خبر و دیدگاه

اهداف پشت پرده مساعی صلح عربستان

 

شهزاده سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان چند قبل در نشست خبری تاکید نمود که کشورش تلاش های صلح میان طالبان و دولت افغانستان را به دلیل ادامه همکاری گروه طالبان با سازمان القاعده به حالت تعلیق در آورده است آقای فیصل تفکیک ایتلاف طالبان و القاعده را منحیث پیشرط آغاز مجدد مساعی صلح به میان کشید.

شهزاده فیصل در مورد اینکه کشورش چه زمانی گفتگو های دور از انظار و زیر زمینی را بخاطر تعین سرنوشت افغانستان با طالبان آغاز نموده و در مورد هویت حلقات که شامل این گفتگو ها بودند توضیحات نداد. اما بزعم گذارشگر کانال “روسیا الیوم ” در خاور میانه چنین به نظر می رسد که دولت عربستان با بذل تلاش های سنگین دریک سال گذشته قادر به دست یابی رمز تفکیک شرنوشت مشترک طالبان و القاعده نگردیده است.

آنچه که در این میان مسلم است دیدگاه مشترک پاکستان و عربستان در قبال بحران افغانستان است که در سایه استراتژی منطقه أی دو کشور با در نظر داشت روداد های خاور میانه شکل گرفته است .

بنابرین پیدایش طالبان از درد زایمان تغیر شرایط جیو پولتیک منطقه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و روی کار آمدن حکومت مجاهدین در افغانستان که با پاکستان دیدگاه موافق در قبال مسایل منطقه نداشت منحیث نیروی واژگونگر در دهه نود که بر روی ارزش های انسانی بیباکانه شمشیر راند زاده توافق پاکستان و عربستان پیرامون آینده منطقه بود.

پس از حملات دهشت افگنانه یازده سپتامبر علیه ایالات متحده روابط بین الملل به نحو گره خورد که دیگر ادامه حمایت از طالبان در تضاد باخواسته های جامعه جهانی قرار گرفته برای حامیان این گروه عواقب وخیم در پی داشت عدم حمایت از طالبان در برابر حملات نیرو های ایتلاف به فرماندهی آمریکا به معنای تغیر استراتژی این کشور ها در منطقه نبود بلکه شکست استراتژی بود که نیاز به باز نگری و پی ریزی مجدد طبق شرایط جهان پس از یازده سپتامبر داشت. پاکستانی ها بخاطر برهم زدن معادله بازی در منطقه که در پی شکست طالبان در افغانستان به نفع هند رقم خورد کارت جز احیای مجدد این گروه نداشتند تا با راه اندازی جنگ فرسایشی علیه نیروهای ایتلاف جامعه جهانی را مجبور به سهم دهی حرکت طالبان در قدرت سیاسی افغانستان نماید.

زمان که تلاش های صلح جویانه عربستان را از همین زاویه و روزنه منظومه بحران های که خاور میانه و منطقه را در خود پیچیده مورد بررسی قرار دهیم در میابیم که سقوط رژیم صدام حسین در عراق نه تنها ایران را قادر به زرع مهر های پرقدرت و برچیدن بساط نفوذ عربستان در این کشور نمود بلکه وجود فزیکی کشور ها و جریان های مخالف ایالات متحده و متحدین وی در منطقه روی مساحت پهناور در خاور میانه از ایران تالبنان بهم پیوند خورد.

عربستان که در چتر سیاست مهار دوگانه ایران وعراق که هدف اصلی استراتژی ایالات متحده در اداره بیل کلنتون بود به منظور در احتوا قراردان ایران از مرز های شرقی این کشور به حمایت گروه طالبان پرداخت بقدرت رسیدن هوادران ایران در عراق و شکست طالبان در افغانستان سیاست خارجی این کشور را که با همخوانی پالیسی ایالات متحده طرح ریزی شده است در مخمصه قرار داد.

تشدید فعالیت های نظامی القاعده علیه نیرو های ایالات متحده در عراق آمریکا را ناگزیر به تغیر قاعده های جنگ نموده و استراتژی جدید این کشور در عراق بر مبنای تشکیل نیرو های اربکی شکل گرفت که وظیفه مهار القاعده را در مناطق نا آرام عراق بعهده گیرند . عربستان بخاطر اعاده نفوذ خویش در عراق از پروسه اربکی سازی در مناطق سنی نشین عراق حمایت نمود تا در آینده جزو تام های اربکی را منحیث عامل فشار علیه حکومت عراق بکارگیرد اما نور المالکی نخست وزیر عراق پس از برگشت ثبات در شهر های رمادی , فلوجه , سامرا و نواحی بغداد با جذب چهر های پرنفوذ دستجات اربکی در نیروی انتظامی و پولیس دست به انحلال تشکیلات اربکی زد تا در آینده این تشکیلات در داخل نظام منحیث مهره فشار عربستان عمل نکنند.

همچنان ظهور مجدد طالبان در افغانستان منحیث نیروی مسلح ومها رنا پذیر در قالب استراتژی جدید عربستان پس از تحول عراق به محور ایران بخاطر اعاده ثقل حضور این کشور در افغانستان ومرزهای شرقی ایران حایز اهمیت است . حالاکه طالبان با وجود فشار های نظامی نیرو های ایتلاف ادامه حیات نموده دامنه فعالیت های خویش را به شمال افغانستان گسترانده ثبات کشور را به چالش کشیده اند چنین بنظر می رسد که اراده مهار نظامی این گروه در استراتژی جنگ علیه تروریزم جای خود را به مساعی صلح سپرده و مرحله أی بهره برداری حلقات که در پیدایش و احیای دو باره این گروه نقش داشتند فراه رسیده است .

از اینرو مساعی صلح جویانه عربستان در افغانستان که تشدید جنگ زمینه ساز آن بود روی خط های موازی رسیدن به دو هدف ترسیم گردیده است.

تفکبک سرنوشت القاعده از طالبان تشکیلات سازمان یافته القاعده را در منطقه از هم میپاشاند و بدینترتیب تهدید فعالیت های تروریستی در جزیره العرب به ویژه دریمن که با عربستان دارای مرز مشترک میباشد و طی چند سال گذشته در این کشور سیر صعود داشته است وبه زعم سازمان های امنیتی این فعالیت ها از مناطق قبایلی پاکستان فرماندهی میشود کاهش پیدا نموده و ازطرف دیگر حضور پرقدرت طالبان در دستگاه حاکمیت سیاسی افغانستان نفوذ عربستان را در مرزهای شرقی ایران برمیگرداند.

بنابرین مساعی صلح جویانه عربستان در افغانستان که در تبانی با پاکستان صورت میگیرد در لایه های خویش پیام حذف جریان های شریک در حکومت فعلی افغانستان را حمل میکند که با ایران میانه نزدیک دارند پیداست مسخ تناسب قومی در آینده سیاسی افغانستان به تغیر بستر بحران می انجامد نه حل آن.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا