خبر و دیدگاه

امرالله صالح، قربانی قاتلان بی باک حقیقت

karzai_amrullahsaleh

 

طالب پروری های کرزی بنیاد عدالت و صیانت را سوخت و آتش در خرمن حق و حقیقت افگند. ندای حق را پشت پا زد وبرسفره شیطان به مهمانی نشست. حقیقت را فدای مصلحت، انسان را فدای شیطان، امنیت را فدای دهشت نمود، از خدا بیزای جست و همخوان ابلیسیان شد. شکم عدالت را با تیغ ظلم پاره کرد، انصاف وعدل پروری  را از ملکوت اعلی به زمین زد،  و خباثت دهشت پروری را به مکلوت فرستاد، ظلم قبای تقوا به تن کرد  و حق و حقیقت پا مال سگان و لگد مال ستمگران شد.

اعلان بیزاری از خدا و رفاقت با شیطان را برمزار شهیدان  تحقق بخشید.

شهادت دها تن از نیروهای امنیتی برای دستگیری یک ترورست و قاتل انسان خون غیرت !! ریس جمهور را بجوش آورد و توان تحمل را از وی ربود دیگر نتوانست دستگیری ترورست را تحمل کند برای اینکه این بارگران برشانه هایش سنگینی مینمود. در طول هشت سال هر ترورستی که در زندان پل چرخی به عقب میله های زندان میرفت  کمر کرزی را خم و به  سفیدی ریشش می افزود.

ایشان هشت سال بود که عاجزانه دوستان و همکاران خود را میدید که با واسکت های انتحاری دست گیر یا کشته میشوند.  یگانه چیزی که میتوانست به وی قوت قلب و روح شاد ببخشد، واسکت های مملو از مواد منفجره بود که منفجرمیشدند و منطقه را به حمام خون بدل میکردند. تحمل دستگیری و مبارزه با ترورست و آدمکش روحش را آزار میداد.

کسانی در کنار آقای ریس جمهور بودند که به وی گزارش های غلط میدادند  واز برادران واسکتی ریس جمهور که دسته دسته خلق را راهی جنت میکردند بنام ترورست و آدمکش یا میکردند که این مسله روح شخص اول را متاثر میساخت.  گرچه وی به گفته های ایشان وقعی نمی گذاشت و لی خاری بود در چشم شان. از دیدگاه ریس جمهور منتخب ما کسانیکه حملات انتحاری را انجام میدهند و مردم را به بهشت برین هدایت میکنند، جفا خواهد بود که آنها را ترورست و آدمکش بنامیم.  دشمنان مردم کسانی آند که مانع عملیات استشهادی!! میشوند و نمی گذارند مردم دسته دسته راهی جنت شوند.

بلاخره کاسه صبرش لبریز شد بهانه ای اتفاق افتاد خارچشم را دور کرد. صفوف را از بیگانه ها جدا ساخت تا معامله ها به صورت سیستماتیک به بیش برود. این خواست شخص اول بود که دیگر کسی در کابینه اش واسکت کفان ها را ترورست و آدمکش نخواند. کسی حتی اسم مخالفین مسلح را هم نمی تواند بر واسکت کفان ها بگذارد. بجای ترورست باید گفته شود طالب جانه وروره و بجای آدمکش گفته شود برادارن آذرده خاطر!!

رگ غیرت قوم گرایی وقبیلوی کرزی بلاخره به نجوا در آمد و آه عمیقی از دورنش بیرون زد و سالها خفیه نشینی را کنار کشید  وبا برکناری ریس عمومی امنیت یک بار دیگر به تعهدات قبیلوی خود مهر تایید زد که به هیچ وجه حاضرنیست که از بغل گوشش صدای بلند شود و فریاد بر آورد که ای مردم دشمن ما طالب است، القاعده است استخبارات پاکستان است. فریاد حق گوی که طالبان آدمکش اند، بی رحم اند، ترورست اند، لانه جهل و تحجر اند، پایبند به اصول و ارزش های اخلاقی و انسانی نیستد و یگانه عامل بد امنی همین ترورستان جنایت پیشه اند. را تا اخیر زمامداریش خفه ساخت.

صدای ایکه  طالب دشمن مردم است و از بیرون حمایت میشوند ، ندای بود که دولت پاکستان و استخبارات شان را ناخشنود ساخته بود.  ندای بود که پلان های خصمانه غلامی و تحجرگرایی را مانع واقع میشد. اینک با استعفای امرالله صالح دگر کسی نخواهد بود که افشاء کند پاکستان دشمن اصلی ماست و طالبان مزدوران ISI   اند.  میخواهند با برقراری نظام قبیلوی و قومی خویش وابستگی و غلامی خود را به اثبات رسانند. و تا اخیر عمر حلقه غلامی را به گردن اندازند و به حیات حیوانی و قبیلوی خوش ادامه دهند. دیگر کسی نیست که ندای تشریک مساعی و همستگی ملی را در روند مبارزه علیه تروریزم به گوش مردم برساند. دگر کسی نیست که از اعماق دشمن نیات شوم شان به مردم آشکار سازد. دگر کسی نیست که طالب، القاعده  را از یک دست تشخیص دهد و دشمن درجه یک مردم ما خطاب کند. از این ببعد طالب ها و القاعد برادران ریس جمهور مااند که بنا برغیرت اسلامی و دینی ایکه دارند مردم را دسته دسته راهی جنت میکنند که از حوران بهشتی بی نصیب نشوند. شاید از قضا در تقدر مردم را نوشته شده باشد که با کفاندن واسکت پیر،  جوان ، زن، کودک به مهمانی حواران بهشتی روند و از این دنیای بی وفا دوری جویند.

آقای کرزی با رهایی بدون قید وشرط ترورستان باب حق و حقیقت را قفل زد و باطل را از پنجره به مهانی خواند. اقای کرزی ریختن  خون منسوبین امنییی را در مهار عملیات ترورستی و دهشت افگنی درقدم طالب های آدمکش به خاک یکسان نمود.

اقای کرزی تا به امروز تعریف درستی از دشمن منحیث ریس دولت برای مردم ارایه نداد. کسانیکه در جبهه گرم مبارزه علیه تروریزم میجنگند از دشمن تعریفی ندارند.  قوم گرایی، قبیله گرای وبهتر بگویم پشتونیزم بالاتر  از عدالت تکیه زده اند.  حق آن است که تروریزم انجام دهد.حق آنست که منافع قبیلوی تامین گردد.. ظلم آنست که به دوشمنان مردم وامنیت آدمکشان حرفوی گفته شود. قبیله گرای اجاره نمی دهد که عدالت معیار قرار گیرد. در تبانی فاشیزیم به علاوه تروریزم معیار مطلقه گرایی،  سمت گرایی است.  معیار حق و حقیقت آنست که از سمت و قبیله باشد. طالب جنایت میکند، کرزی حمایت میکند.طالب آدم میکشد کرزی برایش (ورور) خطاب میکند. طالب اعلان جنگ میدهد.  کرزی با خون مردم بیگاه معاهده صلح  تخیلی امضاء میکند.ریس عمومی امینت گلوپاره میکند که طالب ها دشمن مردم اند، القایده دشمن مردم و وطن مااند، و به هیج رو حاضر به مذاکره با دولت نیستند. برعکس آقای کرزی دشمن مردم را که در طول هشت و بیش از هشت سال ماهیت پلید شان به همگان معلوم است و غیر آدمکشی، مکتب سوزی،  ترور، جنایت و خیانت به هیچ اصول اخلاقی او انسانی پابند نیستند خطاب میکند : (طالب جانه وروره خدای می راوری).

شما خود قضاوت کنید که آدمکش و تروریست مکررا برادر خطاب میشود. پس دشمن کسیت ؟ دوست کیست.  چرانیمی از کشور از کنترول دولت خارج است؟؟ آیا همه انتحاری ها خارجی ها اند؟ این سردگمی ها و عدم اعتماد را دولت کرزی به میان آورده که خط سرخ میان دشمن و دوست را ازمیان برده است.فضا چنان تیره ساخته شده است که دوست دشمن شده است و دشمن دوست. با این حال به قول امرالله صالح آینده تاریک است و مایه تاسف و نگرانی.

در چنین فضای دشمن پروری و دوست زدایی ، کبوتر صلح چی که بودنه صلح را هم  مردم به   چشم نخواهند دید.

آقای کرزی میخواهد فاصله با قی مانده فاشیزم الی تروریزم را با خون مردم رنگین نماید. ما تا اکنون شاهد فرش سرخ زیر قدم های هنرمندان سینما را دیده وشنیده بودیم ولی آقای کرزی این فرش را از قلمرو هنر به قلمر سیاست های قوم گرانه خود آوردند و میخواهند از ارگ الی جایگاه نامعلوم ملاعمر  !! را با خون مردم بیگاه رنگین سازند و ساز بی آواز صلح را در کوچه و بازار جار زنند.

از آنجاییکه از گفتگو ها ی آقای صالح و آقای کرزی بعد از وقوع حادثه حمله به خیمه جرگه مشورتی برمی آید بیشتر به جدال لفظی می ماند. به قول آقای صالح ارائه مدارک و اسناد حمله گروهک ترورستی حقانی به جرگه مشورتی را آقای کرزی وارونه جلوه داده و اظهار داشته         که :   (طالبان به من حمله نمی کنند).

اگر این گفته های کرزی واقعیت داشته باشد که بدون شک دور از واقعیت نیست تمام نظام را زیر سوال برده و آشکارا بیان داشته که عضو یت گروهک های ترورستی را دارد.

این حرف بسیار سنگین و قابل تامل است و نشان میدهد که آقای کرزی دارد با شیوه های قومی و قبیله وی خویش به اصل خود باز گردد و کشور را دوباره به گروهای ترورستی القاعده و طالب تسلیم نماید. گفته های آقای کرزی را باید جدی گرفت و آگاه باید بودکه این گفته ها زنگ خطری است به حاکمیت و مردم کشور. آقای کرزی با برادر خواندن طالب های ترورست کم کم نشان میدهند که گرایش وسنگینیش به طرف برادران انتحاریش بیشتر شده است و به نحوی میخواهد کشور را دوباره به دست ترورستان و آدمکشان حرفوی تقدیم نماید.

در این قسمت مارشال فهیم، کریم خلیلی، رهبران احزاب سیاسی، مخالفین سیاسی کرزی از جمله داکتر عبدالله باید موقف خودر ا روشن سازند.  بدانند که کشور دارد دوباره بر پرتگاه نابودی میرورد و طرح سیاست های صلح با طالب ها یک بازی سیاسی، یک توطیه بزرگ و آشکار علیه تمام مردم و صلح در کشور میباشد.

آقای کرزی با حلقه فاشیستی درون ارگ دسیسه برزگی را علیه کشور ریخته اند و میخواهند تروریزم را وارد ارگ نمایید.  تروریزم و فاشیزم به رهبری ملاعمر،  حامد کرزی، حقانی و سایر سران جنایت کاران توطیه بزرگی است علیه تمامیت ملی کشور.

این طرح به طور قطع طرح فاشیستی ای است که حذف و نابودی سایر اقوام ساکن را در بر خواهد داشت.و بوی نظام طالبانی و عبدالرحمان خانی را به مشام میرساند.

ولی مردمیکه درک عمیقتر از اوضاع دارند میدانند که نه انصاف عدل در قضا مانده و نه حوصله در ارگان های امنیتی.  بی باوری و بی تفاوتی های بیش از حد کرزی در اجرای عدالت چنان بحران زا شده است که آینده را تاریک مینمایاند.

مردم ما در این اخر کم کم مشکوک شده اند ودر زیر لب گاه و بی گاه غم غم میکردند ولی حالا فاش شد که واسکت کفان ها شهر بازار کسانی اند که ریس جمهور منتخب ما به آنها گرانه وروره طالب جانه میگوید.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا