خبر و دیدگاه

نگاهی به کنفرانس لندن و جایگاه طالبان در آینده سیاسی افغانستان

conference_london

در هشت سال گذشته ما شاهد کنفرانسهای مختلف و مهمی برای افغانستان در سطح منطقوی و جهانی بوده ایم. هر یک ازین کنفرانس ها نقش مثبتی در حیات سیاسی، اقتصادی و امنیتی افغانستان بازی نمودند.   کنفرانس بن  نقشه راه دولت سازی را برای افغانستان ترسیم نمود که در واقع  هر گروه چپ و یا راست سیاسی می توانست در صحنه سیاست افغانستان نقش   بازی کند؛ به غیر از طالبان و گلب الدین حکمتیار. در بسیاری کنفرانسهای قبلی تاکید بیشتر به جنگ با تروریسم  و بیرون راندن طالبان از صحنه افغانستان می شد. اما کنفرانس لندن از نوع دیگر کنفرانسها بود که هم از لحاظ اهداف و هم رویکرد سیاسی تفاوت داشت. محور آجندای کنفرانس لندن را مصالحه با طالبان از طریق دادن امتیازات بزرگ سیاسی و قومی بویژه رشوت های کلان مالی تشکیل می دهد.

قبل از کنفرانس لندن چندین نشست های منطقوی از ابوظبی گرفته تا انقره در همین راستا برگذار شد. با آنکه بیش از ۷۰ کشور در کنفرانس لندن حضور داشتند ولی کنفرانس خیلی مختصر و مشخص بود چند دولت معدود از کشور میزبان نخست وزیر بریتانیا گوردون براون گرفته تا  بانکی مون ،منشی عمومی ملل متحد، رییس جمهور حامد کرزی و وزیر خارجه امریکا خانم هیلری کلنتن سخنرانی نمودند که صحبت ها از قبل هماهنگ و توافق شده بود بی آنکه نظریات متفاوت  و یا مخالف مجال بحث یافته باشد.

در کنفرانس طوری وا نمود شد که تمام طرح ها از مبارزه با فساد اداری گرفته تا مصالحه با طالبان ابتکار رییس جمهور حامد کرزی  است و ۷۰ کشور جهان برای حمایت از او در لندن جمع شده اند. اما به قول خبرنگار بی بی سی کرزی هیچ طرحی از خود نداشت و صحبت وی توسط بریتانیا و امریکا نوشته شده بود و صرف در کنفرانس آنرا قرائت نمود. در پایان نا مه  بگونۀ وانمود شد که طرح های دولت افغانستان راه را به مصالحه با طالبان، ثبات، امنیت و دولت داری سالم باز می کند  و نخست وزیر برتانیا کنفرانس لندن را یک نقطه عطف نامید.

چرا انگلیسها میزبانی کنفرانس لندن را بدوش گرفتند؟

انتخاب لندن مکانی برای برگزاری کنفرانس روی تصادفی نبوده است. سیاست های مرموز و نزدیک لندن با اسلام آباد در هشت سال اخیر حتا باعث شد که فشار بر پاکستان توسط امریکاییها کمتر شده و مطابق به سناریوی انگلیسها  طالبان از  حمایت این کشور هم در موسی قلعه برخور دار شدند و حتا دست باز برای آنها در قاچاق مواد مخدر در هلمند دادند. در زمان بوش و رامسفیلد به دلایل سیاست های جنگ طلبی و قاطعیت آنها در برابر تروریسم بریتانوی ها موفق به چنین کنفرانسی نشدند. اما با بقدرت رسیدن اوباما و ضعف سیاست او در یک سال اخیر فرصت خیلی مناسب را برای انگلیسها و پاکستانی ها مساعد ساخت که ابتکار را در منطقه بدست گرفته و پروژه جدید طالبانی شانرا پیاده کنند.

بدین تر تیب بریتانوی ها نقش اساسی  در ترغیب امریکاییها و دیگر اعضای ناتو در سازش با طالبان در همدستی با پاکستان و عربستان سعودی بازی نموده اند.

شکست ماشین جنگی طالبان در قلوب طا لب طلبان!

کنفرانس لندن به نمایشنامه مضحک نیز شباهت داشت. از یک طرف تمام تلاشها در جهت معامله با طالبان حتا با دادن رشوت های کلان  جلب شده بود، ولی از جانب دیگر نخست وزیر بریتانیا آقای گوردون براون برای اینکه نشان داده باشد سازش با چند تا تروریست   از روی مجبوریت و ترس نیست با حنجره لرزان چنین گفت:” ما نه تنها ما شین جنگی طالبان را در میدان نبرد ، بلکه در قلوب مردم جهان   وبویژه مردم افغانستان شکست خواهیم داد”. اما پرسش اساسی اینست که اگر غرب تروریستان را در هشت سال گذشته در میدان نبرد شکست داده می توانستند چه نیازی به   به برگزاری کنفرانس لندن بود؟

شگفت آور تر اینست که نخست وزیر بریتانیا تصور می کند که طالبان در قلوب مردم جهان و بویژه مردم افغانستان جای دارند. این در حالیست که اکثریت مردم افغانستان به ویژه مردم غیر پشتون که خاطراتی تلخی از آنان در زمان حاکمیت شان دارند با نفرت به آنان و حامیان شان نگاه می کنند.

واقعیت اینست که طالبان صرف در قلوب پاکستانی ها، سعودی ها و یک تعداد طالب طالبان مناطق جنوب افغانستان و دولت حامد کرزی دیگر جای برای آنان در قلوب کسی پیدا نخواهد شد. اما شکست دادن طالبان در قلوب دوستان و حامیان آنان با رشوتهای سیاسی و مالی نیز به مشکل بدست خوهد آمد. در نتیجه هم پول ها ضایع خواهد شد و هم  فرصت ها و در فرجام هم  در میدان نبرد و هم در میدان قلوب شکست نصیب غرب خواهد شد.

بازی با کارت “طالبان  معتدل!”

پس از سقوط طالبان پاکستانی ها اصطلاح” طالبان میانه رو” را به منظور دوباره بقدرت رساندن آنها در افغانستان اختراع نمودند و در اختیار غربی ها در بازی های سیاسی در هشت سال اخیر گذاشتند. غرب هر زمانیکه در جبهه نظامی شکست می خورند در جستجوی “طالبان میانه رو!” میشوند. این در حالیست که رهبران طالبان از جمله مولوی متوکل اصطلاح طالبان میانه رو را رد می کند.

انگلیسها در کنفرانس لندن  از اصطلاح” طالبان میانه رو” بحیث کارت بازی جدید استفاده اعظمی نمودند. ظاهراً شرط اساسی مصالحه با ” طالبان میانه رو” اینست که آنها باید با سازمان القاعده  قطع رابطه کنند و قانون اساسی افغانستان را بپزیرند.   برای این منظور سازمان ملل اسم پنج تن ازین گونه طالبان را از لست سیاه بیرون ساخت.

اما واقعیت اینست که اگر طالبان قانون اساسی افغانستان را بپزیرند و با القاعده قطع رابطه کنند، آیا آنها را می توان طالبان نامید؟ طالب به کسی گفته میشود که  نه تنها از لحاظ  آیدیولوژیک همفکر با القاعده  و ملاهای دیوبندی باشد، بلکه از لحاظ نظامی، ارتباطات سازمانی  ومالی وابسته به  سازمان آی اس آی پاکستان ، سازمان القاعده و مواد مخدر  باشد. هم چنان در  رفتار اجتماعی و فرهنگی ضد هر نوع تمدن، پیشرفت، حقوق بشری و حقوق زنان باشد. افزون بر آن طالب به کسی گفته میشود  که سر شار از تعصب قومی و  دشمنی با اقوام غیر پشتون باشد. این در حالیست که طالبان با صراحت اعلام نموده اند که نه قانون اساسی افغانستان را می پزیرند و نه حضور غرب را در افغانستان قبول دارند.

اما با همه اینها حامد کرزی پافشاری می کند که در صورت پزیرفتن قانون اساسی افغانستان “برادران آزرده خاطر طالبی” خود را با آغوش باز می پزیرد. این در حالیست که خود حامد کرزی کمترین احترام به قانون اساسی ساخت خودش قایل است و در انتخابات اخیر در نتیجه تقلب و حمایت غرب به قدرت رسید و خود از مشروعیت ملی رنج می کشد. افزون بر آن در هشت سال اخیر مثل خان قبیله در افغانستان حکومت کرد نه منحیث یک رییس جمهور متمدن و قانون دوست. حتا همین طرحی مصالحه با طالبان را بدون مشوره با شورای ملی افغانستان و مردم افغانستان صرف با اتکاء به غرب اعلام  نموده است و در هشت سال گذشته اعلام یکجانبه مصالحه با طالبان با تضرع و التماس نه تنها خود را بی آبرو ساخت، بلکه طالبان را جسور تر نیز ساخت. کنفرانس لندن در واقع نوع  دیگر التماس  و تضرع در سطح جهانی است که با وعده های دالر همراه است.

افغانیزه کردن امنیت و مدیریت  یعنی چه؟

در کنفرانس لندن علاوه بر مصالحه با طالبان موضوع ارتقای ظرفیت های دولت افغانستان در زمینه های امنیت، انکشاف و بازسازی نیز مطرح گرید. چنانچه گوردون براون گفت:” کنفرانس لندن را می توان برنامه (افغانیزه کردن امنیت و برنامه توسعه در افغانستان دانست).”

طرح انتقال صلاحیت ها به دولت کرزی در واقع  کنار کشیدن  غرب از سیاست افغانستان است.  طرح “افغانیزه کردن امنیت و مدیریت” دقیقاً  شباهت به سیاست زمان  شوروی ها دارد که  آنهاتصمیم گرفتند از افغانستان قوای خویش را بیرون بکشند و مسوولیت  رهبری کشور را بدوش رژیم وقت گذاشتند. از زمانیکه رهبری شوروی به رهبری افغانستان اعلام کرد که قوای خود را از افغانستان بیرون می کشند سه سال را در بر گرقت  و درین مدت دولت  داکتر نجیب الله قادر به رهبری کشور بعد از خروج شوروی ها در ۱۹۸۹ شد و حکومت وی برای سه سال بدون حمایت خارجی توانست در برابر مجاهدین تا ۱۹۹۲ مقاومت کند.

در استراتیژی اوباما ۱۸ ماه به دولت افغانستان وقت داده شده است که مسوولیت امنیت و رهبری کشور را بدوش بگیرد. چنانچه اوباما می گوید ما دیگر چک سفید برای دولت افغانستان نخواهیم داد و همیشه در کنار شما نخواهیم بود؛ دولت افغانستان باید مسوولیت رهبری کشور شانرا بدوش بگیرد. روی تصادفی نبود که کنفرانس لندن مطابق به استراتیژی اوباما طرح افغانیزه کردن امنیت و مدیریت  افغانستان را در دستور کار قرار داد.  در پایان اعلامیه رسمی کنفرانس آمده است که افغانستان در ظرف پنج سال آینده مسوولیت کامل امنیت خویش را به دوش خواهد گرفت. این در حالیست که کرزی قبلاً گفته است که بین ۱۰ تا ۱۵ سال دیگر به کمک های جامعه جهانی نیاز دارد تا به سر پا ایستاده شود.

مشروعیت فساد در کنفرانس لندن

فساد اداری یکی از نقاط اساسی ضعف دولت کرزی در هشت سال اخیر بوده است و غرب همواره شرط کمک های خود را پاکسازی دولت کرزی از وجود فاسدین نموده است. اخیراً سازمان ملل متحد در یک تحقیقات گسترده به این نتیجه رسید که هیچ کاری بدون رشوت در افغانستان اجرا نمی شود. اما جالب اینست که غربی ها در کنفرانس لندن  برای رسیدن به اهداف شان برای طالبان رشوت های بزرگ  را پیشنهاد نمودند و برای اینکار مبلغ ۱۴۰ میلیون دالر در سال اول با امتیازات سیاسی و قومی در اختیار شان قرار می دهند. چنانچه روزنامه تایمز چاپ لندن، ایجاد صندوق مالی برای حمایت از روند آشتی جویی با طالبان را چنین تعبیر کرده است: وزیر خارجه بریتانیا از رشوه دادن به مخالفین با هدف زمینه سازی برای خروج نیروهای بریتانیایی از افغانستان حمایت کرد.( بی بی سی)

در کنفرانس لندن هیچگونه انتقاد و فشاری بر حکومت کرزی مثل گذشته در مبارزه با فساد وارد نگردید و ظاهراً از طرح دولت افغانستان استقبال شد. چنانچه درین مورد در پایان نامه کنفرانس آمده است:” اشتراک کنندگان کنفرانس از روش جامع و عمومی دولت افغانستان برای مبارزه با فساد اداری و از تلاشهای جاری دولت بر علیه ریشه های فساد و با ایجاد اهداف واضح و پلان های مشخص استقبال می کنند”.

دولت های غربی  خوب می دانند که کرزی هیچ گونه ” روش جامع و عمومی” در مبارزه با فساد ندارد و مثل همیشه   وعده های میان تهی  می دهد. اما آنها در کنفرانس لندن به دو دلیل  فساد را در حکومت کرزی  جدی نگرفتند : نخست اینکه  مشغله فکری غرب را کنار آمدن با طالبان با استفاده از فرهنگ رشوت در افغانستان به منظور زمینه سازی بازگشت آبرومندانه شان از افغانستان تشکیل می دهد؛ دوم اینکه غربی ها خسته شده اند و فشار سیاسی بر کرزی سودی ندارد.

سازش با طالبان به بهای حقوق بشر و حقوق غیر پشتونها

در کنفرانس لندن نه حرف از حقوق بشر  و حقوق زنان ودموکراسی در میان بود و نه نگرانی اقوام غیر پشتون با توجه به سابقه  نسل کشی توسط  طالبان مطرح شد. تمام مشغله فکری برگزارکنندگان کنفرانس را دادن امتیازات قومی، سیاسی و مالی به طالبان و طالب طلبان تشکیل می داد. این در حالیست که  در نزدیکی کنفرانس لندن ده ها روشنفکر و فرهنگیان و زنان با صدای اعتراض از اشتراک کنندگان کنفرانس خواستند که سازش با طالبان این دشمنان آزادی، حقوق بشر و حقوق اقوام غیر پشتون  جنایت و خیانت است.

کنفرانس لندن و چشم انداز تاریک آینده افغانستان

هر نشستی که بتواند ثبات ، امنیت  و اتحاد اجتماعی را برای مردم افغانستان به بار آورد قابل تقدیر و ارزشمند است، اگر کنفرانس لندن بتواند به جنگ مسلحانه طالبان و مداخلات پاکستان خاتمه دهد باید از آن استقبال نمود. ولی کنفرانس لندن  نشان داد که به این منظور برگزار نشده بود. هدف  اصلی گردانندگان آن را جستجوی منافع خود شان در معامله با طالبان و پاکستان تشکیل می داد. برای آنها  اهمیت ندارد که چه بلای در نتیجه این معامله  بر سر مردم افغانستان می آید.

از دید بسیاری تحلیلگران سیاسی کنفرانس لندن یک نشست عجیب و غریبی بود که مسیر حرکت آن برخلاف اجلاس های قبلی گرایش به عقب را نشان می دهد. کنفرانس مذکور در واقع  نه تنها  خط بطلان به تمام دست آورد های هشت سال گذشته غرب در عرصه حقوق بشر بویژه حقوق زنان، آزادی های مدنی و دموکراتیک در افغانستان کشید، بلکه حتا خون  ریختانده شده  ده ها  سرباز غرب  به دست طالبان نیز نادیده گرفته شد.در واقعیت امر کنفرانس به طالبان مشروعیت رسمی در سطح جهانی بخشید و آنانرا بحیث یک قوت شکست ناپزیر و صاحبان سرنوشت آینده افغانستان معرفی نمودند.

چرخش ۱۸۰ درجۀ طالب طلبی غرب بویژه بریتانیا همه را شگفت زده ساخته است ؛ برخی ها آنرا به شکل ساده انگارانه به منظور تامین صلح در افغانستان و تقویت حکومت کرزی  می دانند، اما بسیاری ها کنفرانس لندن را نخستین حرکت توطئه گرانه و خانمانسوز جدید می دانند که سناریوی آن توسط بریتانیا  در همدستی با پاکستان و عربستان سعودی نوشته شده است که هدف آنرا تسلیمی افغانستان به پاکستان با حفظ نفوذ عربستان سعودی  و تشدید رقابت های عربستان سعودی و ایران و هم چنان کشاندن موج خشونت ها از جنوب به شمال و به آسیای میانه است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا