یک تحلیلگر سرشناس آمریکایی با اشاره به اینکه کاخ سفید به دنبال راه حلی برای بیرون رفتن از افغانستان تا پیش از انتخابات ۲۰۱۲ آمریکا است، مینویسد: در شرایطی که آمریکا در افغانستان ایجاد کرده همه در حال چیدن میوههای مقصود هستند و آمریکا مقهور شطرنجبازان قهار کابل شده است.
“کان هالینان ” ( Conn Hallinan) تحلیلگر ارشد روابط بین الملل، در مقالهای که در پایگاه اینترنتی آنتی وار “antiwar ” منتشر شد، با اشاره به بزرگترین جنگهای ایالات متحده و ناتو در افغانستان تحت عنوان «نبرد مارجه» “Battle of Marjah ” و «عملیات مشترک» “Operation Moshtarak ” که از سال۲۰۰۳ و در ولایت هلمند به وقوع پیوست، این سؤال را مطرح میکند که هدف و نتیجه این نبردها چه بوده است؟
منطقه مارجه به عنوان «شهری» معرفی شده بود که با ۸۰ هزار نفر جمعیت، «دژ» طالبان است و هزار نفر از «جنگجویان سرسخت» طالبان در آن به سر می برند اما خبرنگار «اینتر پرس سرویس» Inter Press Service فاش کرد که مارجه نه تنها پناهگاه طالبان نیست، بلکه حتی شهر هم نیست و منطقهای متشکل از روستاهای پراکنده است. هر چه از آغاز این جنگ میگذشت، تلفات شهروندان این منطقه افزایش می یافت و کمتر از «جنگجویان سرسخت» خبری مخابره میشد. در نهایت، این جنگ به زد و خورد غیر مسلحانه ختم شد.
«عبدالرحمن جان»Abdul Rahman Jan رئیس پلیس سابق و ریش سفید یکی از قبایل، در گفتگو با مجله تایم فاش کرد: نیروهای ناتو در جریان عملیات، به ندرت با افراد مسلح مواجه شدند.
سود قاچاق مواد مخدر نصیب چه کسی میگردد؟
نویسنده با بیان اینکه مارجه به عنوان مرکز قاچاق اسلحه و مواد افیونی شناخته میشود و مرکز بزرگ کشت خشخاش به حساب میرود، میافزاید: بنابر تحقیقات یکی از کارشناسان سیاست خارجی آمریکا، فقط ۴ درصد درآمد حاصل از قاچاق مواد مخدر منطقه نصیب طالبان میشود. کشاورزان محلی ۲۱ درصد از درآمد ۳.۴ میلیارد دلاری در یک سال را به دست میآورند و بنا بر همین تحقیقات، ۷۵ درصد سود تجارت مواد افیونی به جیب مقامات دولتی، پلیس، دلالهای منطقه و قاچاقچیان میرود. در واقع همپیمانان آمریکا، سهم شاهانهای از قاچاق مواد مخدر به دست میآورند.
در هر صورت به زودی معلوم شد که قرار نیست «عملیات مشترک» خللی در جریان تجارت مواد مخدر به وجود آورد و چنین ادعا میشد که اگر کشاورزان محلی دلخور شوند، امکان تسلط بر «قلب و فکر» مردم ساکن منطقه از بین میرود.
به نظر «کان هالینان» جالبترین قسمت عملیات مارجه، گردهمایی پس از پایان نبرد بود. باراک اوباما در تاریخ ۱۲ مارس، نشستی با حضور مقامات و مشاورین ارشد خود در کاخ سفید تدارک دید تا بررسی نمایند که آیا این «پیروزی» امکان گشودن باب مذاکره با طالبان را فراهم نموده است؟ بنابر این گزارش، هیلاری کلینتون (وزیر امور خارجه آمریکا) و رابرت گیتس (وزیر دفاع آمریکا) پیشنهاد کردند که تا زمان برگزاری یک عملیات نظامی دیگر در قندهار، گفتگو با طالبان به تعویق بیفتد.
از یورش به قندهار، به عنوان «ضربه به منطقه حیاتی طالبان» و «مرکز ثقل» جنگ افغانستان یاد میشود. قندهار جایی بود که طالبان کار خود را از آنجا آغاز کردند و با داشتن ۶۰۰ هزار نفر جمعیت، دومین شهر بزرگ افغانستان محسوب میگردد. اینکه آیا این عملیات نسبت به عملیات مارجه، ضربه بیشتری به طالبان وارد کرده باشد به شدت مورد تردید است. طالبان باز هم مانند عملیات مارجه، به سوی منطقه جدیدی کوچ کردند و یا در میان ساکنان محلی پنهان شدند.
نویسنده با اشاره به اینکه کاخ سفید به دنبال راه حلی برای بیرون رفتن از افغانستان تا پیش از انتخابات ۲۰۱۲ آمریکا میباشد، مینویسد: با ادامه بحران اقتصادی و عبور هزینه جنگ افغانستان از مرز ۲۰۰ میلیارد دلار، افغانستان بیش از پیش شبیه تونلی شده است که در انتهای آن خبری از روشنایی نیست. در حال حاضر متحدان آمریکا به این نتیجه رسیده اند که آمریکا در حال خروج از افغانستان است.
آغاز گفتگو با طالبان، راهی برای حل مسئله افغانستان است
دولت حامد کرزی و سازمان ملل، مذاکراتی را با برخی از مقامات طالبان و حزب اسلامی «گلبدین حکمتیار» آغاز کردهاند. پاکستان به درستی نتیجه گرفت که در این مذاکرات، نقشی نخواهد داشت بنابراین ۱۴ نفر از مقامات ارشد طالبان، از جمله مرد شماره دو سازمان، «ملا عبدالغنی برادر» را دستگیر کرد. پاکستان ادعا کرد که این اقدام را در جهت یاری رساندن به آمریکا در جنگ علیه طالبان انجام داده است اما نماینده سابق سازمان ملل در افغانستان، «کی اید» Kai Eide پاکستان را به شدت متهم میکند که تنها فایده اقدام پاکستان، توقف مذاکرات با طالبان بوده است.
اگر اسلام آباد اراده میکرد، طالبان حاضر بود بر سر هر میز مذاکرهای بنشیند. مذاکرات، هند را هم نگران کرده بود زیرا هند نه تنها با این صلح نفوذ خود در دولت کرزی را از دست میداد و تمام یک میلیارد دلاری که به افغانستان کمک کرده بود، بیفایده میشد بلکه دشمن سنتی این کشور یعنی پاکستان، تمام نفوذ سابق خود در کابل را به دست میآورد.
این تحلیلگر آمریکایی با تأکید بر اینکه بخشی از تصمیم آمریکا برای حل مسئله افغانستان به شیوه سیاسی به دلیل کاهش سریع نیروهای ناتو در افغانستان بود، یادآور شد: کانادا کاملا به تعهد خود مبنی بر خروج همه سربازان خود از افغانستان تا سال ۲۰۱۱ وفادار است. زمانی که هلند تصمیم گرفت نیروهای خود در افغانستان را افزایش دهد، دولت حاکم در انتخابات شکست خورد و این تصمیم عملی نشد. حزب کارگر انگلستان، به بهانه افکار عمومی و در واقع برای ساکت کردن رقیب خود یعنی حزب محافظه کار ، تصمیم دارد پیش از برگزاری انتخابات، خود را از شر افغانستان رها کند. آمریکا نیز دریافته است که بازیچه افغانها شده است.
ژئوپلتیک منطقه به نفع آمریکا نیست
دولت اوباما اخیرا از کرزی خواسته بود که یک کمیسیون مستقل نظارت بر انتخابات تشکیل دهد و با فساد مقابله نماید. منظور از مقابله با فساد، به صورت خاص، کوتاه کردن دست برادر ناتنی رئیس جمهور، «ولی کرزی» بود که مانند یک ارباب، قندهار را در اختیار دارد و مشغول چپاول میباشد. جواب کرزی به این درخواست، پرواز به سوی ایران و در آغوش کشیدن احمدی نژاد بود. با توجه به اینکه آمریکا خواهان انزوای ایران است، دیدار کرزی از ایران، اوقات خوشی برای ساکنان کاخ سفید نبود.
ایران هنوز نفوذ قابل ملاحظهای در میان ائتلاف شمال دارد و آمریکا نیاز دارد که پس از صلح از این نفوذ برای وادار کردن گروههای افغانی برای پذیرش طالبان در میان خود بهره گیرد. به جای انزوای ایران، کرزی باعث شد که ایران، نقش محوری در طرح صلح پیشنهادی آمریکا و ناتو به دست آورد.
در پنج سال گذشته، آمریکا با جلب نظر هند، سعی میکرد این کشور را سدی در مقابل چین نماید اما از آنجا که واشنگتن برای انعقاد صلح، به اسلامآباد نیاز دارد، با قرارداد فروش اف ۱۶ و تجهیزات آتشبار بالگرد به پاکستان موافقت کرد. تجهیز پاکستان، به مذاق هند چندان خوشایند نبود و بیشتر به این دلیل که هند میدید نفوذ خود در افغانستان را از دست میدهد. در نتیجه هند به سرعت به روسیه رفت. مسکو ضمن ابراز دوستی، تجهیزات هوایی و چند فروند میگ ۲۹ با قیمت پایینتر به هند فروخت. این معامله، بخش دیگری از نقشههای آمریکا را به باد داد: دور کردن روسیه از جنوب آسیا.
در همان هفتهای که وزیر خارجه پاکستان در واشنگتن به سر می برد تا در عوض کمک در افغانستان، لیست جدیدی از درخواستها را به مقامات آمریکایی بدهد، کرزی به سوی پکن پرواز کرد تا کمکها و سرمایهگذاریهای جدیدی جلب نماید. بنابراین بر خلاف خواست آمریکا، پای چین به آسیای مرکزی نیز باز شد.
این است وضعیت شطرنج بازان واشنگتن در مقابل استادبزرگان شطرنج کابل!
پایان جنگ افغانستان
به نظر میرسد همه گروههای داخلی و خارجی افغانستان به این نتیجه رسیدهاند که جنگ بایستی پایان یابد. اگر این توافق ضمنی، تقویت شود، در ماه می یا آوریل، «لویی جرگه» صلح تشکیل شده توسط دولت کرزی موقعیت مهمتری پیدا میکند.
نویسنده با اشاره به اینکه واشنگتن در حال تصمیم گیری بر سر این است که چگونه، کی و با چه کسی مذاکره نماید، تصریح میکند که عقب نشینی به این معنی نیست که آمریکا به صورت کامل از افغانستان خارج شود و هیچ پایگاه نظامی در این کشور نداشته باشد یا از تلاش برای نفوذ در آسیای مرکزی باز ایستند. کاخ سفید به تازگی اعلام کرده است که یک «مرکز مبارزه با تروریسم» در قرقیزستان و در نزدیکی مرزهای چین تأسیس مینماید.
به اعتقاد کان هالینان، خطری که اکنون آمریکا را تهدید میکند، این است که پایان این بازی همه یا هیچ چیست؟ اگر پاکستان ببرد، هند میبازد. اگر ایالات متحده عقب نشینی نماید، طالبان پیروز میشود. اگر از ایران کمک گرفته شود، آمریکا ناچار باید با برنامه هستهای این کشور کنار بیاید.
در نهایت این افغانها هستند که باید آینده افغانستان را رقم بزنند. اینکه خواسته های آنها چیست و چگونه به این خواسته ها میرسند، هیچ ربطی به واشنگتن، بروکسل، دهلی، تهران و اسلام آباد ندارد. در جنگ کنونی برای تفوق بر «گورستان امپراطوریها»، مردم افغانستان بیشتر از اشغالگران تلفات دادهاند.