خبر و دیدگاه

باج‌دهی و مذاکره؛ اشتباهاتی که تکرار می شوند

taliban-fighters

 

گزارش مکتب اقتصادی لندن مبنی بر حمایت‌های فراتر از تصور «آی اس آی» از ترورستان طالب، تمامی حسن نیت نسبت به پاکستان را زیر سوال برد. امریکا برای چندین سال است که به پاکستان پول‌های هنگفتی را باج می‌دهد تا با تروریستان طالب مبارزه کند (هر ساله بیشتر از یک و نیم میلیارد دالر).

در عوض، پاکستان بارها مظلوم‌نمایی کرده خود را به عنوان قربانی اصلی تروریزم و در خط مقدم نبرد با آن معرفی کرده است. گسیل اردو و حملات نظامی اردوی پاکستان در شمال این کشور، اعتماد بیشتر را در میان جامعه جهانی و امریکا خلق کرد. این اعتماد تا حدی بود که حامد کرزی نیز مذاکره و مصالحه با طالبان را به کمک پاکستان پی گرفت و جرگه مشورتی صلح را در کابل برگزار کرد. حتا مخالفان اصلی پاکستان و آی اس آی را از بدنه‌ حکومتش بیرون راند. 
اما اکنون، گزارش تحقیقی مکتب اقتصادی لندن و تایید آن از طرف دولت افغانستان، به چه معناست و چه پیامدهایی را به دنبال خواهد داشت؟ 

نخست، گزارش تحقیقی مکتب اقتصادن لندن مبنی بر این که پاکستان طالبان را تعلیم، تربیت و تجهیز می‌کند، به این معناست که: 

۱- برخلاف تصور حکومت افغانستان و جامعه جهانی و امریکا، نگاه پاکستان و ذهنیت سیاسی در آی اس آی، هنوز نسبت به مساله افغانستان تغییر نکرده است. هرچند پرویز مشرف، تحت فشارهای همه‌جانبه امریکا، دست از حمایت طالبان در سال ۲۰۰۱ برداشت، ولی استراتژی اصلی پاکستان که حمایت از طالبان بود همچنان توسط آی اس آی دنبال شد. هنوز پاکستان می‌خواهد افغانستان به عنوان «عمق استراتژی» در برابر هند بوده و تسلط کامل بر افغانستان داشته باشد. 

۲- پاکستان مخالف اصلی صلح در افغانستان است. یعنی، پاکستان نمی‌خواهد در افغانستان صلح و ثبات بیاید، بلکه در افغانستان باید یک حکومت دست نشانده و بنیادگرا حاکمیت داشته باشد که بر اساس اشارات پاکستان بجنگد و برقصد و نیز بازوی جنگی- نظامی و خلوتگاه اصلی استراتژیک پاکستان در منطقه باشد. حمایت ظاهری پاکستان از جرگه مشورتی صلح، در واقع حمایت از پروژه‌ای سپردن قدرت به دست طالبان  و خروج نیروهای بین المللی از افغانستان است. 

۳- علاوه بر آن که پاکستان خواهان یک افغانستان مرفه و نیرومند نیست، به نمایندگی از کشورها و نیروهای بنیادگرا در منطقه می‌خواهد با حضور نیروهای خارجی و استقرار یک دولت مقتدر و دموکراتیک در افغانستان، مبارزه کند. مبارزه آی اس آی در برابر دولت افغانستان و نیروهای بین المللی، در واقع بخشی از نارضایتی چینی‌ها از حضور غرب در افغانستان را نیز شامل می‌شود که در میدان عمل توسط پاکستان به عنوان یک متحد استراتژیک منطقه‌ای چین و عرب‌ها، اجرا می‌شود. 

۴- پاکستان در تلاش است تا نسل دوم از جاسوسان و نفوذی‌هایش را در افغانستان تحت پوشش صلح وارد نظام کرده بر اوضاع سیاسی کنترول داشته باشد. هرچند که پاکستان در داخل سیستم در افغانستان نفوذ قوی دارد؛ ولی اکثریت نسل اول از نفوذی‌های پاکستان یا به حاشیه رفته اند و یا هم استحلاک شده اند؛ بنابراین، پاکستان نیازمند نسل جدیدی از عوامل آی اس آی در بدنه‌ سیستم در افغانستان است. 

۵- اهداف بلندمدت اقتصادی پاکستان عبارت از فراچنگ گرفتن جغرافیا و منابع طبیعی و اقتصادی افغانستان می‌باشد. پاکستان می‌داند که با به دست آوردن افغانستان علاوه بر دستاوردهای سیاسی و نظامی، دستاوردهای بزرگ اقتصادی و جیواستراتژیک نیز خواهد داشت. 
دوم، گزارش مکتب اقتصادی لندن مبنی بر حمایت‌های پاکستان از تروریستان طالب، پیامدهای زیر را در پی دارد:
۱-  تغییرات در رویکرد سیاسی حکومت افغانستان؛ دولت حامد کرزی در ماه‌ها و هفته‌های اخیر در تلاش بود تا با طالبان مذاکره کرده و بر ظاهرسازی‌های پاکستان اعتماد کند. ولی، این گزارش سبب شد تا کرزی نسبت به مناسبات و معاملاتش با پاکستان کمی تفکر کرده در این بازی افغانستان را قمار نزند. 
۲- مذاکره و صلح با طالبان امکان ناپذیر است. این گزارش بار دیگر واضح ساخت که طرح مذاکره با طالبان و استقرار صلح از طریق مذاکره و باج‌دهی به طالبان امکان ناپذیر است. به دلیلی که طالبان مهره‌های استراتژیک پاکستان در نبرد با ناتو و دولت افغانستان هستند. طالبان بخشی از نیروی جنگ منطقه‌ای پاکستان هستند که توانسته اند برای پاکستان سلاح «دیپلوماسی انتحاری» و «باج‌گیری‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی» را در منطقه مهیا گردانند. بنابراین، صلح و مذاکره یک‌جانبه از طرف دولت افغانستان با طالبان، یک موضوع بی‌ربط و بی‌مفهوم است که خاستگاه ملی ندارد.  
۳- گزارش مکتب اقتصادی لندن و حادثه میدان تایمز اسکویر در امریکا، فکتورهای اند که اعتماد امریکا و غرب نسبت به پاکستان را در امر مبارزه با تروریزم از بین می‌برند. به این ترتیب، کمک‌های بی‌دریغ امریکا به پاکستان زیر سوال رفته مشکوک می‌شوند؛ چون پاکستان این پول‌ها را دوباره در جنگ علیه ناتو، امریکا و دولت افغانستان مصرف می‌کند و در واقع این پول‌ها را برای تجهیزات تروریستان طالب و فرستادن آن‌ها به خاک افغانستان هزینه می‌کند. 


در نتیجه می‌توان این گونه گفت که نخست، اگر فرض صادقانه امریکا بر اراده مبارزه با تروریزم استوار باشد، اعتماد و باج‌دهی به پاکستان جهت مبارزه با تروریزم، اشتباهی جبران ناپذیر است. چون، پاکستان با تمام نیرو از طالبان حمایت می‌کند و دولت افغانستان نیز بارها بر آن تاکید کرده است. 

دوم، طرح صلح و مذاکره با طالبان به صورت یک‌جانبه از سوی حامد کرزی، که طالبان همواره آن را رد کرده اند، یک اشتباهی تاریخی دیگر است که جبران ناپذیر است؛ چون نتیجه منطقی آن عبارت از وقت ضایع کردن، از دست دادن فرصت‌ها، افزایش بدگمانی‌ها و فروپاشی‌های داخلی و تقویت طالبان است. 

سوم، گزارش مکتب اقتصادی لندن، قوی‌ترین دلیل بر موجودیت تروریستان طالب در دو سوی مرز دیورند و حمایت بی‌دریغ پاکستان از آن‌ها است که فاروق وردک در روزهای قبل به صراحت وجود طالبان و تروریست بودن آن‌ها را رد کرده بود.

چهارم، طالبان برادران ناراضی و شورشگر نیستند، بلکه به لحاظ کنش، رفتار، خون‌خواری، قساوت و پس‌منظر تاریخی، تروریست و متوحش هستند، به لحاظ فکری و ایدیولوژیک فاشیست و دشمن مدنیت و تمدن هستند و از نظر سیاسی نیز عوامل و وابستگان انکارناپذیر آی اس آی هستند. 

پنجم، پاکستان هرگز حاضر نیست دست از حمایت طالبان بردارد؛ بلکه پاکستان به واسطه طالبان منافع بیرون مرزی برای خودش تعریف کرده و تروریستان طالب لشکر جنگی و متجاوز پاکستان را در منطقه تشکیل می‌دهند تا پاکستان سرزمین‌های بی‌صاحب چون افغانستان را برای همیشه فراچنگ داشته باشد. بنابراین، افزون بر صدها دلیل دیگر، گزارش تحقیقی مکتب اقتصادی لندن در کنار اثبات حمایت‌های پاکستان از طالبان، این نکته را نیز ثابت ساخت که باج‌دهی به پاکستان و طالبان، و طرح مذاکره یک‌جانبه با طالبان –از سوی هر کسی که باشد– از جمله اشتباهات تاریخی و جبران ناپذیر هستند که بایستی از آن اجتناب کرد.

 

برگرفته از روزنامه ی هشت صبح


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا