انتخابات

متن سخنرانی احمد سعیدی کاندید مستقل ولسی جرگه ولایت کابل

محفل امروزی بمناسبت ارزش انتخاب وانتخابات در یک کشور بر گزار شده.ما هم که در آستانۀ بر گزاری انتخابات قرار داریم می زیبد تا پیرامون نیاز ها واقعیت ها وپیامد های انتخابات ونتائج آن مفصلا تحلیل وارزیابی خودرا داشته باشیم.

دوستان گرامی! پیامد انتخابات پارلمانی تولد وایجاد ساختار نهاد قانون گزار در کشور است نهادیکه نظم در زندگی فرد وجامعه را تنظیم وتضمین میکند لذا ما ارزش انتخابات را از ارزش قانون در می یابیم .یک جامعه دموکرات ومتکی بر آرائی مردم با قانون پذیری زندگی را پیریزی میکند، زندگی ایکه مصئونیت ملی وعدالت اجتماعی یکی از جلوۀ روشن آن است.لذا ما باید ارزش انتخابات که زاینده ومادر قانون وحافظ حیات اجتماعی است را به ارزش حفظ نظام زندگی واداره جهان هستی در عالم تشریع وقرار داد های اجتماعی به سنجش بگیریم.

پارلمان شالودۀه وتهداب نهاد قانون را در بستر ملت و دولت اساس گذاری میکند یعنی فرایند دولت سازی و ملت سازی از اولویت های کاری پارلمان کشور است .نه تنها قانون گزاری که نظارت وحمایت از کارکرد های قانونی حکومت بر بیناد مشروعیت قانونی از مسئولیت های کاری پارلمان بحساب میرود ما باید حدود ومرز های کوچک را از میان بر داریم تا قدم بر گسترۀ وسیع دولت وملت بگذاریم. همان است هر عضو ویا در مجموع پارلمان من حیث یک شخصیت ویا نهاد حقوقی باید بر سه اصل اساسی ، تعامل وهم پذیری، شایسته سالاری و مشارکت پذیری نقش برازندۀ داشته باشد تا ملتی متکی بر قانون وخارج از دغدغه های کوچک وبی ارزش قومی وسمتی را اساس گزاری نماید وبعد بخاطر دولت سازی گامهای را در سه عرصه ویا اصل مهم ؛ برابری بر مبنای حق شهروندی، انفکاک ساختاری و تخصص گرایی و بالاخره ارتقای ظرفیت نظام سیاسی متمرکز بر دارد. و در محور این ایده و اندیشه نظام سالم سیاسی را در کشور اساس گذاری کنیم .بلی این است که توجه به گزینش بهترین ها را در جهت ساختار اولویت ها وبهترین ها تأکید میکنیم.

چه جلوه های در پارلمان ارزش دارد؟

اول بخاطر با ارزش ساختن پارلمان باید نظام را پارلمانی سخت تا اثر پارلمان دران مشهود باشد وثانیا نقش أحزاب در پارلمان باید بر جسته گردد پارلمان غیر حزبی به مفهوم حاکمیت زور بر اندیشه وتفکر است وبه همین تر تیب نبود أحزاب جای را برای گروه های ما فیائی خالی مکیند. همان است که بر نقش أحزاب سیاسی در پارلمان تأکید داریم. بزرگتر نظام پارلمانی در شورای ملی تبارز میکند بدین معنا که در نظام ریاستی چون احزاب نقش کلیدی ندارند افراد اند که در پارلمان بنام مردم وارد معامله میشوند و در هر شرایطی موضع خودرا در بدل منافع شخصی تغییر میدهند. درداخل حکومت متمرکز سیاسی عدۀ بخاطر داشتن روابط با مرکز قدر ت و حمایت از مواضع حکومت، مجرمین، مافیای مواد مخدر و قاچاق انسان و آثار عتیقه و جاسوسی مالک شرکت ها و ملیاردها دالر شده و هر خیانت و اشتباه حکومت را توجیه کردند حالانکه در نظام پارلمانی احزاب، اهداف و برنامه ها هستند که در پارلمان رقابت میکنند و طرف حکومت در پارلمان اشخاص نه بلکه احزابی اند که علیه اکثریت حاکم در پارلمان و حکومت ائتلاف کرده اند بنابرین قاعده حکومت نمیتواند بر پارلمان از طریق تطمیع افراد نفوذ یابد و هرگز کارتهای سرخ بعد از یک شب سبز نخواهند شد یا رئیس حکومت نمیتواند مانند گذشته وزیری را که خلع صلاحیت شده دیگر حمایت کند.

متباز بودن أحزاب در پارلمان

تقسیم قدرت بر اقوام از بد ترین نظام های سیاسی جهان است. اگر نظامی مبتنی بر ترکیب قومی باشد نظام فاسد و ضعیف است و اگر مبتنی بر حاکمیت فردی باشد نظام توتالیتر و مزدور است و اگرمبتنی برقابت حزبی باشد نظام ملی و دمکراتیک است بخاطریکه بتوان یک چنین نظامی ساخت باید اولا بستر رشد احزاب سیاسی را هموار کرد یگانه الترناتیف تبعیض و تعصب، رشد و تقویۀ احزاب سیاسی و دمکراتیک است در حزب است که مردم میتوانند بتدریج از فراز قوم، زبان، منطقه و مذهب پرواز و بسوی یک هدف مشترک بروند و بر یک “محور ملی” جمع شوند.این امر در صورت ممکن است که در قوانین باز نگری شود وتنها پارلمان صالح وشایسته میتواند بر چنین امری فائق اید. تقسیم قدرت بر اساس فیصدی قومی هرگز دولت وسیع وفاق ملی را بوجود آورده نمیتواند بلکه باعث تضاد ملی میشود خصوصا در جوامع بدوی تا زمانیکه احزاب، عوض اشخاص و اقوام رقایت نکنند شایسته سالاری نمیتواند جانشین رابطه سالاری شود حزب است که میتواندطراح برنامه ها و ساز و کارهای بزرگ و جامع شود و جلو تحمیل سلیقه های شخصی ارباب زور وزر و تزویر خصوصا حکام را بگیرد.

چرا قانون؟

دوستان گرامی قبلا عرض کردم که شیره ومغزانتخابات ایجاد قانون وحمایت از حقوق افراد جامعه است ونقش قانون در حیات سیاسی واجتماعی از نیاز های معادل حیات فزیکی انسانها بحساب میرود.مثلا وقتی ما میگوئیم قانون یک سلسله قواعد ، احکام و مقرراتی است که بوسیله نهاد تقنینی جهت تنظیم روابط حقوقی و اجتماعی احاد جامعه وضع میگردد درست این تعریف نوع رابطه با سلامتی افراد جامعه دارد. سلا متی یعنی وضع مطلوب ودلخواه از لحاظ جسمی وروحی.ما باید در پی طرح وتدوین قوانینی باشیم که سلامتی افراد جامعه را تضمین کند.قوانینی که سلامت جامعه را تضمین نمیکند وعدالت اجتماعی را بمیان نمیآورند قواین بیمار ومرض زا هستند.مثلی قوانین که در دوره قبل فقط بخاطر تضمین حاکمیت ونازش رامشگران تماع وحریض چوکی وقدرت ساخته شده اند. من میخواهم توضیح دهم که حیثیت پارلمان و موقعیت أحزاب وخصلت قانون باید در پارلمان برجسته باشد.

قانون مریض یعنی چه؟

وقتی مادر مریض باشد فرزند ضعیف است وقتی سازندگان قانون مریض باشند وقتی شرائط عینی جامعه مریض وکج دار باشد وقانون از شرائط رنگ بگیرد طبعا قانون مریض است وهیچنوع سلامتی را تضمین نمیکند. مثلا در شرائط نا امن که حاکمیت افراد وگروه ها ناقض حقوق بشر وهمکاران ما فیائی مواد مخدر و وموریانه های فساد معادل حاکمیت باشد طبعا قانون هم به خواست وتقاضای همین گروه ها ساخته میشود که منافع کتله ها وگروه های خاص را حفظ میکند. دوستان گرامی سلامتی روحی وجسمی وانکشاف مادی ومعنوی در گرو حاکمیت قانون است وقانون را هم حکومت ویا حاکمیت تطبیق میکند در سر زمینکه امنیت نباشد حاکمیت ضعیف است ور جائیکه حاکمیت نباشد مجال برای تطبیق قانون نیست مانند افغانستان فعلی که بیشترین دوستان از عدم حاکمیت قانون صحبت میکنند.مشکل نبود حاکمیت قانون نیست مشکل نبود نظام وحاکمیت است که بساطش از بین مردم بر چیده شده وبجای حکومت منتخت گروپ های مسلح مخالف دموکراسی حقوق بشر وآزادی بیان حکومت مکینند گروه هائیکه با قانون کاملا مخالف اند.بیا ئید به افراد سالم وحامی قانون ردئی دهید تا قانون شما مریض ومعلول نباشد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا