درگیری میان طالبان و نیروهای حکمتیار طولانی می شود
گزارشهای تازه از ولایت بغلان می رسانند که اخیراً درگیری میان نیروهای مربوط به گلبدین حکمتیار و طالبان در آن ولایت از دو روز به این طرف به راه افتاده است که در نتیجه نزدیک به پنجاه تن به شمول یک سردستهی نیروهای حکمتیار کشته شده اند. این در گیری چندین ساعته پس از آن در بغلان مرکزی صورت گرفت که بر بنیاد گزارشها طالبان خواستند تا سه تن از فرماندهان مربوط به آقای حکمتیار را با هفدهتن از افراد آنان بازداشت و خلع سلاح کنند.
اگرچه در افغانستان بارها میان نیروهای مسلح غیر مسوول، درگیری های مسلحانه صورت گرفته است که هر دو طرف محتمل تلفاتی شده اند؛ اما از شمایل و اوضاع این درگیری چنان پیداست که می تواند آغاز درگیری های دیگر میان نیروهای مربوط به حکمتیار و طالبان باشد.
پیش از این نیز گمانه زنی ها و تحلیل هایی وجود داشت که نشان از راه انداختن برخی حملات از طرف نیروهای مربوط به حزب اسلامی علیه طالبان حکایت میکرد که برای تطبیق برخی از برنامه های جدید شکل می گیرد و این می تواند گامی برای دست رسی حکمتیار به قدرت باشد.
در همین حال گفته می شود که قرار است بحث مذاکره با طالبان، فقط ممکن است با حکمتیار بیانجامد تا او به حکومت آقای کرزی بپیوندد. و این درست همان بازیی است، که آقای حکمتیار آن را در سال ۱۳۷۵ با حکومت مجاهدین به راه انداخته بود.
در آن زمان آقای حکمتیار پس از سالها مخالفت و جنگ سر انجام نخستوزیری حکومت مجاهدین را پذیرفت و تحت رهبری استاد برهان الدین ربانی سوگند وفاداری یاد کرد و بعد تقسیم قدرت صورت گرفت؛ اما در عوض، آقای حکمتیار در کوتاه مدت توانست از خطوط جنگی به نفع طالبان عقب نشینی کند و حتا نیروهای او در شمال کابل، صحنه را برای حکومت وقت تنگ کردند تا اینکه حکومت مجبور به عقب نشینی از کابل شد. حکمتیار بعد ها به طالبان پیوست و علیه نظام و روند کنونی قرار گرفت. اکنون گفته میشود بازیگران اصلی قصد دارند، تا با دادن برخی از امتیازها او را بار دیگر به قدرت بکشانند و به نحوی جنگ با طالبان را یک سره کنند.
بنابراین اگر دامنهی جنگ میان نیروهای مربوط به حکمتیار و شاخه های طالبان در برخی از ولایتهایی که حامیان حکمتیار حضور دارند، به راه انداخته شود و از طرفی هم نبرد مشترک علیه طالبان که تازه از جانب نیروهای بین المللی و حکومت افغانستان به راه افتاده است شدت یابد، شکی نیست که طالبان را به وضعیتی دشواری مواجه می کند.
و مبرهن است که آقای حکمتیار حمایت هایی را نیز برای تداوم این نبرد به دست خواهد آورد تا این که درگیری میان طالبان و نیروهای او سبب شود که توجیه و بهانه ی برای شریک شدنش در قدرت ونظام مساعد گردد. پیش از این آقای حکمتیار نیز چراغ های سبزی را برای شریک شدن در قدرت آقای کرزی و حمایت از او نشان داده بود و حتا گفته است که با حضور نیروهای خارجی در صوتی که از جریان و جبهه مقاومت که او آن را «ایتلاف شمال» می داند، حمایت نکنند مشکلی ندارد.
این اظهارات آقای حکمتیار نشان میدهد که برخی از محاسبه ها در سیاست ها به خصوص محاسبه های کوچک سیاسی قبیلهیی سبب شده است تا با حضور حکمتیار برنامه های تازهیی روی دست گرفته شود.
شاید با توجه به این دیدگاه است که گفته می شود دستههای از نفرات او زیرعنوان «اربکی» مسلح شده اند تا بتوانند در محلات شان در ظاهرا در مقابل طالبان قرار بگیرند؛ اما این تحلیل وجود دارد که این کار برای توانمد ساختن و به میدان کشیدن حکمتیار است؛ چیزی که تا هنوز مقامات حکومتی مسلماً آن را تایید نمی کنند؛ اگر چه در برخی از موارد دیده شده است که نیروهای اربکی به طالبان پیوسته اند.
به هر صورت. اینکه در بدل این همه، آقای حکمتیار به چه منصبی در حکومت آقای کرزی راه خواهد یافت تا به حال روشن نشده است؛ زیرا تجربه نشان داده است که حکمتیار کمتر از ریاست جمهوری به چیزی دیگری نمی اندیشد.
اما پیش از این، تلاش هایی جریان پیدا کرده اند که نشان می دهد برای عناصر مربوط به حزب اسلامی به نحوی در نظام جا داده می شود و در حال حاضر چند کرسی به افراد مربوط به این حزب در کابینه اختصاص یافته است و نیز برخی از اطلاعات نشان می دهد که برای جابجایی افراد این گروه در نهاد های امنیتی به خصوص ارتش نیز گه های عملی برداشته شده است؛ اما این که آیندهی این بازی و کشاندن حکمتیار به قدرت به چه می انجامد، تا جایی دشوار و با تبعات خطرناک پنداشته میشود که تجربه در شناسایی بهتر آن کمک خواهد کرد؛ زیرا آقای حکمتیار سابقهی حتا به سقوط مواجه کردن یک حکومت را با آغاز همکاری اش با ان حکومت، با خود دارد.