خبر و دیدگاه

از نمایندگی های سیاسی و قونسلی های ما در ایران ننالید

iran_afghanistan

 

بنا به دعوت رسمی مجلس جمهوری اسلامی ایران هیت شصت نفری روزنامه نگاران فرهتگیان و آگاهان سیاسی از تاریخ ۱۱ سرطان الی ۱۴ سرطان ۱۳۸۹ به ایران رفته بودیم، آنچه را که در روز اول مجلس آقای علی لاریجانی رییس مجلس ایران با آدرس مردم ما گفت و افغانستان را کشور اشغال شده خطاب کرد، من و عده دیگری مجلس را احتجاجاً ترک گفتیم، بحث جدا گانه است که در آینده در مورد مفصل خواهم نوشت و آنچه را که من در وزارت خارجه ایران در مورد مهاجرین و عملکرد های منفی آن کشور به مسولین آن وزارت گفته ام در آینده از طریق مطبوعات انتشار خواهد یافت.

اما در باره سرنوشت افغان های مهاجر که ایرانی ها آن ها را افغانی های پدر سوخته خطاب می کنند و کوتک می زنند آنچه که دیده ام و شنیده ام با هموطنان در میان می گزارم اما آنچه که قابل بحث است هیت شصت نفری ما نیمه به کابل بر گشتند عده با در نظر داشت ضرورت های شخصی به ایران مانده اند و تعداد به باور من بخاطر تازه کردن سبق های خود شاید با ما بر نگشته اند آنچه را که تاکید دارم امید وارم وزارت محترم امور خارجه وزارت محترم مهاجرین خود را تکان دهند و حد اقل آنچه که در ایران بالای مهاجرین مظلوم و بی دفاع می گزرد حقیقت را دیگر این دو وزارت بخاطر دیپلوماسی کتمان نکنند هرچند جمهور اسلامی ایران کشور همسایه، برادر، هم فرهنگ وهم مرز افغانستان بوده و در طول سالیان دراز میزبان میلیونها مهاجر افغان از سال ۱۳۵۷ تا اکنون می باشد. درطول سالهای اشغال افغانستان توسط ارتش سرخ، حامی و پیشتبان مجاهدین افغان بوده وکمک های انسان دوستانۀ زیادی به ملت افغانستان نموده است. امامشکلات بوجودآمده درمورد مهاجرین افغان درایران، صرف نظرازدلایل سیاسی آن، ریشه دربرخورد یکجانبه ایران نسبت به افغانها دارد. به اساس امار پراکنده که ازمقامات ایران به دست می آید، حدود بالاتر از دو ونیم میلیون مهاجرافغان در این کشور وجود دارند که یک میلیون آن دارای مدرک اقامت بوده وبقیه فاقد مدرک اقامت میباشند.

مشکلات مهاجرین در ایران

مهاجرت پدیده است که متاسفانه مشکلات ازقبیل سرپناه، برخورداری مهاجرین ازسیستم حقوقی وقضایی منصفانه وعادلانه و دستیابی آنها به اشتغال ویا تحصیل درکشور میزبان رادرهرجای ازدنیا باخود دارد. امادربرخی ازکشورها که ازنیروی کار ارزان مهاجرین استفاده میگردد، درعوض زمینه برای زندگی حداقل آبرومند نیز به آنها فراهم شده وازتسهیلات برای دستیابی به سیستم های قضایی عادلانه مانند شهروندان آن کشور برخوردار میگردند. اما درایران مسئله این طور نیست. درطول تاریخ مهاجرت افغانها به ایران ( ۱۳۵۸ ) ازنیروی کارارزان شان استفاده گردیده اماتسهیلات حداقل برای مهاجرین افغان درهیج دوره فراهم نگردیده است. بلکه برعکس، مهاجرین افغان درایران همیشه توهین، تحقیر وحتی لت وکوب شده ودربسیاری از موارد مورد تبعیض قرارمیگیرند.

ازابتدای تشکیل اداره موقت که حکومتِ نسبتاً قانونی به حمایت دوستان بین المللی درافغانستان بوجودآمد، مشکل مهاجرین درایران رنگ دیگری بخودگرفته است. به این معنی که مشکل مهاجرین درایران به حربه سیاسی تبدیل شده وهر از گاهی که روابط ایران با امریکا دچار تنش بیشتر شده وپروند هسته ای ایران روی میز سناتوران امریکایی قرار میگیرد، ایران برای مقابله به آن، برخورد شان به مهاجرین افغان را تشدید کرده سعی میکند دولت تحت حمایت امریکا ( افغانستان ) را ازناحیه مشکل مهاجرین تضعیف وبه رخ امریکایی ها بکشد وحتی دولت بیچاره افغانستان را وادار بسازد تا با ایرانی ها برادر، دوست وهمسایه نیک خطاب نموده، تریبون کشور را علیه همپیمان استراتیژیک افغانستان ( امریکا )، به اختیار آقای احمدی نژاد قرار دهد اما بر می گردم

مشکلات حقوقی و قضایی

من برای مدت کوتاهی که در میدان هوایی مشهد توقف داشتم با یکی از دیپلومات های ورزیده خوش بر خورد درقونسلگری افغانستان درمشهد ( معاذالله دولتی )، که به استقبال هیآت ۶۰ نفری آمده بود و منحیث یک دیپلومات ورزیده آگاه و وطن دوست از افغانستان نمایندگی می کرد ، دیدار مختصر داشته وبعد از صحبت با وی دریافتم که اولین گام که ازجانب دولت مهاجرپذیر( ایران ) برای شکل دادن این مشکلات برداشته شده است، نقض صریح مفاد مواد ۳۶ و۳۷ کنوانسیون سال ۱۹۶۳ ویانا درمورد امورقونسلی میباشد. در این مواداطلاع دهی ازبازداشت، محاکمه ومحکومیت اتباع کشورفرستنده، ازمکلفیت های اساسی دولت پذیرنده میباشد. هرچند دراین موادقید «خواست طرف ذینفع » تذکر رفته است اما این خواست هم درتفاهم نامه همکاری های قونسلی ( ۵ جدی ۱۳۸۴ کابل) که میان داکتر عبدالله وزیر خارجه وقت ومنوچهر متکی وزیر خارجه ایران به امضا رسید وهم درمکاتبات که بارها ازجانب نمایندگی های جمهوری اسلامی افغانستان در ایران صورت گرفته است، انعکاس داده شده است. تفاهم نامه مذکور دوطرف را مکلف میداردتا « بارعایت کلیه اصول انسانی با شخص بازداشت شده رفتار شده، ازدستگیری وعلت بازداشت آن، نمایندگی سیاسی یا قونسلی کشورمقابل به اسرع وقت مطلع گردد» اما این تعهد هیچگاهی ودر هیچ جای از جانب ایران عملی نشده وحین گرفتاری افغانها نه تنها ازبازداشت شان به نمایندگی هایی سیاسی وقونسلی افغانستان اطلاع دهی نمیکنند که دربرخورد به آنها نیز به شدت عمل میکنند. همچنان درتفاهم نامه ها آمده تا هردو کشور لیست زندانیان راتبادله کنند اما ایران به تعهد اش عمل نکرده آمار زندایان افغان درایران را به نمایندگی های شما در ایران قرار نداده اند. میدانم این موضوع بار ها در ملاقات ها ی دیپلومات های ما با جانب ایرانی تذکر داده شده اما جواب به دست نیامده است. جالبتر اینکه بعضاً کارفرمایان ایرانی ازاعطای دستمزد های ناچیز کارگران افغانی خودداری نموده اما مراجع قضای ایران هم به علت نداشتن مدرک اقامت به داد مهاجرین نمیرسند. خوب هرگاه نداشتن مدرک باعث عدم دریافت حقوق کار شود، باید قبل از استخدام، کارفرمایان چنین ادمهای فاقد مدرک را استخدام نکنند. آیا این در کجای دنیا رواج دارد که اولاً کارگر را استخدام اما حقوق برایش ندهید؟ درحالیکه جمهوری اسلامی ندای اسلام را در جهان سر میدهد، و در اسلام آمده که « حقوق کارگر را پیش ازینکه عرق پیشانی اش خشک شود بپردازید »، کجای این کار به اسلام برابر است؟

درمورد اعدام افغانها در این ایران نیز آنگونه که درکنوانسیون های جهانی اشاره شده است، دولت افغانستان حق دارد تاازجریان بازداشت، محاکمه ومخصواً اجرای حکم اعدام بالای اتباع اش آگاهی داشته باشد. اما دولت ایران این اگاهی را حتی بعدازاعدام افغان ها هم به دست نداده وزمانیکه خواسته شده است حد اقل مشخصات اعدام شدگان را به دسترس قرار دهند، بازهم همکاری های اساسی صورت نگرفته است. بناءً میدانم که نماندگی های ما درایران بار ها از جانب ایران خواسته اند که ازابتدای دستگیری، جریان محاکمه واجرای حکم ( مخصوصاً اعدام ) بالای افغانها، نمایندگی های سیاسی وقونسلی مارادرجریان قراردهند تابه دخالت نمایندگی، وکیل مدافع برای متهم تعین واقارب وی درافغانستان درجریان قرار داده شود. درصورت اعدام حد اقل اجساد به نمایندگی تسلیم داده شود تابه اقارب شان تحویل گردد. اما پاسخ کشور همسایه وبرادر با تاسف که منفی بوده وحتی شنیدم که افغانها در ایران اعدام میگردند واجساد شان در همین ایران دفن میشود واقارب شان اجازه انتقال به افغانستان را ندارند.

پس دوستان عزیز! من به این نتیجه رسیدم که از نمایندگی های سیاسی وقونسلی ما در ایران ودیپلومات های ما در این کشور ننالید، اینها کار های را که باید انجام دهند، انجام داده اند ومیدهند اما میدانید که موفقیت نمایندگی های ما نیازمند همکاری کشور میزبان است که بد بختانه این همکاری وجود ندارد. لذا گلایه نکنید ؛ ازجانب دیگر از دولت مثل افغانستان که از نوک پای تا فرق سرغرق فساد بوده وبرای کار هایش نه برنامه دارد و نه هم طرح استراتیژیک، نمایندگی کردن کاری دشواری است. فکر میکنید وزارت امور مهاجرین با تمام دم ودستگاه اش برای مهاجرین افغان در اروپا ساخته شده است؟ هرگیز نه ؛ یقینا وزارت مهاجرین برای رسیدگی به وضع مهاجرین افغان در ایران وپاکستان ایجاد شده است اما تا حال چی کار های برای حل این مشکلات انجام داده است؟

من پیشنهاد میکنم که نیمی ازبودجه وزارت مهاجرین به وزارت امورخارجه داده شود وبا فرستادن تعداد بیشتر دیپلوماتهای ورزیده به کشور های که مهاجرین افغان آنجا وجود دارند، از مصارف گزاف این وزارت کاسته و این وزارت منحل شود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا