اخبار و گزارشات

بدبین، احساساتی و دشمن تراش؛ نگاهی به سیاست های کرزی

hamedkarzaiii

 

در حالت قهر، کرزی، امرالله صالح، رییس استخبارات خود را برکنار کرد. آیا در این دیوانگی ها حکمتی نهفته است؟

استعفای دو مقام امنیتی حکومت، حنیف اتمر و امرالله صالح، بسیاری از افغان ها را با تعجب به این فکر وا داشته که در پس این حرکت کرزی چه مقصدی نهفته است. یکی از دلایل ظاهرا روشن آن، این است که کرزی به سبب توانایی طالبان برای پرتاب راکت بالای خیمه ی لوی جرگه، جایی که ۱۶۰۰ نماینده به منظور گفتگو با طالبان دور هم جمع شده بودند، خشمگین بود. پس از این رویداد، کرزی اتمر و صالح را به ارگ جهت ادای توضیحات فراخواند. ولی، سخنان این دو مقام او را قانع نکرد. بر اساس تمام روایت ها، جلسه آن ها تنش آلود بود و همه با قهر یکدیگر را ترک کردند. پس از آن، امرالله صالح، استعفای خود را از ریاست امنیت ملی در یک کنفرانس خبری اعلام داشت، و نیز واضح کرد که استعفای او دلایل دیگر نیز دارد. 

به تاریخ ۷ جون، نامه ای از یک منبع معتبر در داخل حکومت افغانستان به دستم رسید که تا حدی بر این ماجرای عجیب روشنی انداخته می تواند:
“می فهمم که برای تو باور کردنش سخت است، ولی، باور کن کرزی عقیده دارد که ناتو برای ترساندن و اخطار دادن به او راکت ها را به تاریخ ۲ جون بالای جرگه ی صلح پرتاب کرده است. کرزی باور دارد زمانی که ناتو اطمینان یافت که اظهارات ضد غربی مطرح نمی شود، پرتاب راکت را توقف داد. بعد اتمر و صالح را متهم کرد که با ناتو علیه او تبانی و توطیه کرده اند.

امرالله این موضوع را رد کرده گفت که اگر آن ها چنین قصدی می داشتند، از راکت های کهنه استقاده نمی شد. بعد خطاب به کرزی گفت که بیش از این نمی تواند برای او کار کند. پس از آن رفت و در کنفرانس خبری استعفای خود را اعلام داشت و اتمر نیز یک ساعت بعد دست به اقدام مشابه زد. 

باید مسایلی را نیز در ذهن داشته باشی:

شرط دوم پاکستان {برای حکومت افغانستان} ( شرط اول بسته شدن قونسلگری های هند در افغانستان بود) برکناری امرالله صالح از ریاست امنیت ملی افغانستان بود. ( کسی که به عنوان یک فرد ضد پاکستانی شناخته می شود.) امرالله صالح، فردی بی نهایت کارامد و هوشیار، به ویژه برای حکومت، بود. 
در ریاست امنیت ملی، او به عنوان یک فرد منصف، با جذبه، صادق و سختکوش شناخته می شد- کسی که قوم گرایی و سمت گرایی را بسیار بد می برد. همیشه در صف اول رهبری کردن قرار داشت، و از این که عقیده خود را در انظارعامه و یا در خفا (با رییس جمهور) مطرح کند، ابایی نداشت. 

باور من این است از دست دادن امرالله صالح یک ضربه کلان بر تلاش ها در قسمت نه تنها مبارزه با تروریسم، بلکه جرایمی چون دزدی و آدم ربایی و مبارزه با فساد نیز می باشد. مساله  امنیت یک چالش اساسی بر سر راه برگزاری کنفرانس کابل و انتخابات پارلمانی به حساب می آید. حکومت با این چالش ها چگونه برخورد می کند؟”

از دست دادن اتمر و صالح بی شک در ماه های آینده احساس خواهد شد. اما چیزی که این نامه برای ما نشان می دهد، انعکاس گوشه ای از رفتار معماگونه کرزی است. 

در سال ۲۰۰۹، در روزنامه ی نیویارک تایمز، طی مقاله ای به نام”رمز و راز کرزی” در مورد رییس جمهور و زندگی روزمره اش در ارگ نوشتم. این عنوان خود به تنهایی گویا است. اگرچه کرزی شاید به دفتر به عنوان یک فرد باجذبه و سیاستمداری توانا وارد شود، اما در این سال ها هرقدر که روز تا روز قوی می شود و رشد می کند، به همان اندازه منزوی، بدبین و شکاک نسبت به ایالات متحده، بریتانیا و پاکستان نیز می گردد. او وزیران خود را متهم به خیانت می کند و در انظارعامه مورد سرزنش قرار می دهد. در این اواخر، چندین بار صالح را متهم کرد که علیه او دسیسه می سازد. 

امرالله صالح متعلق به قوم تاجیک است، و فرد نزدیک به احمدشاه مسعود که در سپتامبر ۲۰۰۱ ترور شد. این ارتباط همواره کرزی را مرعوب کرده است، کسی که از ۲۰۰۵ به این سو باورمند است هر کسی از جناح جبهه شمال بیرون از قدرت باشد، در پی سرنگونی او بر می آید. در سال ۲۰۰۷ جاوید لودین، رییس دفتر، و حنیف اتمر، وزیر وقت معارف، را متهم به توطیه چینی و دست نشاندگی از طرف بریتانیا کرد. آن دو از مقام خود استعفا کردند، و کرزی نیز روز دیگر از این اظهارات خویش معذرت خواست، اما تیر از کمان خطا خورده بود. جاوید لودین، به حیث سفیر در ناوری و بعد کانادا مقرر شد و اتمر و کرزی نیز برای ماه ها با یکدیگر صحبت نکردند تا این که تحت فشارهای بسیار سنگین غرب، موافقت کرد که او را به عنوان وزیر داخله در کابینه بیاورد.

بسیاری ها کرزی را متهم به دیوانگی، تندخویی و افکار توهمی می کنند؛ فردی که احساساتی می شود و به خروش می آید. مانند آن زمانی که غرب را به پیوستن به طالبان تهدید کرد. اما این را به یاد داشته باشیم که به دیوانگی زدن و احساساتی شدن برای کرزی فایده ای نیز دارد. مهم ترین فایده اش این است که او این اعمال را انجام می دهد، بدون این که مسوولیت عواقب کار را به دوش بگیرد. 

همان گونه که امریکایی ها در تابستان آینده تصمیم به خروج از افغانستان گرفته اند، کرزی نیز برای آینده ی خود برنامه ریزی می کند؛ آینده ای که به ناگزیر او را به سوی روابط خوب با پاکستان و طالبان می کشاند. 

 

___

لینک اصل مطلب به زبان انگلیسی

برگردان به فارسی: روزنامه ی هشت صبح 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا