خبر و دیدگاه

خیانت های ملی کرزی و سکوت داکتر عبدالله

karzai-abdullah1

 

افغانستان بعد از یازدهم سپتمبر شاهد تحولات چشمگیری بوده است از طرح ساختن، تدوین و تصویب قانون اساسی تا ساختار های دولتی بر اساس ارزشهای مردم سالاری، احیا مجدد ساختار های آموزش و پرورش ، ساختار های سیاسی، نظامی، امنیتی و اقتصادی همه و همه در الویت کاری جامعه جهانی و دولت افغانستان بوده است. اگر به این مسایل از نظر علمی، اخلاقی ،عملی و اجتماعی نگاهی صورت گیرد تمام این شعار ها با مشکلات جدی روبرو بوده است و هیچ یک از مسایل ذکر شده با صرف بیلیون ها دالر کمک های جامعه جهانی مورد تطبیق قرار نگرفته و یا اگر در مواردی اجرات صورت گرفته آن هم خیلی ناقص، بی کیفیت و زود گذر بوده است.

من میخواهم روی مسلۀ مشکلات قانون اساسی و نقض مکرر آن از طرف کرزی و افتضاح که درین اواخر در مواردی “رشوت” های دولت جمهوری اسلامی ایران به کرزی و سکوت به اصطلاح جبهه مخالف سیاسی تحت رهبری داکتر عبدالله بحثی داشته باشم.

قانون اساسی هر کشوری بر اساس سیستم های مفید و مؤثر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی با در نظر گرفتن معیار های قبول شدۀ بین المللی توسط نخبگان واقعی که دارای صلاحیت علمی هستند تدوین میشود و بعد به مراجع مربوط مثال قوۀ مقننه( که متشکل از نخبگان سیاسی، حقوقی ، اجتماعی و نماینده گان حقیقی مردم هستند) برای ارزیابی و مطالعه فرستاده میشود و بعد از مطالعه دقیق و علمی تعدیلات که از نظر علمی و عملی لازمی است صورت میگیرد و با موافقت قوه های سه گانه به تصویب میرسد.

اما در کشور ما چون همیشه فرهنگ استبداد و تحمیل نظریه ها و افکار گروهی و فردی رایج بوده بنا براین یک سلسله مشکلات خیلی جدی برای ساختار شکنی و از بین بردن یک سلسله سنت های نا پسندیده وجود دارد، و برای جای گزین کردن فرهنگ جدید بحث، نقد، تفاهم ، پذیرش واقعیت های عینی جامعه و عمل کردن بر اساس قانون و منافع عمومی ما به نسل جدی و جدید، سیستم آموزش و پرورش عادلانه و بیطرفانه ، آگاهی شهروندان کشور از حق شان، قانون اساسی همه شمول و قربانی عاقلانه ضرورت داریم.

قسمیکه در بالا تذکر رفت قانون اساسی مملو از نواقص علمی و حقوقی و جعلیات تاریخی که با مشورۀ بزرگان قومی ، قوماندانان، دلالان سیاسی و روحانیون خدا ناترس تدوین، توشیح و تصویب گردید بار ها توسط کرزی و دولت فاسدش نقض گردید و با صدور فرمان های بی معنی و استفاده از قدرت دولتی به مسایل غیر مردمی و نا مشروع مشروعیت بخشید. همانطوریکه گفته شد کرزی میخواهد خواب ها و سنت های گذشته را تازه نماید و تقریبا تا به حال هر کاری نا مشروع و غیر مردمی را به صلاحیت فردی خویش انجام داده و درین راستا مؤفق بوده است.

دلایل مؤفقیت کرزی و دولت فاسدش در نبود اشخاص دارای تفکر و اندیشه ،دلسوز ، مردم دوست بوده است. کرزی توانست با استفاده از ترفند های مختلف و دادن امتیازات مالی ، و دولتی ولی خیلی زود گذر افراد و اشخاص با نفوذ را مهار نموده تمامی موانع را از سر راه خود بر دارد.

جبهه ها و تشکلات سیاسی که بعد از عملکرد های قومی کرزی و به حاشیه راندن جبهه مقاومت ملی از کرسی های اهم دولتی صورت پذیرفت خیلی مؤقتی و تهی از هر نوع اندیشه و برنامه بود و تمامی این تشکلات عکس العملی ودر عین حال قوۀ فشار برای امتیاز گیری بود. امتیازات که خود همه را روزی در اختیار داشتند و دودسته آنرا به کرزی تسلیم نمودند. از یک طرف مردم از عملکرد های غیر مردمی دولت به ستوه آمدند واز جانب دیگر مخالفان سیاسی با امتیاز گیری و معامله های بی خردانه و کوتاه مدت خود را از مردم تجرید نمودند.

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری و تشکیل جبهۀ جدید که بعد ها به “تغیر و امید ” شهرت پیدا نمود امید تازۀ را در دل میلیونها انسان کشور جا داد و حمایت چندین میلیونی مردم از برنامه های داکتر عبدالله که تقسیم قدرت را در محلات و انتخابی شدن والی ها و حاکمان را پیشنهاد مینمود نشانۀ تنفر عمیق مردم را در برابر دولت فاسد، غیر مردمی و بی کفایت کرزی به نمایش گذاشت که داکتر عبدالله خود باور نمیکرد. متآسفانه داکتر عبدالله به برنامه های که تغیر ساختار را پیشنهاد کرده بود به نظرم یا باور نداشت و یا اهمیت آنرا نمیدانست چون هویداست که این برنامه ها قبلآ توسط احزاب و سازمانهای دیگر نیز اعلان شده بود و بلاخره با چشمان پر از اشک سرنوشت مردم را برای مدت پنج سال دیگر تحویل کرزی و تیم فاسدش نمود و هیچگونه دلیل مؤجه و قابل قبول تا امروز برای مردم ارایه نکرد.

از داکتر عبدالله باید پرسید که میشود با گریه و اشک ریختن رهبری کرد؟ آیا خصوصیت، ممیزه و ویژه گی یک رهبر را میشناسید؟ آیا کوچکترین تآثیر پذیری را از عملکرد های مسعود شهید در وجود خود میبینید. دقیقآ تمام جوابها نی اند. خصوصیت یک رهبر در اندیشه و تفکر، طرز برخورد و تصامیم حیاتی در قسمت مسایل مهم و حیاتی، تغیردادن و جو سازی اذهان عمومی به نفع برنامه ها، ذهنیت سازی در داخل مراجع تصمیم گیرنده و بلاخره ابتکار عمل و پذیرفتن خطرات و به نمایش گذاشتن شجاعت از خود گذری. آقای عبدالله خوب به یاد دارند که پاکستان تحویل چهل فیصد قدرت را به شهید مسعود در شرایطی پیشهاد نمود که هیچ گونه امیدی باقی نبود اما مسعود عزیز با همت بلند و اندیشۀ عالی خود شناسی نه گفت و تا روز شهادت به هیچ عملی دست نزد که باعث سر افگنده گی مردمش شود ولی آقای عبدالله شما چی کردید خود قضاوت نماید.

رسوایی اخیر کرزی و رییس دفترش عمر داودزی و گرفتن بسته های پول از دولت ایران در سطح کشور و جهان یک مسلۀ داغ و ننگین برای مردم افغانستان بوده است و کرزی این مسلۀ ننگین را به افتخار پذیرفت و در ضمن روز نامه ها و دولت های خارجی را متهم نمود که برای تخریب ما فعالیت میکنند. شما جناب عبدالله منحیث رهبر مخالف سیاسی کوچکترین عکس العملی درین رابطه نداشتید و اصلا غیر مسؤولانه با سکوت مرگبار همۀ این رسوایی ها را تماشا میکنید. کرزی کیست که از نام مردم افغانستان استفاده مینماید آیا شرایط برای بسیج مردم آماده نیست زمان زوال کرزی و دولت فاسدش فرا نرسیده و یا اینکه همۀ شرایط معیا است و شما خود نیز درین مسایل غرق بوده اید که مبادا کرزی تمام فساد مالی شما را بر ملا سازد. اگر چنین نیست چرا خاموش نشسته اید و. باید مردم را بسیج ساخت و با راهپیمایی ، بیانات و ابزار مختلف کرزی را به ترک قدرت مجبور سازید.

جامعه جهانی بار ها از ناحیه نبود بدیل به جای کرزی شکوه ها کرده ولیکن شما نتوانستید این ظرفیت را بوجود بیاورید و آنها را قانع سازید و بهترین شرایط و بهترین چانس برای تغیر قدرت در کشور معیا است اگر شما واقعآ رهبر مخالف سیاسی هستید و میخواهید خدمتی را برای مردم این سرزمین انجام دهید در غیر آن اعلام نماید که شما هیچ مسؤولیتی در قبال مردم و کشور ندارید تا مردم ازین سردرگمی رهایی یابند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا