خبر و دیدگاه

“یوسف رضا گیلانی” صدر اعظم پاکستان در سفر کابل

karzai_primeministerpak

 

پیش از آنکه روی روابط پر و خم و پیچ پاکستان و افغانستان طی اضافه تر از شصت سال که از عمر پاکستان می گزرد تبصره داشته باشم وامید ها و چالش های این سفر دو روزه را تحلیل و برسی نمایم بهتر است در قدم اول آقای یوسف رضا گیلانی طور مختصر معرفی شود مخدوم سید یوسف رضا گیلانی در نهم جون ۱۹۵۳ میلادی در ملتان کراچی پاکستان متولد شد و متعلق به یکی از خانواده های مذهبی ملتان – جنوب پنجاب معروف به گیلانی است که نسب آن به صوفی معروف قرن شانزده هم موسی پاک شهید میرسد. بسیاری از تحلیلگران مسایل پاکستان و منطقه بر این نکته اتفاق نظر دارند که حضور گیلانی در راس قوه اجرائیه پاکستان معضلات چند بعدی را که بطور قطع ثبات سیاسی، اقتصادی و امنیتی پاکستان را تحت تاثیر قرار داده است ارتباط همه جانبه دارد آقای گیلانی زمانی عضویت حزب مسلم لیک ق را داشت روی روابط نزدیک با خانم بی نظیر بوتو دامان حزب مسلم لیک ق را رها و به حزب مردم پاکستان تحت رهبری خانم بوتو پیوست موصوف در دوره دوم صدارت خانم بوتو ریاست مجلس پاکستان را عهده دار بود در زمان حکومت جنرال مشرف پنچ سال را در زندان پاکستان سپری کرد حالا منحیث صدر اعظم که می کوشد روابطش را با اردو و استخبارات پاکستان محکم نهگدارد ایفای وظیفه می کند حالا بر می گردیم به روابط پر فراز نشیب افغانستان و پاکستان بعد از حصول استقلال و آزادی کامل افغانستان تحت قیادت شاه امان الله در سال ۱۹۱۹ از استعمار انگلیس که با عقد معاهده طی کنفرانس راولپندی بتاریخ ۱۸ ماه اگست سال ۱۹۱۹ رسماً اعلام و برتانیای کبیر استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت . افغانستان پیوسته تلاش ورزید تا به مثابه یک دولت قانونی و واقیعی در قضایای منطوقوی و جهانی نقش اساسی را توأم با احساس مسئولیت های واقیعبینانه در قبال اوضاع سیاسی جهان ایفا نماید که با نظرداشت همین فکتور سیاست زیست باهمی و عدم مداخله در امور داخلی کشور های دیگر با رعایت اصل احترام متقابل تحقق بخشیده و از کشور های دیگر نیز دعوت بعمل آورده است تا این اصل برگزیده و متضمن صلح و آسایش را در منطقه و جهان تعقیب و دنبال نمایند.

 اما با اظهار تأسف و با اتکای صفحات تاریخ باید گفت که حکومت هند برتانوی از سال ۱۹۱۹ الی سال ۱۹۴۷ همواره سیاست ماجراجویانه را در قبال افغانستان در پیش گرفته و از موازین قبول شده بین المللی عدول ورزیده است که نباید چنین روش و موضیعگیری را در برابر نظام صلح خواه و آزادی پرور افغانستان اتخاذ می نمود.

حکام گذشته و کنونی پاکستان با دو همسایه همجوار یعنی هند و افغانستان از بدو تأسیس الی اکنون سیاست متضاد و ناهمگون را در پیش گرفته و پیوسته با تحقق آن اصرار می ورزد . پاکستان کشمیر هندی را جزء لاینفک قلمرو خویش دانسته و روی همین ادعا دو مرتبه با هند درگیر جنگ شده که با آنهم آرزوی شان با استرداد کشمیر هندی تحقق نیافت که تا هنوز به مثابه تنازعه لاینحل باقی مانده است که ادامه این تشنج پیامد های غیر قابل پیشبینی شده و غیر قابل کنترول را در قبال خواهند اشت .

 از سوی دیگر با ادعای ارضی افغانستان که در سال ۱۸۹۳ توسط انگلسی ها با خط فرضی دیورند مجزا و تحت تسلط خویش در آورد وقعی نگذاشت بلکه به مثابه میراث خوار انگلیس ها آنرا جزء قلمرو خویش می دانند که بعد از رهائی نیم قاره هند در انقسام آن نزد پاکستان باقی ماند که این معضله باعث آن گردید تا روابط دو کشور همسایه را تحت شعاع قرار داده که موجب عدم اعتماد متقابل و صلح پایدار در منطقه گردیده است که تاالحال علل اصلی و محوری در ایجاد تشنج میان دو کشورتلقی می گردد.

 ادعای حقوقی جانب افغانی که با استناد شواهد تاریخی انطباق کامل و انکار ناپذیر را دارا می باشد ولی جانب پاکستانی از این حقایق تاریخی چشم پوشی نموده و سیاست خارجی آن در قبال افغانستان همواره با خدعه و ارعاب استوار بوده که مانع نیل با اعاده و تحقق صلح پایدار در منطقه گردیده است که چنین حالت متشنج و بی ثبات مستلزم یک حل واقیعی و منطقی با نظرداشت حقایق تاریخیست که باید جانب پاکستان با آن تن در داده و از سیاست خصمانه در برابر افغانستان امتناع ورزد که در غیر آن عواقب و پیامد های ناگوار را همرا خواهند داشت.

 اگر به درک عمیق و دید باز به پیشینه سیاست خارجی پاکستان در قبال افغانستان نظر افگنیم به روشنی و وضاحت تام خواهیم دید که دولت مداران و پالیسی میکران پاکستان از حقیایق و واقیعت ها طفره رفته و همواره سیاست های متغیر و ناهمگون را در برابر افغانستان بکار برده است که با مرور مختصر ذیل به آن به خوبی آگاهی حاصل نموده و در خواهیم یافت که مقامات پاکستانی طی مدت بیش از شصت سال از موقف خصمانه کار گرفته و ظاهر آن با باطن فرق کلی و غیر قابل قبول را نمایان می سازد روابط بین پاکستان و افغانستان در طول تاریخ شصت ساله عمر پاکستان حسنه نبوده با تبلیغات سو و مداخله پنهان آشکار پاکستان همراه بوده است گرچه در سال های ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ کشور های انگلستان ، ایالات متحده امریکا ، مصر ، عربستان سعودی ، ترکیه و عراق سعی و تلاش بیشتر به خرچ دادند تا اختلافات میان افغانستان و پاکستان را حل نماید ولی بنابر اداعا های متضاد طرفین با ناکامی انجامید.

 در سال ۱۹۵۷ به موجب بهبود نسبی روابط صدراعظم پاکستان حسین شهید سهروردی از افغانستان باز دید بعمل آورد که در پایان سفر وی یک اعلامیه مشترک نیز انتشار یافت که در آن بالای بهبود روابط تأکید بعمل آمده بود.

 در سال ۱۹۵۸ شاه افغانستان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه از پاکستان بازدید رسمی نمود و با صدراعظم فیروز خان و رئیس جمهور سکندر میرزا بحث و گفتگو نمود و پوهنتون کراچی مدال افتخاری (D.L.L) را با شاه افغانستان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه تفویض نمود. طی همین سفر پروتوکول همکاری ترانزیتی و تجارتی میان طرفین با امضأ رسید ولی تا کنون از آن نتایج مطلوب به دست نیامده است.

 در سال (۱۹۶۴) جنرال محمد ایوب خان در رأس هیات عالی رتبه که ذوالفقار علی بوتو وزیر امور خارجه با آن نیز همراه بود از افغانستان بازدید بعمل آورده و در جهت بهبود روابط با شاه افغانستان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه بحث و گفتگو طویل بعمل آورد.

 در سال (۱۹۶۵) بعد از پایان جنگ میان هند و پاکستان جنرال محمد ایوب خان برای دومین مرتبه از افغانستان بازدید بعمل آورد و از موقف عدم انسلاک و بیطرفی افغانستان در جریان جنگ از جانب خود و مردم پاکستان اظهار سپاس نمود.

 در سال (۱۹۷۲) ذوالفقار علی بوتو که به حیث رئیس حکومت پاکستان زمام امور را در دست داشت بعد از سومین جنگ هند و پاکستان که با تجزیه بنگال شرقی از پاکستان غربی منجر گردید به افغانستان سفر نموده و از سیاست بیطرفانه افغانستان در جریان جنگ اظهار قدر دانی نمود و بالای بهبود روابط تاکید ورزید.

 در سال (۱۹۷۶) سردار محمد داود رئیس جمهور افغانستان از پاکستان بازدید رسمی بعمل آورده و بالای مسایل ذات البینی با مقامات پاکستانی بحث و مذاکره صورت گرفت.

 در سال (۱۹۷۷) جنرال ضیاالحق رئیس جمهور پاکستان به افغانستان سفر نموده و با سردار محمد داود رئیس جمهور بحث و گفتگو نمود و بنابر دعوت وی سردار محمد داود در اوایل سال (۱۹۷۸) باردیگر از پاکستان بازدید بعمل آورده و بالای مسایل ذیعلاقه صحبت بعمل آورد اما در دوران حاکمیت حزب دمکراتیک خلق افغانستان روابط بین این دو کشور تیره و تار بود.

 در سال (۱۹۹۲) میا محمد نواز شریف بعد از پیروزی مجاهدین به کابل سفر نموده و با حضرت صبغت الله مجددی رئیس دولت اسلامی افغانستان مقامش را تبریک گفته وعده همکاری نمود بعد از به قدرت رسیدن استاد برهان الدین ربانی این روابط بین دو کشور در اثر مداخله پاکستان در امور افغانستان تیره و تار شد و پاکستان طالبان را تحت ریاست جنرال نصیر الله بابر وزیر داخله اسبق پاکستان تدارک دید بعد از سقوط حکومت طالبان حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان از سال ۲۰۰۱ الی اکنون ۲۰۱۰ جمعاً چهارده مرتبه به پاکستان سفر های حسن نیت نموده و به همین ترتیب میر ظفرالله و شوکت عزیز صدراعظمان سابق پاکستان و جنرال پرویز مشرف رئیس جمهور پاکستان و حالا یوسف رضا گیلانی از افغانستان بازدید نموده و بالای مسایل ذیعلاقه بحث و مذاکره نموده اند.

 با ظهور طالبان که در سال (۱۹۹۵) به میان آمد و عمدتاً از طالبان مدارس دینی اعم از طلبأ افغانی و پاکستانی متشکل گردیده بود . در دوران حکومت بینظیر بوتو صدراعظم پاکستان از طریق اداره (I.S.I) تسلیح و تمویل می گردیدند و جانب افغانستان علیه حکومتیکه در رأس آن استاد برهان الدین ربانی قرار داشت اعزام می گردید . گروه طالبان به اثر سعی و تلاش استخبارات نظامی پاکستان بزود ترین فرصت به حیث یک نیروی نظامی مبدل و در کمترین مدت برخی کثیری از ولایات افغانستان را تحت تصرف خویش درآورد و در ماه سپتامبر (۱۹۹۶) کابل را نیز در کنترول خویش قرار داد.

 در صفوف رزمی طالبان علاوه از پاکستانی ها تعداد کثیری از اتباع کشور های خلیج نیز در برابر دولت اسلامی افغانستان می جنگیدند. بعد از وقوع حملات هوائی (۱۱) سپتامبر (۲۰۰۱) که بالای مراکز تجارتی در واشنگتن و نیویارک صورت گرفت و به هلاکت بیش از (۳۰۰۰) نفر انجامید . ایالات متحده امریکا و جامعه جهانی بار دیگر از طالبان تقاضا نمود تا اسامه بن لادن که طراح اصلی حملات هوائی بالای تأسیسات و مراکز تجارت جهانی در واشنگتن و نیـویــارک محــسوب می گردد تسلیم ایالت متحده امریکا نماید ولی طبق روش قبلی طالبان با این خواست ایالات متحده امریکا وقعی نگذاشت ، لهذا ایالات متحده ناگذیر با همکاری مستقیم سازمان ملل متحد و جامعه جهانی به منظور سرنگونی رژیم طالبان حملات هوائی خویش را آغاز و بعد از مدت یکماه رژیم طالبان بصورت کل از میان رفت ولی باید گفت که گروه طالبان و اعضای سازمان القاعده بعدا از شکست بطرف پاکستان رو آورده و تحت پوشش تنظیم های افراطی و استخبارات نظامی پاکستان قرار گرفت که بعد از مدت زمان کوتاه تجدید آرایش نمود و بار دوم اعمال تخریبی خویش را در برابر اداره جدید که تحت قیادت حامد کرزی به تأسی از فیصله های بن به میان آمده بود آغاز والی تاالحال ادامه دارند.

 قابل تذکر می دانیم که در عقب این همه سناریو دلخراش پاکستان قرار داشت و اکنون نیز طور مخفی و آشکار گروه طالبان و حامیان آنرا تسلیح و تجهیز می نمایند هر چند پاکستان در ظاهر در ائتلاف بین المللی جنگ با تروریزم که تحت رهبری ایالات متحده امریکا با همکاری مستقیم سازمان ملل متحد ادامه دارد شامل اند ولی در پنهان گروه طالبان و حامیان آنرا علیه جمهوری اسلامی افغانستان تشویق و ترغیب می نماید تا اعمال تخریبی و کشتار مردم بیگناه افغانستان را طور فجیح و خلاف اصالت انسانی و بشری انجام دهند که چنین سیاست خشن و ناپسندیده پاکستان باعث آن می گردد تا لطمه شدید و زیان آور را با مناسبات هردو کشور همجوار ببار آورد.

بدومن تردید مناسبات میان افغانستان و پاکستان طی مدت بیش از شصت سال مملو از فراز و نشیب های متعدد بوده ولی با آنهم سران هردوکشور با کشور های یکدیگر سفر ها نموده و بالای مسایل مطلوب و مورد علاقه بحث و مذاکرات صورت گرفته است ولی با وجود آن مسایل مورد اختلاف که باعث خرابی مناسبات می گردد تا اکنون لاینحل باقی مانده است که حل آن یک امر ضروری پنداشته می شود ولی تا جائیکه دیده می شود پاکستان از حل مسایل طرف تنازعه که حمایت از مخالفین دولت افغانستان است طفره رفته و به حـل آن آمـاده گـی لازم را نشـان نمی دهد که این طرز عمل نشان دهنده آن است که پاکستان از خود صداقت و خلوص نیت را تبارز نداده و سیاست های دو پهلو و ناهمگون را در قبال افغانستان بکار برده که چنین نحوه و شیوه برخورد با قضایا به وخامت اوضاع گرائیده و منتــج با افزایش تشنج در میـان دو کشور گردیده که باید با وسایل وذرایع ممکن مقامات پاکستانی ملتفت گردیده تا از این طرز روش وسیاست خصمانه دست برداشته و راه صداقت و همکاری را پیشه کنند.

به باور ما اوضاع موجود در روند کنونی مستلزم آن است تا کشور پاکستان در سیاست های گذشته خود تجدید نظر نموده راه تفاهم را نه در لفظ بلکه در عمل در پیش گیرد به افغانستان منحیث کشور دوست و همسایه نیک بنگرد و به این اصل باور پیدا کند که بعد از این سیاست های دوگانه از چشم دنیــا و واقیعت بین بــه دور مانـده نمی تواند.

دست اندر کاران سیاست خارجی افغانستان مکلفیت دارند تا در مقابل همسایه ها سیاست های معقول و استراتژی کارآمدی را مطرح نمایند با این طرز و حرکات پاکستان که( یکروز یار و یکروز مار) است نمیتوان به حسن همجواری و صلح دایمی در افغانستان و منطقه باورمند بود سفر آقای یوسف رضا گیلانی در شرایط صورت می گیرد که پاکستان بخاطر مداخله در امور افغانستان زیر فشار جامعه جهانی قرار دارد اسناد افشا شده توسط سایت ویکلکس یک بار دیگر این حقیقت را آشکار می سازد که اردوی پاکستان تا هنوز سر گرم تجهیز و تنویل مخالفین دولت افغانستان است و از آنچه که باید دست بردار می شد نشده است گرچه مقامات دولت جمهوری اسلامی افغانستان سفر اخیر صدراعظم پاکستان را سازنده تعبیر کرده اند و خوش بینی های قبل از وقت نشان داده اند تاریخ بخوبی نشان داده است که زمام داران ملکی پاکستان در مورد افغانستان معضله کشمیر سلاح هستوی پاکستان صلاحیت هیچ نوع فیصله و تصمیم گیری را ندارند وقت ما به گفته های آقای گیلانی متقد می گردیم که اردو و استخبارات پاکستان بدون قید و شرط گفته های صدراعظم آن کشور را تایید و در راه عملی کردن آن صادقانه گام بردارند شرایط و زمان آنچه که در افغانستان در این سفر گفته و شنیده شد به اثبات خواهند رساند که پاکستان تا هنوز آمادگی آنرا ندارد که از مداخله در امور افغانستان برای همیش دست بردار شود حقیقت امر این است که این سفر کوشش دیگری بخاطر مطرح شدن کشور پاکستان و زمام داران آن در تعین سر نوشت قضایای افغانستان بوده بطور اخص کوشش گریده تا پاکستان در گفتگو های مصالحه در افغانستان جایگاه خاص را به خود تخصیص دهد و در سیاست های بعدی از آن به نفع خویش بهره برداری همه جانبه نماید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا