خبر و دیدگاه

طالبان؛ برگشت سازمان یافته به قدرت

Taliban012

 

درست چهارده سال پیش از امروز افراد مسلح طالبان به یاری مستقیم ملیشه ها ی پاکستانی، کمک مالی غرب و سعودی و سازمان دهی مستقیم سازمان استخبارت نظامی پاکستان (آی.اس.آی) به کابل ریختند و تشکیل امارت اسلامی افغانستان را گذاشتند. دولت طالبان از سوی عربستان سعودی، امارات متحده عربی و پاکستان به رسمیت شناخته شد و طالبان به تلاش شان برای تسخیر سر اسر افغانستان ادامه دادند- حرکتی که تا سال ۱۳۸۰ ادامه یافت و به نتیجه نرسید. طالبان با شعار مبارزه با فساد به میان آمدند و در جریان مبارزات شان نه تنها به ساز استخبارات پاکستان رقصیدند، بل به سازمان تروریستی القاعده پناه دادند و تولید تریاک را در افغانستان تا سرحد قایم نمودن یک ریکارد جهانی افزایش دادند. ناکامی های حکومت مجاهدین در امر تحکیم ثبات و قطع جنگ د رافغانستان و ادامۀ جنگ هاى تحمیلی از سوی بیگانه گان در کشور، سبب شد تا طالبان با مقاومت کمتری در داخل افغانستان روبروشوند و در مدت زمان کوتاه بخش های وسیعی از قلمرو های دولت اسلامی افغانستان به رهبری استاد برهان الدین ربانی که از سوی بسیاری از کشور های جهان به رسمیت شناخته شده بود، را بدست آورند.

طالبان پس از اشغال کابل به سیاست های قوم گرایانه روی آوردند و درنتیجۀ همین سیاست نادرست بود که مردم افغانستان آرام آرام پی بردند که در حمایت از آنها، اشتباه کرده اند.

قفس طلایی طالبان، آرام آرام به یک جهنم مختنق و سوزان مبدل شد و در نتیجه در نقاط مختلف کشور هسته های مقاومت بر ضد آنها شکل گرفت و همه نیرو های مقاومتگر بدور احمد شاه مسعود(قهرمان ملی کشور)فرمانده نامدار جمع شدند و نگذاشتند طالبان به سراسر کشور حاکم شوند.

گروه طالبان در نتیجه حمایت غرب، پاکستان وکشور های عربی بوجود آمدو سرانجام به یک دشمن سرسخت غرب و مردم افغانستان مبدل شد. حمایت از اسامه رهبر گروه تروریستى القاعده، تولید سرسام آور تریاک و قاچاق آن به سراسر جهان، ایجاد یک حکومت مختنق و قرون وسطایی همه و همه عواملی بودند که جهان را از خطر آنها هشدار داد.

طالبان در مدت پنج سال حاکمیت خود گرچه توانستند امنیت خوبی را در مناطق تحت حاکمیت خویش برقرار سازند ولی سیاست های قوم گرایانۀ آنها، د رکنار دشمنی شان با علم و دانش و حقوق زنان و بستن مکاتب و دانشگاه ها برروی آنان و محروم ساختن زنان و دختران از حق کار در بیرون از منزل سبب شد تا از میزان محبوبیت آنها بکاهد و آنان را به عنوان حامیان تروریزم بین المللی تولید کننده گان و قاچاقچیان مواد مخدر در جهان مشهور سازد.

رویداد های نهم و یازدهم سپتامبر۲۰۰۱ در افغانستان و امریکا سبب شد که جهان به یک باره گی متوجه خطر جدی قدرت طالبان و اسامه در افغانستان گردد. در نتیجۀ این رویداد ها بود که امریکائیان از خواب غفلت بیدار شدند و نیرو های مقاومت ضد طالبان را حمایت کردند. در پی آمد این حمایت سرانجام در عقرب ۱۳۸۰ نیروهای مقاومت توانستند بار دیگر کابل را از اشغال طالبان بیرون کنند.

آزادی کابل موجب شد تا سران و فرماندهان و اراکین بلند پایه حکومت طالبان به پاکستان بگریزند و حکومت نو بنیاد افغانستان به زودی با حمایت جامعه جهانی، زمینه های ایجاد و تحکیم یک نظام دموکراتیک را در افغانستان بنا نهد.

پس از سقوط طالبان، مردم افغانستان با حمایت تمام از دولت نو پای افغانستان ، به ساخت و ساز ویرانه های کشور خود پرداختند و در این راستا کمک های بیدریغ جهان نیز به سوی افغانستان سرازیر شد.

حکومت پس از طالبان در نه سال گذشته دست آورد های چشم گیری داشته است. اما با دریغ که نظام نو پا و دموکراتیک افغانستان در نخستین دهه ایجاد در معرض توطئه وبرنامه ریزی های دشمنان مردم افغانستان قرار گرفت. این اشتباهات، مردم را از کنار دولت کشید و پس از مدتی آنها اعتماد و باور شان را از حکومت دریغ کردند.

رشد و فراگیرشدن فساد، عدم توجه به زنده گی مردم، تضعیف حاکمیت قانون، نبود سیاست مجازات و مکافات، خودکامه گی های اراکین بلند پایه دولتی و برخی از شخصیت های با نفوذ، گریز از تأمین عدالت و مجازات جنایت کاران، حیف ومیل کمک های جهانی توسط قرار دادی هاى داخلی و خارجی، دیرجنبیدن برای ایجاد نیروهای دفاعی و امنیتی کشور، خودسری های نیرو های خارجی در شهرها و روستا های کشور و قتل و کشتار افراد غیرنظامیان بیگناه و توقیف برخی ها توسط آنها و صد ها عامل دیگر سبب شدند تا طالبان دوباره به سامان دهی نیرو های خویش بپردازند.

ادامه وضعیت اکنون آنها را در وضعیت به مراتب بهتری نسبت به هشت سال پیش پس از سقوط شان قرار داده است؛ تا آنجا که مایل نیستند با دولت افغانستان مذاکره کنند و برای این منظور پیش شرط هایی دارند.

طالبان اکنون هم برای دولت افغانستان و هم برای جامعۀجهانی دوباره به یک درد سر جدی مبدل شده اند.

طالبان برپایه سه مؤلفه متحجرانه بوجود آمده بودند:

- برخورد متحجرانه در برابر اسلام

- برخورد متعصبانه در برابر اقوام و فرهنگ های غیرپشتون

- برخورد متعصبانه در برابر قوانین و میثاق های بین المللی

این سه مشخصه در تمام ادوار حاکمیت، اختفا و ظهور دوباره، در تمامی عملکرد های این گروه با قوت متبارزی دیده شده است.

این است که مردم در سراسر کشور نه تنها از نام شان متنفر اند و وحشت دارند، بل آنهارا دشمنان کشور و مزدوران بیگانه می دانند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا