فلسفی

دو نمود، در یک باز نمود

thinker_

 

زبان، پدیده یی است که ارتباط چند گانه و چند سویه با پدیده های دیگر دارد، و بنابراین زبان در هر حوزه وزمینه یی، پس ازبررسی وشناخت ژرف،پاسخ وتوجیه مبتنی بر همان ارتباط رابر می تابد.

به گونه ی نمونه اگر زبان و رابطه ی آن را بافلسفه مورد ارزیابی و پژوهش قرار بدهیم، زبان از چشم انداز فلسفی، پدیده یی است که ماهیت فلسفی اش را در فرایند این ارتباط (رابطه ی زبان با فلسفه ) بیان می کند وبه بسیاری از پرسش ها وانگیزه ها، پاسخ و توجیه فلسفی ارایه می دهد.

 در این نوشتار می کوشم، به رابطه های زبان با پدیده های دیگر (زبان وفلسفه وزبان وغریزه ی جنسی) اشاره کرده –وتاجایی که ممکن است- توجیه نسبی از این موارد را ارایه کنم.

 زبان و فلسفه 

jawid_farhad_wthnameزبان در حوزه ی فلسفه، افزون براین که خود به عنوان پدیده ی فلسفی مورد سنجش وپژوهش قرار می گیرد، به بسیاری از انگیزه ها ورویکرد های فلسفی (به گونه یی) پاسخ می دهد.

 نگرش وسنجش زبان در بستر فلسفه، از فرایند “رابطه ی” این دوپدیده آغاز می شود.

نخستین پرسش که از چشم انداز مسایل فلسفی در مورد زبان شکل می گیرد این است که آیا رابطه ی زبان با فلسفه، رابطه ی کهن است ودر واقع زبان پس از تدوین فلسفه در چارچوب موارد فلسفی، به بسط این رابطه پرداخته است؟

 فلسفه از یک منظر پرداختن به مسایل و موضوعات مختلفی از جمله: “هستی وذات خدا، آزادی واختیار انسان، مرگ، جاودانگی روح، ساختار اساسی عالم، معیار درستی اعمال اختیاری بشر، محدوده، میزان واعتبار معرفت بشر، ماهیت زبان، شکل وساختار حکومت وانواع آن، زیبایی ومسایل دیگر” (۱) است؛ اما زبان، وسلیه وظرف مهمی برای بیان مظروف فلسفه ویا نگرش وپاسخ به انگیزه ها وپرسش های فلسفی است.

 از نگاه دیگر، هنگامی که زبان خود به عنوان پدیده ی فلسفی مورد پژوهش قرار می گیرد، ارزش زبان فراتر از وسیله بودن آن در فرایند بحث” ظرف و مظروف” مطرح می شود، وهمانند یکی از پدیده های مهم فلسفی مورد تا̾مل و شناسایی قرار می گیرد.

 با شناسایی ژرف رابطه ی زبان و فلسفه (در صورتی که هدف ما سنجش زبان از دید فلسفی باشد) بی تردید این نکته دست یاب می شود که :”پاره ا ی از مشکلات فلسفی وحتا مشکلات زنده گی روز مره از کاربرد نادرست زبان ناشی می شود. فلسفه، یک گام عقب می رود می کوشد مشکلات ناشی از کاربرد غلط کلمات وعبارت ها را آشکارا وتاحد امکان مرتفع سازد. “(۲)

 پاسخ دقیق وروشن به رابطه ی کهن زبان بافلسفه، مستلزم پژوهش ژرف و داشتن فرصت گسترده است؛ اما چیزی را که به حیث یک فرضیه ی نسبی می توان در این باره ارایه کرد، همانابحث هم ذات بودن زبان وفلسفه  (که خاستگاه شان اندیشه می باشد)است.

 همان سان که تفکر ونگره های فلسفی- به گونه یی- هم ذات اندیشه ی انسان وصور ذهنی وی پنداشته می شود، زبان( به مفهوم رایج آن) اگر هم زاد تفکر و نگرش فلسفی انسان نباشد؛ اما بازگوکننده ی رابطه ی دیرین میان ت اندیشه وابزاری برای ارایه پرسش ها وبیان پاسخ های فلسفی انسان است؛ زیرا زبان در رویکرد ارتباطی آن، وسیله یی برای بیان اندیشه وفرایند ایجاد رسانگی دانسته شده است.

بنابرین، با توجه به بحث هم ذات بودن زبان وفلسفه رابطه ی این دوباهم، رابطه ی دیرین است.

 زبان و غریزه ی جنسی

افزون بر مفهوم ابزاری بودن زبان برای بیان نیازهای معنوی انسان، زبان از دیگاه دیگر، ابزاری برای ایجاد رابطه ی جنسی وباز گویی نیاز ها دراین زمینه است.

 در تازه ترین پژوهشی که در مرکز پژوهشی “اورتون” در سال ۲۰۰۹ انجام شده، زبان وسیله ی مهم برای رفع غریزه ی جنسی وابزاری برای برآورده سازی نیاز های شهوانی دانسته شده است.

 در این پژوهش آمده است: “در آزمویشگاهی که مشتمل از مردان وزنان متعددی بوده،  دیده شده که ۷۵ در صد مردان وزنان این آزمویشگاه، شدید ترین نیازهای جنسی شان را به وسیله ی گفتگو بر آورده ساخته اند،و این خود می رساند که زبان عامل مهمی برای بیان ورفع نیازمندی های جنسی انسان دانسته می شود.”

 فرجام گپ

در این دو بازنمود (زبان وفلسفه- زبان وغریزه ی جنسی) به گونه ی مجموعی این مساله دست یاب می شود که زبان در هر دو بعد (مادی ومعنوی) از اهمیت ویژه یی برخوردار است.

 شاید از دیده گاه سنتی، بحث زبان وغریزه ی جنسی وطرح این مساله ناصواب پنداشته شود؛ اما اهمیت درک این موضوع زمانی مهم تلقی می شود که زبان را در فرایند  رابطه ی آن با نیاز های جنسی انسان، مورد پژوهش ژرف قرار بدهیم، واز این طریق به اهمیت آن پی ببریم.

 بدون شک، همان گونه که زبان بخش مهمی از هویت انسان را در زمینه های گونه گون رویت می بخشدد، نیاز مندی برای فهم این مساله نیز، از ضرروت های بنیادی آن پنداشته می شود.

 

 

__________

 یاد کرد ها:

۱- دیو رابینسون – جودی گراوز، تاریخ فلسفه ی غرب،ترجمه وپژوهش: شهاب الدین عباسی، نشر علم، تهران ، ۱۳۸۴، ص ص ۶-۷ .

۲- همان کتاب، ص۱۱ .


یک دیدگاه

  1. Tem 25. Vou sem­pre buscá-lo no Foot­ball Mahr­Âgea anaha“Há um dos adver­sá­rios, pequeno e com ar ado­en­tado, que se move em pas de deux” — que fabu­losa des­cri­ção do Ini­esta, per­dão, do Messi ahaha

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا