خبر و دیدگاه

چرا آتمر با امرالله یکجا استعفی داد

amrullah_atmar2

 

یکماه گذشته اتفاقات زیادی در کشور بوقوع پیوست که هر کدام اهمیت خاص خود را داشت. پارگراف نخست تقریبا تکرار و مشابه نوشته قبلی ام میباشد ولی از اینکه با ادامه نوشته فعلی ربط مستقیم دارد دوباره بازنویسی شده است:

 مشکل کوچیها و مردم ده نشین بهسود بار دیگر ده ها کشته و زخمی بجا گذاشت و ده ها منزل مسکونی به اتش کشیده و ویران گشت معاون دوم رئیس جمهور انرا یک دسیسه خواند که از داخل سیستم حکومتی بر علیه قوم هزاره طرح ریزی شده است ولی در همان روز آقای کرزی گفت که برای کوچی ها باید حق شان داده شود. در حالیکه اوضاع رو بوخامت می نهاد حنیف اتمر وزیر داخله پیشین اعلام نمود که وضع را در بهسود سیاسی نسازید و گرنه من افرادی را که در این قضیه دست دارند افشا خواهم نمود.

 در جریان اعتصاب خاموش پارلمان افغانستان برعلیه اقای کرزی، تلویزیون نورین فلمی را به نمایش گذاشت که در آن تعدادی از هموطنان ما  در جمع مبلغین مسیحی  مصروف عبادت و دعا خوانی  میباشند. این نمایش سر و صدای زیادی را براه انداخت که حتی پارلمان افغانستان دست از اعتصاب کشید و از دولت خواست تا در برابر این عمل ضد اسلامی اقدام نماید. به اساس گزارش هموطنانی که در این فلم دیده شده بودند همه از اهل هزاره بودند.

 سر و صدای تبلیغ دین مسحیت با  افتتاح جرگه مشورتی صلح تقریبا خوابید و مردم همه متوجه کنفرانس شدند که چی از ان حاصل خواهد شد.  در روز اول چند نفر انتحاری که به اساس بعضی گزارشات یکتن ان در داخل خیمه نیز وجود داشت. دست به حمله بالای خیمه زده و چندین راکت نیز فیر نمودند که گفته میشود پای یکی از محافظین اقای کرزی زخمی شد.  در ابتدا همه فکر میکردند که حاضرین جلسه همانند برگزاری جشن که دوسال قبل صورت گرفت و همه فرار نمودند این بار چنین خواهد شد اما اقای کرزی با خونسردی حاضرین را دعوت به ارامش نمود و گفت باید کار کنفرانس به پیش برود ولی جناب خودشان دقایق بعد جلسه را ترک نمودند.

 دو روز بعد از ختم کنفرانس اقایان امرالله صالح رئیس عمومی امنیت و حنیف اتمر وزیر داخله بصورت ناگهانی در کنفرانسهای خبری جداگانه استعفی خود را از وظایف اعلام نمودند هر دو گفتند که ما در تامین امنیت روز جرگه بزرگ ملی موفق نبودیم بنآ از وظیفه استعفی دادیم و جالبتر اینکه رئیس جمهور در همان روز استعفی آنها را قبول و دو تن دیگر را بحیث سرپرست تعین نمود. امرالله صالح در گذشته نیز چندین مرتبه تقاضا استعفی نموده بود و همیش و با جرئت فراوان مشکلات امنیتی کشور را برای مردم واضح ساخته و انگشت انتقاد بالای کارکرد های دولت گه تروریستان از حبس آزاد میسازد نهاده بود، ولی این بار حرفهایش در روز استعفی کنایه امیز بود و مداخله و فشار بیگانه را نیز عاملی برای ترک وظیفه خواند.

 سه شنبه ۸ جون کنفرانس اعتماد سازی و همکاری در آسیا در ترکیه برگزار شد و به اساس گزارشات توجه بیشتر بالای ایجاد اعتمادسازی میان کشور های افغانستان و پاکستان صورت گرفت و پاکستان در جریان سالهای گذشته پیوسته از دولت افغانستان  برطرفی اقای امرالله صالح را خواسته بود. در جرگه بزرگ مشورتی برای صلح توافقاتی صورت گرفت که پاکستان خواهان بود و اکنون باید دولت افغانستان یک قدم دیگر برای جلب اعتماد بیشتر پاکستان برمیداشت که اقای صالح از وظیفه کنار زده شود.

 در یک گزارش تائید نا شده امده است که اقای کرزی به امرالله صالح گفته است طالبان هرگز بالای من حمله نمیکنند. اما چگونه افراد انتحاری تا داخل خیمه لویه جرگه رسیده و چند تن آن در نزدیکی خیمه کمین گرفته بودند؟ سوالیست که از دید من یک نفر باید به آن پاسخ بگوید: آقای فاروق وردک. زیرا تمام امور تحت نظر ایشان صورت گرفته و افراد دعوت شده نیز توسط ایشان خواسته شده بودند و سوال دیگر این خواهد با کدام اطمینان اقای کرزی گفته است طالبان بالای وی حمله نمیکنند.

 مبصرین را عقیده براین است که در استعفی این دو نیز راز های  نهفته باشد و برای اینکه حالت کاملا طبیعی جلوه داده شود از اتمر نیز خواسته شد که استعفی بدهد تا امرالله صالح تنها نباشد و سوالاتی نزد مردم نیز خلق نشود.  اتمر با پشتوانه خارجی قوی که دارد دوباره در پست اساس تری گمارده خواهد شد، ولی داستان امرالله صالح در همین جا بسته میشود. امرالله قربانی دسیسه های داخلی و خواستهای نامشروع پاکستان شد ولی نباید شخصیت امرالله صالح  را که ریشه در جهاد مقدس ومقاومت دلیرانه مردم افغانستان دارد با حنیف اتمر که در سالهای جهاد بر علیه مسلمانان کشور تا جای جنگید که پای خود را از دست داد مقایسه نمود.

 در جریان ۸ سال گذشته از اقای اتمر بصفت یک فرد پرکار و کلیدی یاد نموده اند که بیجا نبوده است اما چطور این شخص توانست اینقدر موفق باشد که  زبانزد خاص و عام گردد، داستانیست جالب. اقای اتمر بعد از انکه زخمی شدند بپاکستان امدند و بعد از اندک زمانی از طریق از کلیسا به یکی از کشور های اروپائی ظاهرا غرض تداوی انتقال داده شدند که بعد از مدتی از انکشور روانه لندن میشود و به اصطلاح کسب تحصیل نموده و به پاکستان مراجعت نمودند. با پشتوانه قوی در انجو (ان سی ا) یعنی نارویجن چرچ ایدز مشغول بکار شدند. ارتباط وی با کشور های اروپائی مخصوصا انگلستان این زمینه را برای اتمر مساعد ساخت که با مقامات پاکستانی نیز روابط ارتباط تنگاتنگ پیدا نماید.

 بعد از سقوط اداره طالبان به اساس ارتباطات اقای اتمر منحیث یک شخص کلیدی در کابینه کرزی جا داده شد و مسوولیت وزارت احیا و انکشاف دهات را بدوشش سپردند.  اتمر و دوستانش از همان ابتدا در صدد ان شدند تا بیشترین کمکهای خارجی به انها تعلق بگیرد و امتیاز مصرف انرا داشته باشند که چنین هم شد و زیادترین کمکها در سالهای نخست حکومت کرزی به حساب ( افغان ترست فند ) انتقال نمود و این پولها چگونه مصرف شد کس نمیداند در عین حال کشور های اروپایی بشمول کانادا در جریان چندین سال زیادترین کمکها را در بخشهای نمودند که اقای اتمر در آن نقش داشتند/ خوب از گذشته هم گفته اند از زور کاکاست که انگور در تاک هاست.

 آنچنانیکه از اقای اتمر به نیکی یاد میکنند جناب ایشان دارای چنان خصوصیات نیستند و من در جریان چندین سال گذشته بمراتب در مورد وی مطالبی نیز نوشته ام. ایشان در وزارت معارف درخشش کمتر داشتند و حتی میلیونها دالر را بالای دوستان شخصی خود در چاپ کتب درسی بمصرف رسانیدند که بیشتر ان کتب قابل استفاده نمیباشد.

 در وزارت داخله اقای اتمر در قدم نخست حرکات مافیایی خود را بیشتر ساختند مثلا تنها ۴۰ بادیگارد از ایشان مواظبت میکرد ووقتی داخل وزارت داخله میشدند تمام دروازه های دفاتر بشمول معینان باید بسته میبود تا ایشان داخل دفتر میشدند و همین شیوه در خروج شان نیز استفاده میشد. در زمان انتخابات موضع خصمانه و ضد ملی اختیار نمودند.  در بسیاری مناطق مخصوصا کاپیسا و مزار شریف اقای اتمر به افراد غیر مسوول ولی رفیق های قدیم خود ( کمونستان) سلاح و مهمات توزیع نمودند، همچنان انتقال طالبان و القاعده به شمال کشور توسط هلیکوپتر ها و انتقال سلاح توسط موتر های پولیس یکی دیگر از حرکات ضد ملی اقای اتمر بود که مرتکب شدند و بالاخره مساله برخورد کوچی و مردم بهسود چهره اصلی و غیر ملی اتمر را برای همگان مشخص ساخت که وی کی است و دنبال چی روان است. اتمر همه چیز را از دست داده بود جز پشتیبانی انگلیس. بهترین موقع برایش مساعد شد تا با استعفی خود پرده بر خیانت های که مخصوصا در زمان تصدی وزارت داخله مرتکب شده است بکشد و از خود یک چهره ملی بسازد غافل از آنکه” بهر رنگی که خواهی جامه میپوش – من از طرز خرامت می شناسم”  و هموطنان خوشباور ما نیز از وی به نیکی یاد نمودند. ( اسناد توزیع سلاح به امر اقای اتمر در ولایت مزار شریف نزد من موجود است اگر اجازه مقامات ولایت بلخ باشد من آن اسناد را در اختیار همگان قرار خواهم داد و در رابطه به توزیع سلاح فلمها همین اکنون در یوتیوب نیز وجود دارند).

 یکی  از جنرالان وطندوست و معزز که نمیخواهم از ایشان اسم ببرم و در وزارت داخله مصروف خدمت میباشند آقای اتمر را چنین معرفی نمودند:

در ابتدا من شناختی از وی نداشتم و تائیدش میکردم اما بعدآ که با وی نزدیک شدم پشیمان شدم که چرا مدت زمانی او را تائید میکردم، زیرا من وی را ادم متکبر، خود خواه و مغرور که حتی اشخاص بلند رتبه بمشکل وقت ملاقات باوی را پیدا میکردند یافتم. دزد بسیار ماهر که  تنها در چاپ ۶۱ میلیون کتب درسی که بیتشر آنها قابل استفاده نیست میلیونها دالر اختلاس نموده است. شایعات وجود دارد که وی با اداره جاسوسی انگلیس روابط تنگاتنگ دارد.

 در ادامه محترم جنرال صاحب گفت: اتمر ادم مجاهد ستیز و اسلام ستیز است ولی در برابر قاتلین ملت و رهبران  و وکلای پارلمان بسیار ترسو و بی جرئت است. گفته میشود که برای کسب رای اعتماد اضافه از یک و نیم میلیون دالر بوکلا رشوت داد. وزارت داخله را بمرکز جاسوسی مختص بخودش تبدیل نموده بود.  افراد منفور را ترفیع و جنرالی میداد و از آنها حمایت میکرد، افراد وابسته به اکسا، کام و خاد را بیشتر در مربوطات وزارت داخله جذب نمود و اگر نمیخواست شخصی را مقرر کند مکتوب عنوانی امنیت ملی می نوشت و در رابطه به کارکردهای وی طالب معلومات میشد. از مردم ولایت خود بیشتر استفاده نمود تنها در میدان هوائی کابل ۳۰ نفر از ولایت مربوط اتمر مشغول وظیفه هستند.

 من امیدوارم که استعفی اقای اتمر ربطی به تبلیغ دین مسیحیت نداشته باشد زیرا چنانیکه در بالا تذکار رفت ایشان یکی از فعالین کلیسای کمک رسانی ناوری میباشند.

 بعد از انتخاب مجدد کرزی آوازه چنین بود که امریکا خواستار پست وزارت داخله به یکی از وابسته هایش میباشد ولی انگلیس از اتمر دست بردار نبود، اینکه انگلیس چه امتیازی از این استعفی از امریکا بدست اورده است تا هنوز معلوم نیست؟ شاید هم از میان برداشتن اقای صالح را؟

 اسپنتا مشاور امنیت ملی اقای کرزی در مورد صالح چنین گفته است:

 من در این اوضاع هیچ کس دیگری را نمی شناسم که بتواند اندکی جای خالی او را پر کند. او برخلاف برداشتی که بسیاری  از یک رییس استخبارات دارند، انسانی بود اهل مطالعه و پژوهش و دارای حافظه ای باور نکردنی، زمانی که در گفتگوهای بین المللی به تحلیل و گزارش می پرداخت، توانایی باورنکردنی اش را در تحلیل نظام مند و طرح منطقی مسایل به نمایش می گذاشت. با آن جوانی و اندام ریزش، یک سر و گردن از بسیاری بالاتر بود. من تفاوت های فکری فراوان با او دارم، اما همیشه موجودیت او را در مقام بسیار حساسش، به سود سرزمینم و جمهوری می دانستم. با آن که به تصمیم رییس جمهوری بی نهایت احترام می گذارم، از رفتن صالح اندوهگینم و بسیار  اندوهگینم. اقای اسپنتا و حتی دیگر رجال افغانستان هرگز نگفتند که از رفتن اتمر اندوهگین میباشند ولی سکوت اتمر از روز استعفی تا کنون نیز بی علت نیست.

 سوالی که مرا وادار به نوشتن این سطور نمود این است که آیا تمام جریانات در افغانستان  بصورت تصادفی بوقوع می پیوندد و یا اینکه مشاورین متخصص در امور تفرقه و هراس افگنی وجود دارند که پلان طرح ریزی میکنند و مطابق ضرورت و زمان خاص انرا در عمل پیاده مینماید. تا  مردم مصروف و سرگرم باشند و اگر این فرضیه درست باشد، چه سریال های دیگری برای نمایش بمردم بیخبر افغانستان در راه خواهد بود که تماشاگر آن خواهیم بود و چه بازیگران دیگری بالای مردم تحمیل خواهند شد که انتظارش را نداشته باشیم زیرا، جرگه مشورتی صلح صلاحیت های بیشتر برای اقای کرزی داد تا دست باز آنچه میخواهد انجام دهد، طالب بیاورد، طالب را از زندان ازاد کند ، انتحاری را با کمر بندش ببخشد هر چه میخواهد آزاد است.

 جالب است که نماینده سر منشی ملل متحد در افغانستان بروز شنبه ۱۲ جون اعلام نمود که لستهای سیاه انموسسه برای افغانستان که شامل ۱۳۷ نفر میشود بازنگری میشود و تعداد از این افراد از لست بیرون خواهند شد. برگزاری جرگه و تقاضا برای صلح در حالتی صورت میگیرد که سران نیروهای مخالف طالبان در جریان مقاومت نه تنها در این جرگه حضور نداشتند بلکه انرا تائید نیز ننمودند که امیدوارم این حرکت و چرخش های اقای کرزی به اینطرف و آنطرف بدان معنی نباشد که برای رسیدن بخواستهای نامشروع تعداد افغان و خارجی جبهه دیگری از جنگ نا مقدس در کشور باز نشود.

برای اوردن صلح یکطرف چه چهره ها و شخصیتها باید از صحنه سیاسی افغانستان برداشته شوند هنوز معلوم نیست ولی یک نکته کم کم بمردم هویدا میشود که تعدادی در صدد ان هستند تا برای خشنودی حکومت پاکستان انانی را که در جریان مقاومت برعلیه طالب و القاعده رزمیده اند و مانع از ان شدند که خواستهای ضد انسانی پاکستان و همفکران بین المللی اش در افغانستان تطبیق گردد، از صحنه سیاسی و مخصوصا نظامی کشور بیرون نمایند و مهره های وابسته به اداره آدمکشی آی اس آی را بیشتر در کرسی های اساس قرار دهند که اقای امرالله صالح آغازگر این معامله شوم گردید و مطمینا امرالله صالح نفر اخر هم نیست.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا