اخبار و گزارشات

چین؛ مهره موثر در معاملات منطقه ای

chinas-military

 

اولین سفر کرزی در دور دوم ریاست جمهوری اش به چین به عنوان یکی از قدرتمندترین کشورهای آسیایی و همسایه افغانستان، از اهمیت فراوان برخوردار است. این سفر در راستای همگرایی منطقه‌ای در سیاست خارجی افغانستان و تسریع روند همکارهای‌های منطقه‌ای و سرمایه‌گذاری‌های بیشتر چین در افغانستان، اهمیت دارد. چین کشوری است که در قسمت سرمایه گذاری روی معادن و استخراج گازهای طبیعی افغانستان می‌تواند نقش قابل توجه داشته باشد.

سفر کرزی به چین از نظر سیاسی و اقتصادی اهمیت دارد و در ضمن می توان این سفر را در راستای آسیایی شدن رویکردهای سیاسی و اقتصادی افغانستان نیز تعبیر کرد؛ آسیایی شدن به معنای تاکید بر همگرایی منطقه‌ای و یا ایجاد توازن در روابط منطقه‌ای و غربی دولت افغانستان، و نیز کشانیدن پای چین در مسایل سیاسی افغانستان. چین به صورت مستقیم اما در سطح پایین در افغانستان سرمایه گذاری کرده است؛ به عنوان مثال در اپریل گذشته ۳,۵ میلیارد دالر در قسمت استخراج و ذوب فلزات برای معدن مس عینک سرمایه گذاری کرد. از جانب دیگر، رقابت‌های چین و هند در آسیا سبب شده تا چین نیز نسبت به افغانستان بی میل نباشد. چین و هند به عنوان دو قدرت بزرگ منطقه ای برای دست یافتن به منابع انرژی در منطقه رقابت می‌کنند و مسلما بخشی از این رقابت‌ها در مورد افغانستان در حال شکل‌گیری است.

این در حالی است که افغانستان تلاش می کند به عنوان پل ترانزیت میان آسیای میانه، جنوب آسیا و خاور میانه باشد که در این میان منافع چین نیز مد نظر است. اما مشکلات امنیتی در افغانستان و رشد روز افزون بنیادگرایی و طالبانیزم سبب شده تا افغانستان در حال حاضر نتواند به عنوان مرکز ترانزیت منطقه‌ای نقش موثر ایفا کند. شرایط ناگوار کنونی در افغانستان سبب شده است تا فرصت‌ها به مرور زمان از دست افغانستان بروند و اهمیت افغانستان کاهش پیدا کند. به عنوان مثال، ایجاد خط تراتزیت انرژی از آسیای میانه (ترکمنستان) به چین و همین گونه ایجاد خط تراتزیتی گاز ایران-پاکستان-هند، می‌توانند بر اهمیت ژیواکونومیک افغانستان در آینده تاثیرات منفی برجای بگذارند؛ یعنی، می‌توانند اهمیت ژیواکونومیک و ژیوپولتیک افغانستان را کاهش دهند.

حامد کرزی در این سفر سه توافقنامه اقتصادی را با چینی‌ها به امضا رسانده و از دولت چین در بخش ظرفیت‌سازی و بازسازی افغانستان خواستار کمک شده است. افغانستان یکی از بازارهای مهم کالای چینایی‌ است که هنوز راه ترانزیت مستقیم با چین ندارد و ایجاد یک راه تراتزیتی زمینی می‌تواند یکی از اهداف در آینده باشد. دولت افغانستان به خاطر ضایع شدن وقت و از دست رفتن فرصت‌ها برای تحقق اهداف استراتژیک بر مبنای ایجاد پل تراتزیت زمینی در منطقه، نگران است. سفر حامد کرزی به چین می‌تواند در راستای تحقق اهداف استراتژیک افغانستان در چارچوب همگرایی سیاسی و اقتصادی در منطقه تلقی شود. افغانستان در شرایطی است که به حمایت‌ها و سرمایه گذاری‌های چین در افغانستان نیاز دارد. به این دلیل حامد کرزی را در این سفر گروهی از تاجران کشور نیز همراهی می‌کنند. در واقع، یکی از مسایلی که می‌تواند چین را به افغانستان بکشاند گسترش سطح روابط اقتصادی چین با افغانستان است.

از جانب دیگر، سفر حامد کرزی به چین از نظر سیاسی و امنیتی نیز برای افغانستان قابل اهمیت است. چین یکی از متحدین اصلی پاکستان در منطقه به حساب می رود که در پروژه هسته ای شدن پاکستان نقش فوق العاده بازی کرده است. همین گونه، در زمان رژیم طالبان در افغانستان، چین نسبت به نفوذ بنیادگرایی در سین کیانگ در میان جدایی طلبان اویغوری وقوف داشت. پس چین می تواند در قسمت تغییر سیاست‌های پاکستان در قبال افغانستان و طالبان، موثر واقع شود.

خواست سیاسی کرزی از دولت چین این است که چین بر پاکستان فشار بیاورد تا دست از حمایت تروریستان طالب برداشته از دولت افغانستان در راستای مبارزه با تروریزم حمایت کند. به نظر می رسد که چین در راستای اعمال فشارها بر پاکستان به خاطر دست کشیدن از حمایت طالبان، بهترین گزینه‌ منطقه‌ای است و در صورت توسعه این سیاست، چین می‌تواند سکوی باشد برای فعال شدن دیپلوماسی افغانستان در منطقه. از طرفی، چین نسبت به تهدیدهای بنیادگرایی در آسیای میانه و افغانستان و آموزش اویغورهای جدایی طلب چینی توسط القاعده و طالبان، آگاه است و می داند که خطر منطقه‌ای بنیادگرایی بزرگتر از نگرانی نسبت به حضور امریکا در افغانستان است. اگر حامد کرزی واقعا دولت چین را در این راستا متقاعد کند، دست آورد قابل توجهی در سیاست خارجی افغانستان و همکاری‌های منطقه‌ای خواهد بود. چون، وصلت سیاست‌های امریکا و چین در منطقه و افغانستان بر علیه بنیادگرایی و تروریزم با اهمیت‌ترین مساله برای افغانستان است.

چین یکی از قدرت‌های مطرح منطقه و همسایه افغانستان است که هنوز در مسایل سیاسی افغانستان از خود تمایل نشان نداده است و در مدت ۹ سال گذشته دولت افغانستان نیز نسبت به ایجاد هماهنگی با چین و نقش بالفعل و بالقوه آن در منطقه، ناموفق بوده است. سفر حامد کرزی به پکن، گامی است در راستای دخیل کردن چین در مسایل سیاسی افغانستان و تاثیرات مثبت چین بر منطقه و به خصوص در راستای فشار بر پاکستان و تامین صلح ثبات در افغانستان. از جانب دیگر، با توجه به تهدیدات و نفوذ بنیادگرایی در سین کیانگ و مسایل اقتصادی سفر حامد کرزی برای چینی‌ها نیز با اهمیت است.

همان گونه که ذکر کردم، چین رقیب منطقه‌ای هند است که می‌تواند در قسمت سرمایه گذاری‌های بزرگ در افغانستان نیز رقابت کند. به عنوان مثال، رقابت پنج شرکت هندی با یک شرکت دولتی چین در مزایده معدن حاجیگک، نمونه‌ای از رقابت‌های هند و چین در افغانستان به حساب می‌رود. باوجودی که سرمایه‌گذاری‌های هند در قسمت ارایه خدمات و غذا پررنگ تر از چین است، ولی چین نمی‌تواند نسبت به اهمیت استراتژیک افغانستان و رقابت‌های منطقه‌ای تجاهل کند. فکر می‌کنم، در شرایطی که تنش‌های هند و پاکستان در افغانستان بالا گرفته است، چین بهترین گزینه برای ایفای نقش در این زمینه می‌باشد. فکر نمی‌کنم رقابت‌های چین و هند در افغانستان تاجای باشد که هند نسبت حضور چین در افغانستان حساسیت نشان بدهد. هرگاه اگر چین بر اسلام آباد به خاطر مساله افغانستان فشار بیاورد اسباب خرسندی هند نیز فراهم خواهد شد.

مهم این است که رقابت هند و چین و در کل حضور پررنگ هند و چین  در منطقه، رویکردهای سیاسی را آسیایی کرده به همگرایی‌های منطقه‌ای کمک کند که این به نفع افغانستان است. چین و هند دو کشوری اند که در آسیای میانه و افغانستان دارای منافع هستند و علاوه بر این، چین و هند از جمله کشورهای منطقه اند که در معرض تهدید بنیادگرایی قرار دارند. این می‌تواند نقطه‌ وصل سیاست این کشورها با غرب در راستای مبارزه با تهدیدات بنیادگرایی و طالبانیزم باشد. بنابراین، نمی‌توانند در برابر تهدیدات منطقه‌ای بی‌مسوولیت باشند.

اما، سوال این است که دولت حامد کرزی تاکجا می تواند سیاست منطقه‌ای خود را بر خلاف ۹ سال گذشته متوازن کرده، افغانستان را در کانون همگرایی منطقه‌ای قرار داده و از شرایط کنونی نجات بخشد؟ و یا دولت افغانستان چقدر در کشاندن چین در مسایل سیاسی افغانستان و منطقه موفق خواهد بود؟ چون این واضح است که در قسمت کناره‌گیری چین از مسایل افغانستان، دولت افغانستان نیز ضعیف برخورد کرده است. در کنار همسایه‌های سلطه طلبی مثل پاکستان و ایران، چین بهترین گزینه برای توسعه فضای دیپلوماسی افغانستان و ایجاد توازن با همسایه ها می‌باشد. متاسفانه، در سیاست خارجی، کشورهای منطقه  و همسایه هیچ گاه انتخابی نیستند؛ یعنی بر اساس انتخاب نمی‌توان کشورهای دلخواه خود را به عنوان همسایه برگزید؛ بلکه با دیپلوماسی فعال و توازن روابط، باید بر مشکلات و ناهنجاری‌ها در مناسبات منطقه‌ای فایق آمد. در شرایط کنونی، افغانستان می‌تواند با دیپلوماسی فعال از موقعیت چین به نفع خود استفاده کند. چین باید عملا نسبت به تهدیدات تروریزم و بنیادگرایی در منطقه حساس شده وارد میدان شود و در حمایت‌های سیاسی خود از افغانستان جدی باشد. برای رسیدن به این هدف، باید سیاست خارجی افغانستان و دستگاه دیپلوماسی کشور، دست به فعالیت و ابتکار بزند.

 

برگرفته از هشت صبح


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا