اعلاميه ، اطلاعيه و پيامها

پیام تسلیت و همدردی: وفات الحاج شبیر احمد پنچشیری

fatiha_message

 

 کانون مطالعات و پژوهش های خراسان

با تاسف اطلاع یافتیم که “الحاج شبیر احمد پنجشیری” قبله گاه محترم “عبدالعلی فایق افغانستانی”، عضو کانون مطالعات و پژوهش های خراسان به اثری بیماری در کابل داعی اجل را لبیک گفته و به لقاء الله پیوسته است.

کانون مطالعات و پژوهش های خراسان ضمن ابراز مراتب تسلیت، غم شریکی و همدردی خدمت محترم عبدالعلی فایق افغانستانی و خانوادهء نجیب ایشان، برای مرحومی، مغفرت و فردوس برین و برای محترم فایق و بقیه اعضای فامیل ایشان صبر جمیل آرزو دارد.

 

____

 

فدراسیون جهانی صلح


با درد و الم فراوان اطلاع حاصل نمودیم که جناب الحاج شبیر احمد پنجشیری پدر محترم عبدالعلی ” فائق” سفیر صلح فدراسیون جهانی صلح در لندن ، به اثر بیماری که از چندی به این طرف عاید حالش گردیده بود در شهر کابل وفات نمود .

فدراسیون جهانی صلح ضمن ابراز تسلیت به بازماندگان مرحومی آرزو می نماید که رحش شاد و روانش آرام باشد .

 

فدراسیون جهانی صلح

کرستوفر دیوس

هالند- امستردام

 

فرستنده : س. ن. طاهری


____

 

فضل الله زرکوب 

 

دوست عزیز و گرامی ام جناب آقای فایق!

 

سلام برشما و جمع صمیمی خانواده نجیب و شریف تان

 

بعداز عرض ادب واظهار ارادت:

 

خبر اسف انگیز فوت جانگداز پدر گرامی تان مرا نیز خیلی متأثر ساخت، کاش زودتر خبر شده بودم تا در مراسم ادای نماز جنازه و خاک سپاری و فاتحۀ شان در کابل اشتراک می کردم، می دانم شما خیلی ناراحت و دلگیر هستید، و بار این غم برای شما خیلی سنگین است، چون تکیه گاهی بزرگ را از دست دادید، اما به شما توصیه می کنم که ناراحت نباشید جون آن بزگوار با روح آرام ازین جهان رفته است، وظیفه اش را به خوبی انجام داده بود، هم در جایگاه پدر و هم در جایگاه پدر بزرگ و در همه اش برازنده بود، زیرا شخصیت عالی و ممتاز شما پرورده ای دست و دامان آن بزرگمرد مجاهد است.

 

به هر حال درین شکی نیست که مرگ یک قانون بی تغییر و بی تبدیل خداوندی و شیوه معمول در طبیعت است، بناءً جز تسلیم ورضا در برابرقضای خداوند گزیری نیست، اما آن چه که دل انسان را به درد می آورد همانا مرگ دوستان وعزیزانی است که دل انسان در گرو آن هاست، که هر چه باشد دل انسان به درد می آید و آدم به نوحه و گریه می پردازد.  سنگینی بار شنیدن خبر مرگ این بزرگوار برای شما در عالم غربت خیلی دردناک و سنگین است، هر چند گریه و ناله در شرع جواز ندارد ؛

 

لیک از روی مسلمانی و کوی مرحمت                   مهربان را دل بسوزد بر فراق نازنین

سعدی (رح)

لطف کنید پیام تسلیت و همدری من و خانواده ام را به تما م خانواده و دوستان برسانید و درین اندوه شما خود را شریک می دانم. امید وارم غم آخر تان باشد و خداوند تحمل این درد و داغ را برشما و سایر دوستان و بستگان آسان بگرداند.

 

و فرجام سخن برماست که مرگ این بزرگمرد را که تکیه گاه شما بود، و عمری در خدمت جهاد و مبارزه بود ضایعۀ بزرگ برای دوستان و عزیزان شمرده و در عزای آن مرد مجاهد سوگوار باشیم و در فقدان ابدی چنین مردی که جوانمردانه زیست و وظیفه پدری اش را به خوبی انجام داد، و در ادای وظیفه اندکی تقصیر از خود نشان نداد، و اینک به خاک سیاه نامرادی رفت، قطره اشکی را بر مزار آن روان شاد نثارکنیم و برلوح مزارش بنویسم :

 

در سوگ پدر

نمیدانم چـــرا شــــد خیــره چشـمـم؟
مگر دزد قضا نــورش ربــوده است
چرا تـاریک شــد دنیــــای قلــبـــــم؟
چرا بغض غـم انــــدر سینــــه دارم؟
چرا فـــریــاد میپیچــــد گـــــلویــــم؟
چــرا پــــر زاتش درد است جــانـــم

‫نمیــــدانم نمیـــــدانـــم خــــدایــــــــا

‫که ازســـــوزغــم کــی در گـرفتـــم؟

‫چرا این کـوره ای ســــوزان تنــم را

‫سـراپا شعــله زد خاکستــرم ساخت؟

***

‫نباشد کین سپـــــــاه ترس و وحشت

‫مرا از مـــرگ بــــا بــا یم بگویــــد!

‫مرا با خـود بـرد در بی کسی هـــــــا

‫به تنهایی  به تــاریکی به عِـــزلــت

***

‫برو ای مـرگ ای دیـــــو ستمگـــــر

‫مبـر از من خـــــــدای قــــــدرتــم را

‫مرا بـــا بـــای من بـابـای من نیست

‫مرا نــور خــــدا داد است، ای مرگ

‫بــرو ای مرگ دست بـــردار از وی

مبـــر تــــــو چلچـــراغ کلبــــه ام را

صفای قلب و شــــان و شوکتـــم را

***

‫پــدر بر خیز بر گو کین دروغ است

‫ترا دست فلـک با خــــود نبـــردست

‫تو اینجـا با منی بـــا من پـــــدر جان

‫بگیر دستم که بی تـــو تـــرس دارم

***

‫مگــوئیــــد ای خــــداونــــدان الفت

‫که از مهر پــــدر محـــــروم گشتــم

‫مگـــوئیــــدم که دیگــــر تا قیـــامت

‫من آن گنــــج ازل را مـــی نبـینـــــم

***

‫تــو رفتی ای پــــدر ای مهربـــــانم

بـه دنیـــــای ابدیت پـــــا نهــــــادی

روانت شـــــاد بـــــادا ای مسافـــــر

‫مبــــارک بــــــاد بـــر تو خانـهء تو

 

‫مبـــــارک بـــــاد فـــردوس بــرینت

بهشت اسمــان بـــــاشــــد زمیـــنت

شعر از (انیسه وهاب)

* * *

و به جهت تسلی خاطر عزیز شما این سروده آقای فضل الله زرکوب را پیشکش شما و دوستان عزادار می کنم.

 

در سوگ این برگ…..

پاییزان

در سوگ بی پناهی درخت ها

و سرگردانی بی نقطۀ جویباران

وقتی برگ ها ی رانده شده از خلوت گرم خود

به دور خویش

می پیچند

به یاد کدامین لحظه می افتی؟

آه!

ای تندیس های نسل سونامی آوارگی

سنگ پیل اوگن کدامین صیاد کور

بال های نورستۀ ظریف خانگیان را

نشانه گرفت؟

و تو…..

که چشمان تشنه ات

آخرین نیزۀ آفتاب را

به مبارزه می طلبید

و

پلک های شب زنده دارت

تولد یلدایی ترین افق را

در بستر رمان آرمان های ملکوتی

می سرود

و تو…..

ای شط پرشتاب نجابت

که نجوای پویش زلالت

غرور هریرود را

تا انتهای آمو

به مدد بر می خاست.

و سبزی؛ داستانی بود

پلوش دستان پر طراوتت را

و تو….

ای که سپیده بی دستخطت

یارای عبور از روزنه ای را نداشت

و شب های مهتابی

إلاهۀ زیبایی

با انگشتان ظریفش

تن تنهایت را نوازش می کرد

اینک در سرزمین سکوت

از آن گوشۀ دنج آرام

تنهایی دست های لرزان هم نسلانت را

در رصد خانۀ پیر سمرقند

فریاد کن

شاید او برخواند

که کدامین گردنه

در پیچاپیچ این کوهپایه های غربت

کاروان آبستن فریاد بی آواز ما را

خواهد بلعید

 

___

 

شورای رهبری اتحادیه خراسان (هالند)

 

جناب محترم آقای علی فایق اسلام علیکم!

 

بادریغ ودرد وتاسف فراوان اطلاع حاصل نمودیم که قبله گاه آن مردبزرگوارداعی اجل را

لبیک گفته وبه جاودانگان پیوست ما درحالیکه درین غم بزرگ خود ها را شریک میدانیم

مراتب تسلیت شورای رهبری وهمه اعضای اتحادیه خراسا ن را خدمت شما و فامیل محترم تقدیم نموده از بارگاه یزدان تعالی برای شما وفامیل محترم صبرجمیل وبرای روانشاد متوفا بهشت برین آرزو مینمایم.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا