اخبار و گزارشات

در نهمین سالروز شهادت احمد شاه مسعود

andishmand_9thmassoud_uk

 

ما امروز این جا در بزرگداشت شهدای جهاد و مقاومت به ویژه تجلیل از شهادت قهرمان ملی افغانستان احمد شاه مسعود قرار داریم. احمدشاه مسعود سی سال عمر خود را صرف مبارزه و پایداری در راه آزادی و عدالت کرد و در فرجام این سی سال جان خود را هم قربانی این مبارزه ساخت. مبارزه و جهاد او در این سالها مراحل مختلفی را پیمود:

مرحله ی اول سالهای نخست مبارزه ی او را در سالهای جمهوریت سردار محمد داود تشکیل میداد. ایستادگی در برابر تجاوز شوروی و جنگ با ارتش سرخ دومین مرحله را در دوران مبارزات او می ساخت. حضور او در پایتخت و در فرماندهی نیروهای مسلح دولت اسلامی به عنوان وزیر دفاع سومین مرحله و سالهای مقاومت علیه طالبان و القاعده مر حله ی چهارم و نهایی سه دهه مبارزات او بود.

اگر به سیمای مسعود و ویژگیهای شخصیت او در تمام این مراحل نگاه شود ، او را چگونه می توان یافت؟

پاسخ این پرسش را بر غم توفیر های نهفته در اهداف و شرایط زمانی این مراحل در ثبات سیما و یک رنگی شخصیت او می توان جستجو کرد . او در تمام سالهای مبارزه و مقاومت ، این ویژگیها را داشت:

انسان مؤمن و معتقد که اعتقاداتش پیوسته در عملکرد هایش تبلور داشت.

متقی ، عابد ، متوکل و عفیف بود . صراحت ، قاطعیت و هدفمندی در تمام مراحل مبارزات او به چشم می خورد . بهره مند از اراده ی قوی و بر خوردار از توان مقاومت و پایداری شگفت انگیز بود . عملگرایی تؤام با ارزیابی و خرد ورزی داشت و پیوسته با آرمان و امید می زیست . در شرایط تلخ و دشوار یأس و شکست ، امید می آفرید و برای یاران و همرزمانش انگیزه و روحیه ایجاد می کرد . آدم ها را در میدان مبارزه و مقاومت بیشتر از آنچی که بودند می ساخت . در حالت بحران ، با مدیریت خوب ظاهر می شد و به مهار بحران می پرداخت.

در حالی که او سه دهه عمر خود را در مبارزه و جنگ با دشمنان افغانستان سپری کرد ، داعیه و آرمان صلح را پیوسته با خود داشت.

احمد شاه مسعود سیمای یک افغانستان آزاد ، آرام و آباد را در سایه ی صلح و امنیت جستجو می کرد . از این رو به هر صدایی که در جهت صلح در تمام مراحل مبارزه و مقاومتش بلند می شد ، لبیک می گفت و از هر فُر صتی برای تحقق صلح بهره می گرفت . قرار داد آتش بس و صلح او با نیروهای شوروی در دهه ی هشتاد میلادی برغم هر گونه توجیه و برداشتی ، داعیه و آرمان او را در جهت تأمین صلح به نمایش میگذارد . مسعود در تمام سالهای جنگ با گلب الدین حکمتیار و طالبان تلاش های مستمری برای تحقق صلح انجام داد . سفر او به میدانشهر در ۲۲ دلو ۱۳۷۳ خورشیدی به مقر فرماندهی طالبان بدون هیچ نیروی مسلح ، ریسک بسیار بزرگی بود که عمق علاقه و پایبندی او را به صلح نشان میداد.

نشان و شاهد دیگر از دلبستگی احمد شاه مسعود به صلح این بود که در هیچ مقطعی از سه دهه مبارزه و مجاهدت ، خود را انقلابگر فرامرزی در جهت اشاعه ی آیدئولوژی انقلابی خویش به بیرون از مرز های افغانستان معرفی نکرد . مبارزه و جنگ وی در داخل افغانستان برای صلح و آزادی وطنش بود . باری خطاب به خارجی های عرب و مسلمانی که به نام جهاد در افغانستان می جنگیدند گفت ، هر کس جهاد می کند برود در کِشور خود جهاد کند .

احمد شاه مسعود چنان برای صلح تپید که جانش را بر سر صلح گذاشت . او در برابر کامره ی تروریستان القاعده نشست تا به دنیای عرب پیام صلخواهی خود و نیاز صلح را برای وطنش برساند و اَعراب را به کمک در تأمین صلح فرا بخواند .

احمد شاه مسعود انسان آزاده و وطندوست بود . به آزادی و و طنش علاقه ی بسیار داشت . او پیوسته هوای یک افغانستان واحد ، با ثبات ، پیشرفته و مقتدر را در سر می پر وراند . استحکام وحدت ملی را مستلزم و متضمن این آرمان تلقی می کرد . و تحکیم پایه های این وحدت را در شکل گیری نظام عادلانه ی سیاسی جستجو می نمود . او نماد آزادی و وطندوستی بود که در سالهای جهاد و مقاومت خویش با دو تجاوز خارجی جنگید.

احمد شاه مسعود در این مبارزه و جنگ علیه هر دو تجاوز بر حق بود . هم در میدان نبرد با تجاوز شوروی و هم در معرکه ی پیکار و مقاومت با مثلث طالبان ، القاعده و حامیان خارجی آنها . حقانیت مقاومت مسعود در برابر این مثلثِ بیداد و تجاوز روشنتر و بیشتر بود . چون مسعود در این مقاومت هم حقانیت داشت و هم مظلومیت.

۹ سال پیش از امروز ، احمدشاه مسعود با همان نیرویی می جنگید که در این ۹ سال ، ۴۲ کِشور به رهبری ایالات متحده امریکا و یگانه پیمان بزرگ نظامی جهان “ناتو” با ده ها هزار نیروی خود در کنار ده ها هزار نیروی دولت افغانستان می جنگند.

۹ سال قبل بسیاری از کِشورهای ذیدخل در جنگ و بی ثباتی سه دهه ی اخیر افغانستان به خصوص ایالات متحده امریکا ، کِشورهای اروپایی ، پاکستان و دولت های ثروتمند عربی خلیج فارس نه تنها چشم خود را بر حقانیت مقاومت مسعود می بستند ، بلکه در جهت پیروزی طالبان والقاعده و شکست مقاومت گام بر می داشتند.

در آن سالها به مقاومت احمدشاه مسعود ائتلاف شمال علیه جنوب ، ائتلاف غیر پشتونها علیه پشتونها نام گذاشتند . ژنرالان حاکم پاکستانی به خصوص پرویز مشرف با لجاجت عجیبی به نمایندگی از طالبان سخن می گفت و به زعم خود حق حاکمیت پشتونها را در پیروزی و استحکام حاکمیت طالبان وانمود می کرد . او و حاکمان پاکستان پیوسته این ذهنیت را به امریکایی ها می دادند و شاهان وامیران نفت دار عرب را کنار خود در حمایت از طالبان می کشاندند که طالبان یک جریان جدا از القاعده و برخاسته از جامعه ی پشتون هستند و خصومت با طالبان ، دشمنی با پشتونها و جامعه ی پشتون در افغانستان است.

اما ۹ سال پس از مسعود و مقاومت او ، طالبان و القاعده در حالی هم چنان به جنگ ادامه دادند که قربانی اصلی جنگ آنها ، مردم مسلمان و متدین پشتون در افغانستان هستند . جامعه ی پشتون پاکستان نیز در این ۹ سال به صف اول قربانیان جنگ طالبان کشانده شد . هر روز پشتونها در افغانستان و پاکستان قربانی جنگ طالبان می شوند . طالبان مکتب ها را بیشتر در مناطق پشتونها به آتش می کشند ، معلمان پشتون را سر می زنند ، و زنان با سواد و تعلیم یافته ی پشتون را می کٌشند ، فرهنگ عملیات انتحاری و ذبح گوسفند وار انسانها را در میان جوانان و حتی اطفال پشتونها ترویج می کنند.

چرا پس از شهادت مسعود و مقاومت او ، در این ۹ سالی که سپری شد قربانی اصلی جنگ و جنایت طالبان در گام نخست ، پشتونها هستند؟

پاسخ درست این پرسش ، دروغ پردازی و اراده ی نا پاک دشمنان صلح و آبادی افغانستان را آشکار می سازد و در مقابل ، حقانیت مبارزه و مقاومت احمد شاه مسعود را به اثبات می رساند.

پیکار و مقاومت احمد شاه مسعود علیه طالبان و القاعده ، مقاومت عادلانه ی ملی و جنگ برای آزادی و عدالت بود ؛ نه ائتلاف شمال علیه جنوب و نه جنگ میان پشتون ها و غیر پشتونها . مسعود در این مبارزه و مقاومت سمبول وحدت ملی و نماد استقلال خواهی بود که صدها تن از مجاهدان پشتون در کنار او و به فرماندهی مقاومت او جان خود را از دست دادند.

احمد شاه مسعود علی رغم حقانیت خود بار دشوار مقاومت را مظلومانه و به تنهایی بدوش کشید . او بیداد و بی عدالتی دولت های غربی و حاکمان عرب و مسلمان در حمایت از طالبان و القاعده و یا کم از کم سکوت و بی اعتنایی آنها را به نظاره نشست تا شاهد بیداری وجدان آنها بر این بی عدالتی باشد.

اکنون ۹ سال پس از شهادت احمد شاه مسعود ، حقانیت مقاومت او هم برای مردم افغانستان و هم برای کشور ها و جامعه ی جهانی که در خط مبارزه و مقاومت او قرار گرفتند ، آشکار تر می شود . اما آنچی که پس از فقدان مسعود در ۹ سال جنگ دولت افغانستان و جامعه ی جهانی به خصوص کشور های غربی با طالبان و القاعده به بحث و ارزیابی نیاز دارد ، بازتاب خواست ها و ارزش های عادلانه ی مقاومت مسعود است . تأمین صلح ، ایجاد پایه های دولت سالم ملی و معتدل اسلامی مبتنی بر نظام عادلانه ی سیاسی و اجتماعی ، گسترش وحدت ملی ، تعمیم رفاه و انکشاف متوازن اقتصادی ، تقویت پایه های استقلال و همزیستی مسالمت آمیز افغانستان با کشور های همسایه ، منطقه و جهان خطوط کلی و اساسی ارزش های مقاومت احمد شاه مسعود بود . بحران افغانستان بدون تحقق این ارزش ها حل نمی شود.

صلح برای افغانستان که احمد شاه مسعود جانش را قربانی آن کرد ، تنها غیابت جنگ نیست . صلح با آزادی و عدالت اجتماعی ، حاکمیت عادلانه ی ملی ، تحکیم و گسترش وحدت ملی و رفاه اقتصادی پیوند ناگسستنی دارد . امروز در قرن ۲۱ نمی توان به نظام عادلانه و مدرن و به تأمین وحدت مِلی ، تحقق ثبات سیاسی و پیشرفت اجتماعی در افغانستان با توسل به روش متروک ارباب رعیتی و کاربرد سیاست تبعیض و تزویر و تمامیت خواهی دست یافت.

آنچی را که برخی افراد و حلقه های غربی به نام تجزیه ی افغانستان به عنوان نسخه ی حل این بحران زمزمه می کنند ، نه راه حل بلکه بیراهه ی رنج و مرارت برای افغانستان و حتی همسایگان آن است . نسخه ی حل بحران افغانستان نه تجزیه و تفرقه و نه تبعیض و انحصار گرایی بلکه ، وحدت و همبستگی ملی بر مبنای عدالت و برابری اجتماعی است . غربی ها به ویژه امریکایی ها و انگلیس ها که در افغانستان حضور نظامی دارند و از دولت ما با خون و پول خود حمایت می کنند ، اگر در این حمایت صادق هستند حمایت خود را در جهت تحکیم نظام عادلانه و پایدار سیاسی متمرکز سازند ، نه در جهت اقتدار افراد و اشخاص.

نکته ی را که می خواهم در آخر عرض کنم این است که تجلیل و بزرگداشت از شهادت احمدشاه مسعود نباید یک تظاهر و رواج بدون پیام و هدف باشد . در بزرگداشت از یاد و نام مسعود چه در داخل کِشور و چه در هر گوشه ای از زمین این پرسش را پیوسته در ذهن خود داشته باشیم که چگونه میتوان به ارزش ها و آرمان های مجاهدت و مقاومت احمد شاه مسعود که برمبنای عدالت ، استقلال و اعتدال اسلامی در افغانستان استوار بود دست یافت ؟ و چگونه میتوان سالروز شهادت او را به گسترش تفکر عادلانه ی ملی و تحقق صلح و پیشرفت در افغانستان مبدل ساخت؟

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا