خبر و دیدگاه

بابه کرزیه؛ مدل لباس دیروز، چرسی امروز

karzai_makingface

 

یکی دو سال خودم را بیخی از خبر و خبر رسانی و خبر خانی گوشه کده بودم و وخت خوده ده گشت و گذار تیر کدم. راستشه بخاین از بسکه خبر شنیدم و کلش هم دروغ گفتم باد از ای بابه ده قصه خود باش، ای وطن ده سابق هم از ما نبود و حالی هم نیس، اما کجا دلی که آرام بگیره و از قصه وطن بیخی دور شوه. باز ده قصه خبر شنیدن شدم یکدفه دیدم که بابه کرزی ده پرده تلویزیون سوز شد ده حالیکه بسیار عصبانی مالوم میشد چشم پت کد باوجودیکه پرشهای چشمش زیاد شده بود، دهانه  واز کد و هر چه از همی دلش برامد بر دوستای نزدیک خود گفت. هیچ نترسید یکی ره تقلب کار گفت، یکی را مداخله گر و گفت که با ابروی مه بازی کدن.

او وطندارای گل مره خو بیخی خنده گرفت، ده ای پس پیری خو نان کم میخورم و روده هایم بهمدیگر چسپیده اند، از بسکه خنده کدم نزدیک بود روده هایم پاره شوند که نشد و بخیر گذشت، اگه نی از خیرات سر بابه کرزی حالی مره بابه مراد بی گرده صدا میکدن.

مه خو همو روزیکه ارباب اوباما گل صبح و بیخبر ده کابل آمد و باد از او بابه کرزیه از خو بیدار کد و گفت بیا دیگه که مه آمدیم، حالی کتیت کار دارم. پیش خود فکر کدم که کار بابه کرزی تمام است و اوباما حتما گوش چپ بابه کرزیه پچق کده که او بیادر نان از مه میخوری و قوت قوت جای دیگه میکنی. پول از مه و چار تا وزیر کلیدی ره از ای اس ای گرفتی، نامت از مه دولتداری ات از مه پول و سرمایه و عسکر از مه باز ده روزیکه وزیر دفاع مه ده کابل آمده عاجل خلیفه احمدی نژاد را خواستی و از او خواستی گپهای دلته بزبان خود بگویه و سر امریکا تاخت و تاز کنه. مه خو یقین دارم که اوباما بی کله بر کرزی گفته که او ساده تره کی گفته که بکشور چین برو و از اونجه باز برو پیش قد پخش پرزور احمدی نژاد، مگه خاطره داود خان از یادت رفته که عین کاره ده آخر کار خود کد و نتیجه اش را هم دید حالی تو میخواهی که ما تاریخ گذشته تانه تکرار کنیم تا تو درس بگیری. شاید هم ده آخر برای بابه کرزی گفته باشد که باد  از ای صلاحیت نداری و ما ده فکر از ای هستیم که جانشین تره پیدا کنیم.

اینجه س که کرمهای سر بابه کرزی به تور امد و باد از رفتن اوبامای بدخور کتی خود چرت زد حالی که هر چه داری از دستت میره بیا دیگه خوده افتوی بساز. وکیلهای پارلمانه خواست و گفت اگه به گپ مه نمیکنین باز مه میرم طالب میشم. از اونجه به قندهار رفت و بر مردم گفت گپهای مره شنیدین باز بر طالبها اهنگ خواند طالب جانه طالب جانه.

مه وختی خوب ده چشمهای بابه کرزی دقت کدم دیدم هر دو چشمش باد کده اس، پرش رویش زیاد شده و گپهای نا منظم میزنه شاید هم درجه حرارت بدنش زیاد شده باشه، خلاصه نور و نمک از او فرار کده بود. خو بابه جان خودت از مه بهتر می فامی که بر بیگانه خدمت کدن آخرش همیطور اس که آدمه خراب میکنه، هر چه مردم وطن داد و بیداد کدن و از تو خواستن که به نفع ملت کار کو نکدی.

دور نیرم ده همی انتخابات ضرور بود که تو فریب انگلیس مکار را بخوری و خوده دو دسته  و هنوز از امریکا رخصت نگرفته به انگلیس تسلیم کدی. انگلیس هزار سال دگه هم اگه بگذره باز ده خون ما اوغانها تشنه اس و تا انتقام او عسکرهای قدیم خود از چوچه مرغ ما هم نگیره دست از سر کل تو  و سر زخم خورده ملت بر نمیداره. باز ده پالویت ای شارلاتون زمانه که بخدا قواره یش مثل ادمها ساختگی میمانه همی اسپنتا ره قرار دادی که مه یقین دارم نصف گپهایت بابه کرزی از اسپنتا اس و تره ریشخند میکنه. نزدیکیت با ایران و تقاضای دوستی ات از طالب جان و گلبدین جان خو مالوم دارس که امریکاره وارخطا میسازه که چه گپ اس؟ ای ادمه ما اوردیم حالی مار آستین خود ما شده؟

بابه جان کمی خوده تکان بتی تو امروز ۴۳ کشوره به اوغانستان اوردی با تمام ساز وبرگ استخباراتی شان، ده ای وطن از خیرات سرت جنگ با القاعده و طالب نیست بلکه جنگ استخباراتیست و ده ای میان خودت فکر میکنی که ده قرن ۱۵ هستی و هر کار کنی تره کسی نمی بینه یا صدایته نمیشنوه، یادت باشه که اول چرت بزنی باز گپ.

بابه کرزی شاعری گفته: خواب خرگوشی بنه بیدار شو، بیدار شو رحمی بحال خود و ملت مظلوم ما کو، هر اشتباه تو و همکارانت باعث تباهی ملت است و اگر این بار جنگی صورت بگیره خودت می فهمی که ده ساحه اوغانستان باقی نمیمانه و ده همی میان بیشتر از دیگها وطن و مردم ما دربدر و خاک بر سر میشوند. بیگانه بیگانه است و هرگز دوست مهربان ما نمیشه چون هر کدام از اینها ده وطن ما ضربه خورده و از اسمانها به زمین افتیده ان.  حالی که خارجی ها  از خیرات سر خودت ای وطنه و مردم آزاده شه مفت و رایگان بدست اورده اند انتقام گذشته های خوده گرفته میرند، اما یقین داشته باش بابه کرزی که دوستان امروزی تو( پاکستان – انگلیس- ایران و روس ) همه گرگهای باران دیده هستند که نه به تو دل میسوزانند و نه به ملت ما. هر قدر با آنها نزدیک شوی بهمان پیمانه از دنیا و مردمت دور شده میری تا جای که خدای نا خواسته یکروز قصه ضیا الحقه سرت عملی نکنند.

اما مه یک فکر دیگه هم ده کله ام پیدا شده که شاید درست باشه  که خودت نقشی را که برایت میدهند آنطور بازی میکنی که بچه های فلم هالیوود و بالیوود قدرت بازی کدنشه ندارند. مه فکر میکنم وختی انگلیسها و امریکائی ها ده چند ماه اینده پلانی بر تطبیق داشته باشند قبل از تطبیق، پلانه ده دست تو میتن و نقشته تعین میکنند که یا خوده به در دیوانگی بزنی، یا مداری گری کنی و یا به نقشهای که خودت آنرا بهتر میفامی، راه ره بر تطبیق پلان باز کنی. گمانم همی گپم خوشت امد، ده دل خنده خو میکنی که آخر خلیفه بابه مراد پشت  ورقه خواند، چطو همیطو نیس. حالی او بابه کرزی کل دنیا می فامه که تو نقش بازی میکنی خو چرا خوده درست افتوی نمیکنی تا دل مردم جم شوه که بابه کرزی خو از پدر پدر نوکر بوده و هفت پشت اینده ما ره هم فروخته و باید کتیش بسازیم.

ده کابل بر گلبدین بیت خواندی و ده قندهار شعر گفتی که طالب جانه طالب جانه، باز ده  خبر تلویزیونت دادی که چن نفر از ادمهای گلبدین بد مغزه بجرم همکاری با حزب اسلامی دستگیر کدی. همیطو که چن ماه پیش کای ایده بدخور قصه یکجائی طالبه ره کده و دال خورای پکی دفعتآ خبر دستیگری چن تا از طالبهای زار خوره داد.

حالی ای قصه های مفت شما تا کی دوام میکنه و تا چه وخت خوده ده کوچه بی عقلی میزنین و فکر میکنین مردم نمی فامن. او ساده ما می فامیم و همیش به ریش تو و دار و دستیت می خندیم چون می فامیم که آخر کارت ده کجاس؟ همی خودت بگو کدام نوکر و اجیر بیگانه تا اخر عمر زندگی کده؟ و بگو کدام کاکه تانسته که پول امریکا ره مفت بخوره؟ امریکا روس نیس که پیسه بته و نگیره. بخدای که مره است کده و تره نیست میکنه قسم که سنت سنت پیسه خوده از تو و دیگه اجیرا میگیره. خو چی فایده از ای زندگی و حکومت کدن؟ خوده ده ارگ قلف کدی و باز میگن که خو پادشاهی را هم دیدی و ده قصه ای هستی که قانون اساسی وطنه که خودت ساختی پس تغییر بتی . خوده پاچا بسازی؟

برو توبه بکش . یک کاری کو که مردمه بیشتر از ای بدبخت، بی عزت، بی ابرو و کوچک نسازی بخدا قسم که هر آه ای مردم بیچاره هفت پشت تره ده گذشته و پانزده پشتته ده اینده آتش میزنه. بست است پاچائی که هیچ صلاحیت نداشتی و حتی ده خو هم نمیدیدی که یکروز سر ای مردم قهرمان و دشمن کش تو پاچا شوی و تمام زارخور های دنیا ره که از دست مردم ما شکست خوردن سرشان بیاری تا انتقام شرمساری خوده بگیرن. خوب خذمت کدی و خوب عزت و ابروی ملته بردی. البته گپهای مه تنها متوجه تو نیس بابه کرزی که حالی قار شوی که او بیادر مه ده ای بدبختی و نوکری خو تنها نیستم خو کلگی ره بگو، درست اس مه هم در تره میگم دیوار تو بشنو، گپ خوده به تو گفتم ولی متوجه تمام وابسته های بیگانه و اجنبی پرست است که به لحاظ دست از سر کل ملت بردارین.

حالی ای قصه نوت مبارک که جرگه مشورتی ره راه می اندازی و خبر شدیم که بر برگزاری ای جرگه ۲۰ میلیون دالر مصرف کدی. خو اونه چارتا دوستایت میاین چک چک میکنن و میگن زنده باد بابه کرزی باز میرن بر گلو و خلیفه عمر زنده باشی میگن. همی پول نمیشد بر مردم غریب خانه میساختی یا فامریکه میساختی که کار میکدن که بر سیر کدن شکم چن تا چک چکی مصرف میکنیو باز ای جرگه کجا ملی و مردمی اس که منتظر نتیجه مثبت باشیم. تمامیش بازی است و نمایش و پول خرچ کدن باز او ساده اگه ای پولها از جیب خودت میبود تره بخدا همیتو مصرف میکدی. ای پولها پولهای تکس ما مردم اس که شو وروز کار میکنیم و بدولت تکس میتیم و تو اب واری مصرف میکنی.

بابه کرزی خودت از کزی بکش و تا دیر نشده به گپهای مه و دیگه مردم گوش کو ضرر نمیکنی ده غیر از او مه خو اینده تره چندان خوب نمی بینم عاقبت بخیر مه دیگه رفتم تا باز پیدا شوم. اونه خودت دیدی که هشت سال پیش تره خان سره میگفتن و حالی تره چرسی میگن بازهم ای سر فلم است باش که ده پس پرده دیگه چی باقیمانده است.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا