خبر و دیدگاه

بیگانه ستیزی یا خود پروری؟

hamedkarzai

 

در ارتباط به آیندۀ افغانستان سوال های زیاد وجود دارد که بسیاری از تحلیلگران و کار شناسان امور سیاسی را در دو راهه قرار داده است. طوریکه عدۀ محدود و انگشت شماری نسبت به آینده امید وار بوده در مصاحبه ها و تحلیل ها خواب نا تعبیر را به تصویر میکشند و اما عدۀ نسبت نبود ظرفیت اعتماد ملی و بین المللی و بی کفایتی در داخل افغانستان از آینده مأیوس بوده لحظات بسیار تاریک و فاجعه آمیزی را لحظه شماری میکنند. برای توضیح این دو طرز فکر لازم میدانم وضعیت جاری کشور را به بر رسی بگیرم.

* آنانکه از آینده راضی به نظر میرسند نگاه شان به مسیر وچوکات مشخص دوخته شده وهمه چیز را در موجودیت خود وحفظ قدرت وتوزیع غنائم تصور می کنند ، مثلا وقتی اخبار آژانس خبر رسانی با ختر را که سیاست های دولت را توجیح میکند مرور کنیم یا کمسیون و یا کمسون سازی را می بینیم به این نتیجه میرسیم که افغانستان بزودی خانه امن برای همه اتباع کشور بوده، بساط فساد ظلم جنگ وبیعدالتی از سر زمین ما برای همیش بر چیده خواهد شد وحکومت اعتبار از دست رفته خودرا بزودی بدست خواهد آورد. البته خوشبینی ها آمیخته با خصبت چاپلوسی  است تا بتوانند بقای خود را تضمین کنند.

اما افغانستان و آیندۀ تاریک:

دولت افغانستان توانای حفظ حکومت وحراست از سر زمین خودرا ندارد و رییس جمهور عوض اینکه درد واقعی خود را به ملت آشکار کند و در مقام رییس جمهور که عالیترین مرجع تصمیم گیری که خودش است عمل کند اشک می ریزد وجامعه جهانی هم از ملاحظات مشخص که دارد یافتن شخص مطمئن مدیر وبا ابتکار که بتواند اهداف خارجی ها را زودتر عملی کند در افغانستان محروم و مأیوس است.چون جامعه جهانی به منظور تأمین منافع خود در سر زمین چون افغانستان آمده اند نه برای سعادت ما یعنی اول خود شان وبعد افغانستان برای شان مهم است، اما بعضی حکومت مدار های افغانستان تنها به منافع خود مینگرند.اگر منافع و مصالح شخصی  شان تأمین نشود هیچ دوست وحامی را بکار ندارند.مثلا اگر جامعه جهانی از حساب دهی شفاف صحبت کند ویا از مبارزه با مواد مخدر وفساد اداری حرف بمیان بیاورد.مسئولین دولتی زبان اعتراض را گشوده حرف بمبارد های هوای تلفات ملکی وتلاشی خانه ها وصد ها بهانه دیگر را بهانه آورده حضور جامعه جهانی را به چالش میکشند

 بعد از آنکه در لیسه امانی در روز تجلیل از سواد آموزی رییس جمهور صحبت کرد برخی ها خوشبینانه حکم میکنند که رئیس جمهور بسیار گریه کرد و قسم خورد مگر این قسم های محکم و گریه های پر سوز را در گزشته نکرده بود در گزشته چه تغیر به وجود آمد که در آینده انتظار آن باشیم بدون تردید هیچ همان اباء وقباء و تکرار ظاهر سازی گذشته.

 حالا اگر رهبری افغانستان به تقابل کشور های منطقه و فرا منطقه:

بر خواسته در شرایط موجود که از نگاه نظامی سیاسی و اقتصادی نا توانیم این سیاست نا عاقبت اندیشانه کشور را دچار بحران وکشمکش جدید میسازند که هیچکس آنرا کنترول کرده نتواند.دران صورت افغانستان کشور نه که حیثیت منطقه مورد منازعه وکشمکش را خواهد داشت که هر کس بر پارچه ازین بساط مصیبت خیز حکومت خواهد کرد.این کشور دیر یا زود با سیاست های غلط ما و دیگران میدان رقابت وبازی کشور های همسایه و کشور های دیگر زور مند میشود چون رهبران این سر زمین از همه کس و از همه کمک کننده ها ناراض وبه ارباب دیگری افتخار میکنند.خیلی خوب است بجای استخبارات پاکستان که در ریشه های بالا و پایین دولت ما جایگاه سرنوشت ساز دارد مستقیم با سیا معامله کنیم حیف که ریا کاریم مزدوری میکنیم اما به مزدور ارباب.دشمن ارباب ودوست مزدورش میشویم… یعنی پاکستان این وضعیت مارا به بیچارگی میکشاند ما همیشه به جنگ وکشتن وبستن افتخار میکنیم کاریکه طرفداران چنگیز وهتلر در عصر حاضر ازان شرم دارند.اما افغانها هر گز از جنگ شرم نداریم و خجالت نمی کشیم.

از بیانیات جناب رییس صاحب جمهور چنین استنباط می شود که این ملت و این مردم افغانستان هیچ دوست ندارد:

میتوانم در اینجا ادعا کنم که با انکه ما گناه عقب مانی و بی کفایتی کاری خود را بگردن دیگران میاندازیم در طول تاریخ جزء افغانها و رهبران شان دیگر هیچکس مقصر نا بستمانی های افغانستان نبوده و نیست این افغانها اند که تمام دنیارا برای خود دشمن می پندارد انگلیس دشمن، روسیه  دشمن و متجاوز، آمریکا و ناتو اشغالگر ،پا کستان وایران مداخله گر بشمول چهل و سه کشور دیگر واگر اینها واقعیت داشته باشد این حقیقت آشکار می شود که افغانها خود زمینه ساز اشغال اند. این ها شعار های ما افغانهاست  پس ایشان کدام دوست را داریم که دست مارا بگیرد هیچ کس ملتی که هیچ دوست ندارد.افغانها نسبت به یکدیگر ونسبت به بیگانه بی باور اند کاشکی بیگانه ستیز بودی وخود پرور. خودش از فقر وتهی دستی در حال مخمصه است پیوسته ادعا دارد که خارجی ها یورانیوم وطلا وپلاتین وگاز مارا بردند.آخر خود شما که برده وخورده نمیتوانید وبخاطر همین لقمه خام در جنگ هستیید و یک دیگر را می کشید بگذاردید دیگران ببرند تا جنگ شما پایان پذیرد.تا کی می جنگید؟ قوم غرور ودلاور اما فقیر وگرسنه. من باری دیگر ادعا میکنم که هر فقیر وگرسنه دلاور ورشید است چون در دنیا چیزی ندارد که از ترس تلف شدن وخراب شدن آن جنگ نکند همان است که از زندگی به تنگ آمده به سراغ مرگ میرود هر قومیکه به سراغ مرگ برود شجاع ودلاور غیور واما بی دست آورد است خودرا میکشد  بدون اینکه چیز ی بدست آورد.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا