خبر و دیدگاه

فلسفه‌ی وجود طالبان بسته به استراتیژی پاکستان است

pakistan_behind_taliban

 

نیروهای بین المللی در چارچوب پیمان اتلانتیک شمالی (ناتو)- کمک و همکاری ملل متحد (آیساف) و نیروهای ائتلاف مرکب از انگلیس (کانادا) در رأس امریکا (نیروی ائتلاف) بعد از۲۲ عقرب ۱۳۸۱ خورشیدی، حضور تدریجی و گسترده در افغانستان غرض مبارزه علیه تروریزم القاعده و شاخه افغانی آن طالبان و محو کلی آنها پیدا کردند و در حال حاضر تعداد آنها تا حد یکصدو سی هزار تقرب جسته و با مدرنترین سلاح سبک و سنگین- نیروهای موتوریزه مدرن و تجهیز با آخرین فرآورده های مدرن نظامی و پوشش قوت هوایی قوی، افغانستان را تحت پوشش (هوایی و زمینی) قرار داده اند. 

مجموع این نیروها به اساس سند رسمی شورای امنیت ملل متحد مجوز حضور جنگی در افغانستان را به صورت زمان نامحدود و سوق الجیش باز (نامحدود زمانی و مکانی) صادر کرده است. 

از نگاه مردم افغانستان؛ تا زمانیکه حضور آنها از سوی مردم افغانستان صحه گذارده نشود، و در چارچوکات قانون تنظیم نشود (مدت حضورشان و ساحه فعالیت شان) معیین نگردد! اعتماد مردم افغانستان را جلب نخواهند کرد. و سرانجام آنها را منحیث متجاوز خواهند پنداشت.
 

اینکه مردم از موجدیت آنها اظهار نارضایتی گسترده و واکنش نشان نمی دهند علت آن، موجودیت دشمنان افغانستان و شهروندانش که در کمین نشسته اند می باشد. مردم طالبان را منحیث افغان و قابل قبول نمی پندارند، بل آنها را در مجموع دشمن جبار و عمال پاکستان به یقین میدانند.
تجربه سه دهه اخیر شهروندان افغانستان را به خوبی آموزانده است؛ تا بدانند که کی! چی! است؟
 

عملکرد داعیان اسلام،‌شریعت در حافظهست و هنوز زخم های داده شده از سوی آنها به شهروندان مظلوم، بی گناه و بی دفاع این کشور بکلی التیام نیافته است.
 

تصور اینکه طالبان دوباره به قدرت برگشتانده شوند برای مردم سخت تکاندهنده است از همین رو حضور نیروهای جامعه جهانی برای شان مایه این باور است، که تا مساعد شدن فرصت ها و گرفتن سرنوشت بدست خود حضور جامعه جهانی منافی به خواست آنها نیست.

لذا تا آن زمانیکه دشمنان صلح و امنیت رفاه و آزادی از بین نرفته و مهار نشده اند و ضروری است آنها تا زمانیکه پاکستان از دید طرح و تطبیق استراتیژی خود در افغانستان دست برنداشته است و ضروری است تا ارتش و حکومت پاکستان در مقابل افغانستان بازی دوگانه و دوبعدی را کنار بگذارد و آی اس آی از مداخله مستقیم در امور افغانستان و طالبان دست بردارد.

جواب به این همه ضروری ها است که زمینه برگشت قوای بین المللی از افغانستان را مساعد سازد. در شرایط کنونی در مقابل دولت افغانستان و قوای بین المللی سه گروه مسلح در حال نبرد گوریلایی، ماین گذاری و انتحاری قرار دارند که کمیت و کیفیت این سه گروه از هم متفاوت است و هر سه گروه خود را منسوب به دوران جهاد و مجاهد میخوانند که افتخار شکست قوای سرخ اتحاد جماهر شوروی را ادعا دارند!!

این سه گروه که عبارت از (۱- حزب اسلامی گلبدین حکمتیار۲- طالبان ۳- گروه مولوی جلالدین حقانی) مجموع قوت های هر سه گروه توسط منابع کشفی و استخباراتی و تاجایی هم از اظهارات چشمدید ها حدود سی هزار تخمین زده میشود. ۳۰ هزار که در مقابل ۱۳۰ هزار قوای خارجی مجهز و مدرن به همین پیمانه قوای امنیتی داخلی اعم از اردو، پولیس و امنیت ملی می رزمند و برای جامعه جهانی دردسرهای ایجاد نموده و رسانه ها را تحت پوشش خبری قرار دارد و این کمیت در واقع چلنجی قرار گرفته است، در مقابل بزرگترین و مدرن ترین و مجهزترین ارتش جهان هم از ناتو و هم از ائتلاف در رأس ایالات متحده امریکا.

در شناخت این سه گروه؛ ریشه اصلی دو گروه یکی است و فلسفه وجودی آنها برمیگردد به سال های دهه اخیر و آغاز جهاد.

حزب اسلامی در دهه پنجاهم خورشیدی اظهار وجود کرد گلبدین حکمتیار که تاآندم عضویت نهضت اسلامی و بعد عضویت جمعیت را داشت با انشعاب از این حزب –حزب مستقلی را بنام حزب اسلام افغانستان بنیاد نهاد.

بنابر روابط بسیار نزدیک با مقامات پاکستان این از حد رابطه معمول و متقابل عبور نموده تا حد فرمان پذیری رسید.

بنابر اسنادی که از سوی مجاهدین در پشاور در دهه پنجاهم خورشیدی به نشر رسید. گلبدنی حکمتیار در زمان صدارت ذالفقارعلی بوتو با او نزدیکی یافت جنرال نصیرالله بابر، که در آنزمان متصدی دستگاه استخبارت نظامی (I.S.I) را بعهده داشت در ارتباط نزدیک با آنها بود.

بنا به گفته جنرال محمد گل آریوب وال معین وزارت دفاع ملی در دوران حکومت مجاهدین، که خود یکی از نارضیان داوودخان بود و از هراس پیگرد رژیم داودخان به پاکستان پناهنده شده بود؛ می گوید جنرال بابر تمام کسانیکه از افغانستان جدا وطن شده بودند در بالاحصار نزد خواست به شمول حکمتیار و استاد ربانی و جنرال موصوف، همه در این نشست بالاحصار پشاور شرکت نمودند.

از سوی جنرال بابر پیشنهاد تحرکات نظامی در نوار مرزی گردید و از آنها خواست تا با آنچه که او میخواست دست به اقدام عملی زده، تسهیلات، امکانات اسلحوی و مالی از سوی آنها پرداخته خواهد شد.

جنرال آریوب وال گفته بود، که برادران به شمول استاد ربانی، برای بابر جواب رد داده و گفته بودند که شرایط مساعد نیست، ما منتظر فرصت هستیم، زمانیکه موقع مناسب شد، ما خود به این اقدام دست خواهیم زد.

قضیه به ظاهر به جواب رد خاتمه یافت. اما بنا به گفته محمد گل آریوب، بعد از این جلسه آقای حکمتیار نزد بابر مراجعه می کند و موافقیت خود را به این اعلان می کند و طالب امکانات میگردد، از همین نقط است، که پیوند گلبدین حکمتیار با آی اس آی بسیار گسترده و عمیق برقرار میگردد، که تا کنون ادامه داشته و تمام دردسرهایی که توسط حکمتیار برای مردم افغانستان به بار آمد در همین فرمان پذیری و عمال شدن او نهفته است.

بعداً حکمتیار دست به کار شده و در سال (۵۴) حوادث پنجشیر، لغمان و کنر را به بار آورد که بارها از سوی اعضای نهضت یک عمل اشتباه آمیز و کاملاً غیر موجه خوانده شد.

در افغانستان کودتا شد، افراد زیادی به پشاور گریختند، و سرانجام جهاد آغاز گردید و تنظیم های متعدد «جهادی» به میان آمدند (که در فرصت دیگر به آنها پرداخته خواهد شد).

مولوی خالص که در حزب کلبدین حکمتیار، سمت معاونت آن حزب را داشت از گلبدین جدا شده و به همین نام حزب دیگری ساخت و مولوی جلال الدین حقانی قوماندان مشهور و عضو برجسته این حزب بود که همین اکنون پسرش سراج الدین حقانی آنرا به پیش می برد. با امکانات وسیع که از سوی منابع ارتشی پاکستان و پول هنگفتی که از شیخ های خلیج بدست میاورد.

همین اکنون نسبت به حزب گلبدین حکمتیار، پرقدرت تر است و اخیراً دست به سلسله اقدامات ترورستی و انتحاری می زند، که جامعه جهانی را به تشویش وا داشته و پوشیده هم نیست، که مهار آن و دکمه فرمان آن کاملاً بدست I.S.I است.

ملاعمر از حزب حرکت انقلاب اسلامی مولوی محمد نبی محمدی است، گرچه سابقه چندان پردرخشش در جهاد و حزب نداشته، اما با تساند I.S.I حرکت طالبان را ایجاد کرد و خودش را مجاهد نامید.

فلسفه وجودی آنها در زمان جهاد و چه هم اکنون مبنی بر استراتیژی پاکستان است که به منظور تأمین و تطبیق آن استراتیژی وجود آنها ضروری است.
تا زمانیکه پاکستان قایل نگردد، که دیگر استراتیژی آن قابل تطبیق نبوده و باید از آن چشم پوشی نماید، این سه گروه در ابعاد مختلف وجود خواهند داشت دردسرآفرین، به گفته کارشناسان پیروزی کامل طالبان ناممکن است، اما می توانند برای سالیان متمادی دردسرها و معضلات خورد و بزرگ را ایجاد نموده و دود و آتش را در کشور شعله ور داشته باشند.

بنابر آنچه گفته آمدیم، راه حل بدست پاکستان است و پاکستان به سادگی از قضیه دست بردار نیست موجودیت اولویت کاری در رهکار ارتشی در راستای تغییر آیده پاکستان رهیافت حل معضله است.

 

برگرفته از پیام مجاهد


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا