خبر و دیدگاه

امرالله صالح قربانی توطئه شد

amrullah1

 

به دنبال برهم خوردن فضای امنیتی اجلاس مشورتی صلح در کابل دو مقام ارشد امنیتی افغانستان، آقای امر الله صالح رییس عمومی امنیت ملی و حنیف اتمر وزیر امور داخله کشور، به جلسه ویژه ای از سوی رییس جمهور کرزی فراخوانده شدند و بعد از سه ساعت گفتگو و تبادل نظر، استعفای خویش را به وی تقدیم نمودند.

عصر روز یک شنبه هریک از این دو مقام بلند پایه امنیتی افغانستان، از طریق کنفرانس های مطبوعاتی جداگانه، به حضور رسانه های ملی و بین المللی در شهر کابل، کناره گیری خویش را از سمت های شان برای دولت و ملت افغانستان اعلام نموده و دلیل آنرا عدم رضایت بخش بودن گزارشی خواندند که در رابطه به برهم خوردن فضای امنیتی اجلاس مشورتی صلح به تاریخ دوازدهم جوزا، به رییس جمهور تقدیم کردند.

حنیف اتمر ضمن اظهار سپاس و قدردانی از ماموریتش در طول هشت سال گذشته تحت رهبری آقای کرزی و اخذ رای اعتماد از شورای ملی کشور، نوازش ها و شفقت های رییس جمهور را بیش از حد توصیف نموده و علاوه کرد: عدم قناعت رییس جمهور کرزی از گزارش وزارت داخله مبنی بر تدابیر امنیتی ای که برای جرگه صلح اتخاذ شده بود، ایجاب می کرد که باید از سمت خویش استعفا دهم.

امر الله صالح دلیل استعفای خویش را “با لحن نسبتاً انتقاد آمیزی” ناکامی در وظیفه خویش خوانده و به ده ها دلایل داخلی و خارجی دیگری اشاره کرد که توضیح آنرا به حضور رسانه ها لازم ندید.

آقای صالح گفت: “در صورت عدم قناعت رییس جمهور ازگزارش ایشان در رابطه به وقوع حادثه دوازدهم جوزا، اخلاق وظیفوی آنها ایجاب نمی کرد تا به کار خویش ادامه دهند.”

در رابطه به استعفای این دو مقام ارشد امنیتی، کارشناسان مسایل سیاسی و رسانه ها نظریات و واکنش های متفاوت و مشابه از خود نشان دادند.

بیشتر آگاهان بدین باور اند که استعفای این دو مقام امنیتی در حقیقت، امتیاز دادن به پاکستان و از قبل پلان شده بوده است.

اما آنچه که باید تذکر داده شود، توطئه کناره گیری آقای امر الله صالح از ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان است؛ پاکستان در طول سالهای گذشته، طور مستقیم و غیر مستقیم برای آقای کرزی پیشنهاد می کرد که امرالله صالح آخرین مهره جبهه شمال است که با همان نیروی گذشته در قدرت باقی مانده و نمی گذارد تا ارتباط افغانستان و پاکستان دوستانه باشد.

کرزی که هیچگاه در تصامیمش نمی اندیشد و همواره بر رخش احساسات در میدان سیاست سوار است، اینبار پاکستان توانست تا از برخی حلقات و عناصر داخلی افغانستان استفاده کرده و ذهن کرزی را به نفع خود توجیه کند.

گرفتاری انتحار کنندگان از سوی ریاست امنیت ملی در سالهای گذشته و نشان دادن آنها از طریق رسانه ها که از پاکستان وارد افغانستان می شوند و از سوی کرزی به هدف خوش خدمتی برای طالبان و آی اس آی، رها می گردیدند، یکی از عوامل عمده ای بود که رابطه آقای صالح را با رییس جمهور تیره ساخته بود؛ چنانچه آقای صالح یک سال پیش هنگام استیضاح در مورد حادثه هشتم ثور ۱۳۸۸ در شورای ملی به آن اشاره نمود.

به گفته برخی افراد نزدیک به رییس جمهور و ریاست عمومی امنیت ملی، در آن وقت برخورد لفظی تندی میان ایشان رد و بدل گردید که در نتیجه آن آقای صالح کاغذی را به خشم از دفتر رییس جمهور گرفته و خواست استعفای خویش را بنویسد اما رییس جمهور کاغذ را از دست وی گرفت و نگذاشت تا از سمتش کنار رود. اما رییس امنیت ملی وظیفه را ترک نموده و مدت دو روز در خانه نشست تا آنکه روز سوم آقای کرزی تیلفونی با وی تماس گرفت و او را دوباره نزد خود خواست و رویش را بوسید وگفت: مانند دو برادر باید در افغانستان کار کنیم؛ احساسات شخصی مان سبب نشود تا مشکلی به سطح افغانستان پدید آید.

بعد از آن وضعیت طوری بررسی می شد که بیشتر تصمیم گیری های آقای صالح بدون مشوره کرزی بوده و با اعتماد به نفس خویش و حمایت کشورهای ذیدخل در سیاست افغانستان با تیم فعال و درک عمیقی که از قضایا داشت کار می کرد.

اکنون دسیسه ی کناره گیری آقای صالح از ریاست عمومی امنیت از سوی آقای کرزی و حلقات وابسته به آی اس آی مشترکانه طوری طرح گردیده است که از یک طرف باید جناح اپوزیسیون دولت اغفال گردد و از سوی دیگر خواست پاکستان بر آورده شود.

از سخنان نرم حنیف اتمر در کنفرانس مطبوعاتی ای که با رسانه ها هنگام استعفایش داشت، به وضاحت معلوم می شد که قبلاً برایش گفته شده تا در پهلوی رییس عمومی امنیت ملی استعفا دهد و در آینده به یکی از وزارت های کلیدی دیگر جذب خواهد شد.

دلیل دومی که طرح چنین دسیسه ای را از قبل نشان میدهد اینکه وزیر امور داخله، استعفایش را از قبل نوشته و در جیب خویش با خود برده بود تا در حضور رییس امنیت ملی آنرا به میز آقای کرزی گذاشته و وی را به این امر ترغیب نماید؛ به این معنا که اگر آقای صالح ترغیب گردید و استعفا داد خوب، و اگر نه استعفای جناب اتمر یا از سوی کرزی پذیرفته نمی شود و یا هم در رسانه ها پخش نمی گردد.

دلیل سوم: خواستن آقای کرزی این دو مقام را در یک وقت، نشان می دهد که دسیسه از قبل پی ریزی گردیده است؛ اگر چنین نمی بود باید هریک را جداگانه می خواست و در مورد استیضاح می کرد.

دلیل چهارم: لحن آقایان اتمر و صالح با رسانه ها از همدیگر خیلی متفاوت بود؛ از سخنان رییس عمومی امنیت ملی طوری برداشت می شد که حلقات و عناصر داخلی و خارجی ای بوده اند که حضور وی را در پست ریاست عمومی امنیت ملی افغانستان تحمل نداشتند و از چندین سال بدینسو در این ارتباط دسیسه سازی و سرمایه گزاری کرده اند. اما از سخنان آقای اتمر معلوم می شد که در این وزارت علاقمند به کار نیست شاید در کدام وزارت دیگر و یا پستی در خارج از افغانستان از سوی آقای کرزی گماشته خواهد شد.

سؤال اینجاست که آیا آقای امر الله صالح را که در طول شش سال گذشته، مهمترین دستگاه امنیتی افغانستان را با پشت کار و تلاشهای شبانه روزی خویش، فعال ساخت و سیستم دقیق و منظمی را در آن ایجاد کرد؛ اداره ای که در گذشته ها مملؤ از فساد بود به شفاف ترین ارگان مبدل نمود و دستگاه استخباراتی افغانستان را به عنوان یکی از سازمانهای مطرح در منطقه تبدیل کرد، با حنیف اتمر می توان مقایسه کرد؟

شکی نیست که آقای اتمر در مدیریت خویش نسبت به خیلی وزرای کابینه موفقیت های چشمگیر و قابل ملاحظه یی داشته است که قابل ستایش می باشد؛ اما صرف مدیریت نمی تواند درد و رنج ملت افغانستان را مرهم گذارد؛ در پهلوی مدیریت، آنچه مهم است احساس آزادی خواهی، حفظ استقلالیت سیاسی در تصمیم گیری ها، عدم وابستگی به کشورهای ذیدخل، حفظ غرور ملی و غیره که در وجود آقای صالح همه برجستگی داشت و او را در میان تمام اعضای کابینه ویژگی بخشیده بود.

هواخواهان شهید احمد شاه مسعود یکی از چهره های برجسته یی که بعد از شهادت وی تا حال بالایش حساب می کنند و از وی انتظاراتی دارند تا آرمان های سیاسی وی را به واقعیت نزدیک بسازد، آقای امرالله صالح است که سالیان درازی را در مکتب فکری وی تربیت دیده است.

این یک واقعیت است که با گذشت زمان پرده از حقیقت ها برداشته می شود و حقایق پنهانی به کرسی واقعیت می نشیند تا مردم از دسایسی که در نهانخانه های سیاست طرح و پیریزی می گردد مطلع شوند و معاملات زشتی که میان حلقات و عناصر خاص بر مبنای منافع ملی صورت می گیرد، آگاه گردند.

بیشتر مردم افغانستان به خصوص آنانی که پاکستان و آی اس آی را دشمن می پندارند و از توطئه های دیرینه آن آگاه اند، از استعفای آقای امر الله صالح نهایت متأثر گردیده و در مجامع عمومی نگرانی خویش را از کناره گیری موصوف از این پست مهم ابراز می کنند. در باره وزیر امور داخله آنقدر مردم تشویش نداشته و فکر می کنند طوری که در وزارت های دیگری پیش از این هم ایفای وظیفه می کرد، بعد از این هم در وزارت و یا مقام سیاسی ای کار خواهد کرد. اما جای آقای صالح را پر کردن خیلی مشکل است.

آنچه که پیش بینی می شود، با استعفای رییس عمومی امنیت ملی، بحران امنیتی عمیقتر و گسترده تر، ساحات مختلف افغانستان به ویژه شهر کابل را احاطه خواهد کرد؛ دشمنان داخلی و خارجی افغانستان جرأتمندانه تر از گذشته دست به حملات انتحاری و جاگذاری بمب های کنار جاده یی خواهند زد، کشت و قاچاق مواد مخدر بیشتر از پیش افزایش می یابد و بالآخره حکومت متزلزل آقای کرزی به مشکلات گونه گون امنیتی گرفتار می شود و افغانستان نسبت به هروقت، بدنامتر خواهد شد و کمک های بشردوستانه ای که از سوی کشورهای دوست بین المللی به خاطر آبادی افغانستان پرداخت می گردد، حیف و میل شده و در جنگ به مصرف خواهد رسید.

به هر حال، انتظار و آرزوی مردم افغانستان از آقای امر الله صالح به عنوان یکی از فرزانه فرزندان تاریخی راستکار و مخلص افغانستان اینست که به فعالیت های سیاسی خویش در داخل کشور، ادامه داده و مردم افغانستان به خصوص نسل جوان کشور را از دسایس پنهانی دشمنان دین و وطن آگاه بسازند تا مانند قهرمان ملی کشور نام وی به خط زرین ثبت تاریخ پر افتخار افغانستان گردد.


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا