خبر و دیدگاه

بازی جدید پاکستان و تلاشهای بی ثمر کرزی

HamidKarzai_081117_mn

کنفرانس لندن چهارچوب مصالحه با طالبان را با دادن امتیازات سیاسی، قومی و مالی  در حضور هفتاد کشور جهان تعین نمود. اما از آن زمان تا  سفر اخیر رییس جمهور کرزی به پاکستان وضعیت سیاسی بگونۀ دراماتیک  در صحنه سیاست افغانستان انکشاف کرد. چنانچه از یک طرف ناتو در یک حرکت بی سابقه عملیات مشترک با دولت افغانستان را در مورجه بر علیه طالبان براه انداختند که چند هفته را در بر گرفت و از جانب دیگر پاکستانیها    بازی سنتی شان با تروریسم را نیز پیچیده تر  ساختند. آنها از یک طرف با سازماندهی عملیات انفجاری توسط گروه طالبان در مهانسرای هندی ها در شهر کابل مخالفت خود را با حضور و نفوذ هندوستان در افغانستان به نمایش گذاشتند و از جانب دیگر با دستگیری برخی فرماندهان طالبان نشان دادند که مصالحه با طالبان بدون نقش آنها غیر عملیست.

اخیراً دولت افغانستان از پاکستانی ها خواست که افراد بازداشتی  را به افغانستان تسلیم نمایند که مطابق به قوانین افغانستان محاکمه شوند ولی دولت پاکستان حرف از محاکمه آنها مطابق به قوانین کشور خود میزنند. اما رییس جمهور حامد  پس از انتظار  بی صبرانه با  یک گروه بزرگ اعضای دولت خود به پاکستان سفر نمود که در میان مسائل دوجانبه  مسئله سر نوشت طالبان  بازداشتی را با همکاری اسلام آباد روشن سازد. این در حالیست که پاکستانیها  در ملاقات با کرزی از یک طرف  حرف از تسریع ادغام طالبان به روند صلح در افغانستان می زنند و از طرف دیگر به در خواست دولت افغانستان مبنی بر تسلیمی طالبان تا حال  طفره می روند.

در مقاله حاضر تلاش صورت گرفته که در مورد چند  پرسش اساسی پیرامون سیاست های اخیر پاکستان بعد از کنفرانس لندن پاسخ پیدا شود: نخست اینکه  انگیزه اصلی  دست گیری یک تعداد افراد بلند پایه طالبان چیست؟ دوم اینکه پاکستانیها از افغانستان چه می خواهند؟  و سوم اینکه تلاشهای صلحجویانه کرزی با طالبان در میان این بازی ها به کجا خواهد انجامید؟

پاکستان از تروریسم نان می خورد

taliban_afg_pakپاکستان  یک شبکۀ جنگجویان تندرو معروف به طالبان راکه با چهل کشور جهان و در راس آیالات متحده امریکا بحیث ابرقدرت قهار  و ثروتمند جهان می جنگند، در اختیار دارد. به نظر می رسد که غربی ها در افغانستان زمین گیر شده اند و در جستجوی سازش با پاکستان هستند. چنانچه رییس جمهور بارک اوباما در ستراتیژی جدید خویش برای رفع نگرانی  پاکستانی ها به آنها وعد داده است در صورت همکاری در شکست تروریسم، این کشور را از حمایت مالی امریکا بحیث دوست استراتیژیک در منطقه رها نخواهد کرد. اما پاکستانی ها به این حرف ها باور ندارند و فکر می کنند امریکاییها با دست یابی به اهدافشان مثل زمان جهاد در مقابل شوروی سابق هرگز به پاکستان کمک در برابر هند نخواهند نمود، بناً رهبران پاکستان  به آسانی از ابزار تروریسم دست نمی کشند.این در حالیست که در هشت سال اخیر پاکستانی ها  بازی های عجیب و غریبی را به منظور فریب افکار جامعه جهانی  به راه انداختند.  آنها بدون گرفتن امتیازات بزرگ از غرب در افغانستان   به هیچ فشاری تن ندادند.   آنها زمانی در جنگ با تروریسم جدی عمل کردند که ثبات و امنیت خودشان توسط دهشت افگنان ساخت خود شان به خطر مواجه شد. بگونه مثال قتل برخی قوماندانهای القاعده و طالبان پاکستانی و یا پاکسازی مناطقی همچو  دره سوات در چند کیلومتری اسلام آباد از جمله اقدامات ضد تروریستی این کشور بشمار می آید. اما پاکستان علیرغم تعهداتشان هر گز بر علیه طالبان به اصطلاح افغانی هیچ اقدامی نه نمودند. بسیاری رهبران و فرماندهان طالبان و یا شورای موسوم به کویته  و گلبدین حکمتیار و شبکه حقانی آزادانه در خاک پاکستان فعالیت می کنند و از حمایت استخبارات این کشور برخوردار هستند که غیر قابل انکار است.

پاکستان از افغانستان چه می خواهد؟

pakistan_afghanistanflagدر کنفرانس لندن امتیازات بزرگی مالی، سیاسی و قومی به طالبان در صورت ترک جنگ در نظر گرفته شد و از دولت افغانستان  خواسته شد در زمینه تلاش نماید. این در حالیست که پاکستانی ها بار ها گفته اند که هیچ معاملۀ با طالبان بدون نقش کلیدی آنها غیر عملی است. چنانچه دستگیری برخی افراد بلند پایه طالبان نشان دهنده این ادعای پاکستانی ها است.  پرسش اساسی اینست که جای منافع پاکستان در امتیازات به طالبان در کجاست؟ آیا صلح در افغانستان به نفع پاکستان است؟

واقعیت اینست که پدیده طالبان محصول نبوغ سیاسی استخبارات پاکستان ( آی اس آی) است و پاکستانی ها این “غنیمت  خدا داد” را قبل از همه در سی سال گذشته به برکت جنگ قدرت در افغانستان و تجاوزات شرق و غرب که این کشور درآتش  آن سوخت، صاحب شدند.

برخی ها معتقد هستند پاکستان به آسانی صاحب  “غنیمت طالبی” نشده است، بلکه این کشور به همدستی عربستان سعودی ، انگلیس و امریکا نه تنها بالای پروژه طالبان سرمایگذاری کردند، بلکه بالای مجاهدین اولین و بزرگترین سرمایگذاری شانرا در اوج جنگ سرد نمودند. اما تاریخ نشان داد که از میان همه رهبران و فرماندهان مجاهدین صرف گلبدین حکمتیار و حقانی تا بحال وفادار به آرمانهای پاکستان باقیمانده اند، این در حالیست که  یک تعداد رهبران مجاهدین امروز در کنار آقای کرزی( مجاهد سابق) شریک قدرت هستند و  اعتماد گذشته شان را نزد پاکستانیها  از دست داده اند.

امروز هر فرمانده و رهبر طالبان در واقع  بالاتر از الماس کوه نور برای این کشور ارزش دارد ودر بازار معاملات بزرگ جهانی خریداران فراوان دارند.   زیرا پاکستانی ها از  غیرت خشک افغان و جهالت طالبی برای شان قدرت ، سرمایه و جایگاه سیاسی در چانه زنی های بزرگ منطقوی بدست آورده اند. ازینرو پاکستانی ها بدون گرفتن امتیازات بزرگ که ارزش استراتیژیک برای این کشور داشته باشد هر گز حاضر به نابودی طالبان نخواهند شد. دستگیری این طالب و آن طالب نه بمعنای عقب نشینی پاکستان از اهداف آزمندانه آنان در افغانستان  خواهد بود و نه صداقت این کشور در جنگ با تروریسم را نشان می دهد.

برخی ها معتقد است که پاکستانی ها با دستگیری برخی افراد مهم طالبان در جستجوی اهداف ذیل هستند:

۱. اعتماد از دست رفته خود را نزد امریکا دوباره احیا نمودند. چنانچه به نظر می رسد بعد از این حادثه روابط اسلام آباد و واشنگتن گرم تر شده و کاخ سفید ازین حرکت پاکستان ابراز خرسندی می کند؛
۲. امتیازات مالی هنگفتی  از واشنگتن مثل گذشته بدست خواهند آورد؛
۳. پاکستان به دولت افغانستان و غرب ثابت ساخت که حل مشکل تروریسم بدون نقش پاکستان عملی نیست؛
۴. پاکستان به بسیاری رهبران و قواماندانهای طالبان و القاعده نمایش قدرت کرد که تمرد از امر پاکستان چه سزای دارد؛
۵. پاکستانی ها به دولت افغانستان این پیام را هم دادند که هیچ نوع مذاکرات و روابط پنهانی دولت کرزی با طالبان از چشم آی اس آی پنهان نمی ماند. هدف اصلی پاکستانی ها اینست که دولت افغانستان بجای تلاش های نا فرجام باید به خواستهای اسلام آباد از مسئله شناسایی رسمی خط دیورند گرفته تا استقرار یک دولت دست نشانده این کشور در کابل در تحت نام حکومت طالبی نماینده واقعی پشتون ها آماده شود.

قصه مفت پشتونستان

در هشت سال اخیر در پی سقوط حکومت طالبان افغانستان در واقع تولد دوباره یافت و امنیت، بازسازی و نظام سازی آن در تحت حمایت جهانی قرار گرفت. امیدواری می رفت که نخبگان  سیاسی افغانستان از گذشته درس گرفته و از دامن زدن به ” قصه مفت” پشتونستان   دوری جسته و توازن سیاسی میان هندوستان و پاکستان را رعایت خواهند نمود. و بدینگونه با برطرف شدن نگرانی پاکستانی ها فضای اعتماد میان افغانستان و پاکستان بوجود خواهد آمد.

اما تبدیل شدن افغانستان به پایگاه نظامی امریکا و نزدیکی بیش از حد با هندوستان  نه تنها پاکستانی ها ، بلکه اکثریت همسایگان دور و نزدیک دوباره مداخلات خویش را در افغانستان از سر گرفتند. غرب نیز چندان حمایت از موضع دولت افغانستان نمی نمایند و در عوض با دادن امتیازات سیاسی و مالی  به پاکستان، فرصت های جدیدی را به ظهور مجدد طالبان  مساعد ساختند.

اما این تنها پاکستانی ها نیستند که از ضعف افغانستان صاحب قدرت و چایگاه سیاسی بزرگ در منطقه برخور دار شده اند، واقعیت اینست که هندی ها  و روسها در نیم سده اخیر از نشنلیسم خشک افغان، پول پرستی خوانین” دو سره قبایل” و احتیاجات اقتصادی دولت های افغانستان در بازی های جیوپلیتیک  شان استفاده اعظمی نمودند و حالا نیز دست بردار نیستند. این در حالیست که ناسیونالیست های افغان با  ” قصه مفت” پشتونستان خواهی همه هست و بود افغانستان را دیروز فدا کردند و فردا نیز خواهند نمود.

چرا تلاشهای صلح کرزی ناکام  خواهد شد؟

با آنکه حامد کرزی  با گرفتن مجوز از طرف جامعه جهانی تلاشهای مصالحه با طالبان را سرعت بخشیده است، ولی موانع زیادی سیاسی بزرگ بر سر راه او قرار دارد. همه می دانند که طالبان کدام جنبش مستقل و آزادیبخش نیستند که خود مستقلانه تصمیم بگیرند که با کی بجنگند و با کی صلح کنند.

شاید در میان طالبان جنگجویانی باشند که هم از جنگ بی حاصل خسته شده باشند و هم از بازی های پاکستانی ها نا راض، ولی هر نوع تلاش استقلال طلبی آنها طوریکه دستگیری های اخیر نشان می دهد به قیمت جان شان تمام شده و مورد خشم آی اس آی قرار می گیرد.

تصور میشود که حامد کرزی و همفکران او به این نتیجه رسیده باشند که بدون موافقت پاکستانی ها   با طالبان هر گز به صلح دست نخواهند یافت.  با آنکه کرزی در میان تمام سیاست مداران افغانستان در هنر نیرنگ بازی با بسیاری گرو های داخلی و حتا حامیان خارجی خود استاد ماهری است و تا حال از همه امتیاز گرفته است، اما طوریکه جریان هشت سال حکومت او نشان می دهد، وی کمترین موفقیتی در بازی با پاکستانی ها داشته است.

واقعیت اینست که تا حال کرزی صدها تروریست وابسته به پاکستان را که افغانستان را در سه دهه اخیر به آتش سوختاندند بحیث امتیاز به  آنها از زندان  های افغانستان رها نمود ولی پاکستان هر گز یک تروریست ضد حکومت کرزی را بوی تسلیم نه نمود. این در حالیست که کرزی گاهی از “عذر”  و گاهی از “غیرت افغانی”  حرف می زند ولی پاکستانیها یک گام هم در برابر روش” عذر و تهدید” کرزی عقب نشینی نه نموده اند.

هرچند حالا در اسلام آباد بجای جنرال مشرف گستاخ و بلند پرواز  آقای آصف علی زرداری که خانم وی قربانی تروریسم شد، در مقام ریاست جمهوری این کشور قراردارد، ولی کوچکترین تغییری در سیاست آی اس آی و جنرالان پاکستانی نسبت به طالبان به چشم نمی خورد. این در حالیست که اخیراً جنرال کیانی بطور علنی حرف از تبدیل شدن افغانستان بحیث” ژرف استراتیژیک” در برابر هندوستان می زند.

راهکار ها

طوریکه هشت سال اخیر نشان داد نه غربی ها حاضر به فشار کافی بر پاکستانی ها هستند و نه پاکستانی ها بدون دستیابی به اهداف استراتیژیک شان، به هیچ امتیازی کوچکی راضی نمی شوند، پرسش اساسی اینست درینصورت رییس جمهور کرزی برای نجات افغانستان چه کرده می تواند؟

شاید رویکردهای ذیل برای دست یابی به صلح در افغانستان مفید باشد:

۱. شرط اول موفقیت برنامه صلح دولت افغانستان قبل از همه وابسته به جلب حمایت همه مردم افغانستان بدون تبعیض از دولت  او از طریق مشارکت سیاسی عادلانه در قدرت، مبارزه با فساد ، حاکمیت قانون ، تقویت قدرت نظامی و بهبود زندگی اقتصادی کشور خواهد بود.  تاریخ ثابت ساخته است که هیچ ملتی متحد را کسی حتا قدرت های بزرگ شکست داده نتوانسته است و این در مورد مردم افغانستان بار ها ثابت شده است. باید گفت غرب در جستجوی راه فرار از لجنزار افغانستان با سازش با پاکستان مطابق به سناریوی انگلیس ها هستند و بهای صلح را باید خود مردم افغانستان بپردازند. ازینرو فکر میشود کرزی بجای چشم امید به غرب، پاکستان و یا عربستان  قبل از همه به مردم خود اتکاء کند.

۲.  کرزی نه تنها فشار نظامی بر طالبان را افزایش ببخشد، بلکه ابتکار صلح را نیز ازدست ندهد. بدین گونه یک تعداد طالبان مترلزل  و یا طالبانی که از پاکستان نا راضی شده اند، به روند صلح خواهند پیوست. مفاد ابتکار صلح ولو که در شعار باقی بماند بی تاثیر بر پاکستانی ها و  بیدار ساختن طالبان نخواهد بود. بدین شیوه آی اس آی همواره نگران این خواهدبود که مبادا رهبران طالبان  در تحت تاثیر شعار های ناسیونالیستی دولت کرزی از کنترول خارج شوند. چنانچه تجربه دست گیری ملا برادر بخاطر برقراری روابط با دولت کرزی نشان داد که پاکستانیها ازین رویکرد حکومت کرزی ترس دارند.

۳. کرزی بجای توجیه و مشروعیت بخشیدن جنایات طالبان و معرفی آنها بحیث” فرزندان راستین افغانستان”،”ریشتینی بچیان” باید کار روشنگرانه در میان مردم در مورد افشای جنایات طالبان و سیاست های خصمانه پاکستان را بحیث یک راهبرد در پیش گیرد. این روش می تواند طالبان را از مردم تجرید نموده و بدینگونه فضای  حمایت مردمی از طالبان را محدود و محدودتر  خواهد ساخت و زمینه ساز حتا  قیام ملی بر علیه آنها  بحیث مزدوران پاکستانی  منجر خواهد شد. چنانچه این روش بار ها در تاریخ افغانستان در برابر مزدوران بیگانه اتفاق افتیده است.

۴. کرزی  باید تلاشهای صلح طلبانه خویش را  با جلب حمایت تمام مردم افغانستان  مشروعیت ملی ببخشد؛ با رویکرد قبیله گرایانه و محدود نگری این برنامه موفق نخواهد شد و به واکنش دیگران مواجه خواهد شد. افزون بر آن هیچ طالبی با   التماس، گریه و زاری رییس جمهور سلاح خویش را به زمین نخواهد گذاشت. تجارب شکست مصالحه  داکتر نجیب الله با مجاهدین و عقب نشینی یکجانه وی از موضع اصول و آرمانهای دولتش امروز باید بحیث یک درس تاریخی مرور شود.

ازینرو دولت افغانستان هم جنگ و هم صلح را با خردمندی و هوشیاری سیاسی به پیش ببرد   در غیر آن می تواند افغانستان را قربانی بازی های کلان سیاسی در منطقه بسازد.

۵. اگر حامد کرزی از شعار مصالحه با طالبان بحیث ابزار عوامفریبانه   استفاده کند و یا از حضور نظامی طالبان بحیث ابزار تقویت قدرت سیاسی، قومی و سرمایه اندوزی برای خود و خانواده شان بهره برداری کند ، درینصورت نه تنها مردم ازین طرح حمایت نخواهند نمود، بلکه صلح نیز بدست نخواهد آمد. سر انجام برنده واقعی پاکستانیها و تروریسم طالبانی خواهد بود و جامعه جهانی نیز مردم افغانستان را شایسته حکومت طالبی در تحت حمایت پاکستانی ها خواهند شمرد.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا