خواهان این است که تلویزیونهای که به زبان دری نشرات دارند بخاطر استعمال کلمات ایرانی باید درامریکا مسدود شوند زیرا منافع ملی را تهدید میکنند. ازنظر این کارشناس مطبوعاتی هرنظرخلاف که با عقاید به اصطلاح ملی گرایانی چون سید عبدالله کاظم وخودش وچند تا پیرفرسودهء دیگر درتلویزیونها پخش شود آن نظریات نظریه های تفرقه افگنانه است وجامعه را به سوی تفرقهء قومی سوق میدهد. اگر کسی مانند داکتر فرید یونس خواهان برسمیت شناختن مرز دیورند شد باید برچسپ پشتون ستیزی بخورد. اما خودش خبرندارد که مرشدش محترم سیستانی ازدوسال به اینطرف خواهان برسمیت شناختن مرز دیورند شده است. به قول حافظ شیراز پیر محترمه خانم نظام ازمسجد به میخانه رو آورده است اما مریدان هرقدر روبه سوی کعبه میاورند سودی ندارد چون پیر رو بسوی خانهء خماردارد٠”

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا