خبر و دیدگاه

حکومت و مذاکرات پشت پرده

karzai_amongppl

 

عصر حاضر زمان آن نیست که زبان ها مسکوت و دهن ها مسدود باشند؛ خواهی نخواهی می شنوند و می گویند و تبصره می کنند. به عقیده من در شرایط موجود دولت بجای اینکه در پشت پرده های آهنین بگو مگو و مذاکراتی را با مخالفین سازماندهی میکند و باز انکار می نماید بهتر است به مفاهمه و مذاکره با مخالفین بطور علنی بپردازد، به یکباره گی به این عروسک بازی ها خاتمه بدهد و با تشکیل یک نهاد فراگیر ملی و قابل قبول برای همه طرف ها روند پایان دادن به جنگ و دشمنی ها را سرعت ببخشد.

بسیار موثر وسودمند خواهد بود تا یک کنفرانس بین الافغانی پیرامون اوضاع افغانستان در کابل ویا جای مناسبی قابل قبول برای همه طرف ها دایر شود که در آن همسایه گان افغانستان ودولت هائیکه به نحوی در گرداب حوادث جاری افغانستان افتاده اند شرکت نمایند.نه مانند کنفرانس که سر و پایش حکومتی بود و چند ماه قبل در خیمه لویه جرگه دایر گردید که بدبختانه با پرتاب راکت ها استقبال شد به باور من جهت تفاهم همه جانبه قانون اساسی افغانستان باید باز نگری شود ودر آن تعدیلاتی بجود آید، مدل های نظام سیاسی که برای حال وشرایط سیاسی اجتماعی واقتصادی کشور ما سازگار نیست به مدل بدیل مناسب منطبق با شرایط افغانستان تعدیل گردد البته از مراجعه که صلاحیت تعدیل قانون اساسی را دارد.

تمام آنانیکه به نحوه در ۹ سال اخیر به اقتصاد و ارزش های ملی کشور ما خیانت کرده ودارائی های دولت و اشخاص و افراد را غارت نموده اند به محکمه کشانیده شوند واز آنها استحساب به عمل آید به عقیده من حاکمیت موجود با مشکلاتی که دامنگیر اش است نمی تواند بزودی ها ادامه دهنده طریقه باشد که مردم را به سعادت برساند و باور همه را بدست آورد.

دولت در ۹ سال گذشته سیاست مجاهد زدائی داشته است آنگونه که در توافقات بن آمده بود که دولت باید نیرو های مجاهدین را در بدنه نظام مدغم کند عمل نکرد. فراموش نشود که مجاهدین در افغانستان اندک نیستند با این وصف عجیب به نظر میرسد که تکنوکرات ها ودوستان از غرب برگشته که اکثراً خود را متخصص ونخبه گان کشور قلمداد میکنند که بعضی از آن ها در حقیقت در اختلاص بیشتر تخصص داشته اند برای خود سهمیه فوق العاده در ارگانهای دولت قایل اند در حالیکه اکثراً عمر شان را در بهار های سبز مغرب زمین گذشتانده اند.

کمتر درد ورنج مردم را میتوانند احساس کنند ولی صد ها هزار مجاهد و غیر مجاهد که یک عمر در میان دود آتش برای اصول آزادی واستقلال کشور شان رزمیده اندو هر گز ترک وطن نکرده اند به کنار گذاشته شده اند.

با رها کردن این طیف وسیع وفقیر جامعه که اکثریت مطلق شان کارمندان صادق دوره حکومت قبل از مجاهدین و مجاهدین اند در گرداب فقر وتنگدستی پاداش قربانی ها وایثار گری های شان باید همین طور داده شود. هیچ کس نمی تواند منکر شود که مجاهدین یا دولت مردان زمان حکومت دوکتور نجیب الله و قبل از آن اشتباهاتی نکرده اند که سزای این اشتباهات را نیز به هر قیمتی که بود دیده اند وحالا در حال گذار نباید این لشکر ایثار گر و خدمت گزار را از یاد برد اگر چنین شود دولت مردان ما دولت مردان نا سپاس ومردم قدر نا شناس خواهند بود.

حالا که ما صاحب قانون اساسی شده ایم باید تمام اتباع کشور ما این قانون را بصورت یکسان بپذیرند بر بنیاد قانون ما همه آنانیکه در کشور ما زنده گی میکنند صرف نظر از قومیت وتعلقات دیگر گروهی شان افغان اند اگر طالب صلح ومذاکره را میپذیرد آنها را نباید نادیده گرفت هنگام جستجوی راه حل قضیه افغانستان عینک های دودی را از چشم باید دور ساخت طالب وغیر طالب قالب وناقالب سرخ وسیاه وسبز دیروز و امروز باید همه باهم یکجا شوند طالبان امروز یا مخالفین دیگر بخشی از مردم ما هستند حذف آنان نمی تواند پایان برهان در افغانستان را نوید دهد. اما آنان که غیر خشونت و جنگ باور دیگری ندارند باید به آن ها جواب بل مثل داده شودمردم افغانستان می دانند پایه های وحدت ملی زمانی شکل میگیرد وپخته میشود که اتباع کشور با دوستی وبرادری در کنار هم آیند وموجودیت یکدیگر را به رسمیت بشناسند از مواد قانون اساسی کشور پیروی کنند .

گفتگو در مفهوم کلی اش خلاق این نظر است که ما همه هستیم شاید باور ها و اعتقادات گوناگونی تو و منی در کار نیست، ما هستیم و بس تا این گونه نیندیشیم به وفاق ملی و وحدت ملی نمی رسیم، ولو در یک جغرافیای تقسیم نا پذیر زنده گی کنیم این است دیدگاه انصاف وعدالت امید وارم همه به این باور و به این عقیده برسند.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا