خبر و دیدگاه

شش جدی سرآغاز پایان جنگ سرد

sovietunion

شش جدی سال ۱۳۵۸خورشیدی مصادف است با ۲۷ دسامبر سال ۱۹۷۹م، روزیست که اتحاد جماهیر شوروی پیشین با ۷۵۰۰۰ ارتش تا به دندان مسلح نظامی بدون با درنظرداشت  قوانین بین المللی وارد همسایۀ جنوبی اش افغانستان شدحکومت صد روزه حفیظ الله امین را به پایان رساند و وی را بقتل رساندند و ببرک کارمل را از جمهوری تاجکستان با کابل انتقال دادن و توسط نیروهای شوروی به کاخ ریاست جمهوری رسید و ریس جمهوری رست دست نشاندۀ شوروی انتصاب گردید.

آن روزگار جهان به دوقطب متضاد تقسیم شده بود و بخاطر سیاستهای توسه طلبانۀ اتحاد جماهیر شوروی مرزهای کشورهای ضعیف و نا توان روز تا روز خیره تر میشد. عوامل تهاجم اتحاد جماهیر شوروی بر افغانستان گوناگون است اما چیزی که از جانب تحلیلگران امور سیاسی گفته  میشود اینست که شوروی سیاست توسعه طلبانه را دنبال میکرد و سخت میکوشید تا ابهای گرم جنوب اسیا ساحۀ سیطره اش را گسترش دهد. انگیزۀ دیگری که زمان تهاجم شوروی را بر افغانستان نزدیکتر ساخت این بود که حفیظ الله امین بدون در جریان گذاشتن شوروی سلفش ترکی را از میان برداشت و خود بر اریکۀ قدرت تکیه زد و از جانب دیگر مقاومت مجاهدین تا به دروازهای شهرهای عمدۀ افغانستان گسترش قابل ملاحظۀ یافته بود لذا شوروی را مجبور به تهاجم قبل از وقت ساخت.

به هر صورت هر عاملی که در تهاجم شوروی نهفته بود نقطۀ مورد بحث ما نیست، ما میپردازیم به تغییراتی که ناشی از شش جدی در افغانستان اتفاق افتاده.

اتحاد جماهیر شوروی ابر قدرت انزمان بود که بزرگترین پیمان نظامی جهان ناتو از ان میترسید تا حدی که جهان فکر نمیکرد که روزی فراخواهد رسید که این ابر قدرت توسط ملت عقب ماندۀ جهان چون افغانستان  از پا دراورده خواهد شد.

اما هنگام که جهان رشادتها و حماسه افرینیهای مجاهدین را دریافتند آغاز به کمکهای نظامی کردند زیرا انها میدانستند که افغانستان گورستان ابر قدرتهای تاریخ بوده است، چون انزمان دو قطب متضاد درگیر جنگ سرد بودند بویژه ایالات متحدۀ امریکا خواست تا انتقام جنگ ویتنام را از شوروی در افغانستان بگیرد. درست چنین شد. ایالات متحدۀ امریکا و همپیمانانش با استفاده از جهاد مردم افغانستان شوروی را زا پا دراورد و به گفتۀ ریس جمهور پیشین ایالات متحدۀ امریکا ریگن که شکست شوروی افتخار مجاهدین افغانستان است، پس میتوان گفت که افغانها جهان را از جنگی سردی که دهه ها میان ابرقدرتها دوام داشت نجات دادند.

سی سال پس از شش جدی

اما سؤال در اینجاست که پس از شش جدی و زور آزمایی ده سالۀ شوروی و سرانجام فروپاشی شوروی افغانها جه بدست اوردند؟  به گفتۀ راشد الغنوشی رهبر جنبش اسلامی تونس که افغانها قهرمانهای خوبی جنگ هستند اما در حکومتداری صفر هستند، درست چنین اتفاق افتاد.

هنگام تجاوز قشون سرخ افغانها با سیلاب کمکهای مختلف خارجی مردانه وار به مقاومت شان ادامه دادند تا اینکه نیروهای متجاوز اتحاد جماهیر شوروی بتاریخ ۲۷ دلو سال ۱۳۶۸ خورشیدی افغانستان را ترک گفتند و حکومت داکتر نجیب الله در افغانستان باقی ماند.

داکتر نجیب الله ریس جمهور وقت افغانستان به محاهدین پیشنهاد مصالحۀ ملی نمود و از ایشان اپوزیسیون حکومت نامبر، اما مجاهدین همواره پیشنهادهای آشتی ملی را رد میکردند ایشان استدلال میکردند که حکومت داکتر نجیب الله بازماندۀ شوروی هست. متاسفانه انزمان مجاهدین به حل نظامی پافشاری مینمودند و لو اگر این حل نظامی به ویرانی وطن و از بین رفتن ان اردوی ملی که حد اقل روحیۀ دفاع از وطن را در مخیله داشت و یا اضمحلال همۀ دستگاه حکومتی و داروندار افغانستان تمام میشد!، شگفت انگیز اینکه همسایه ها نیز به حل نظامی پافشاری میکردند بدون اینکه منافع ملت مسلمان افغانستان را مد نظر بگیرند، متاسفانه انها فقط روی منافع ملی و داز مدت خویش عمل میکرند.

از دید نویسندۀ این سطور یکی از عوامل بارز تباهی و بربادی دنباله دار افغانستان نپذیرفتن پیشنهاد آشتی ملی با حکومت داکتر نجیب الله است، شاید مخالفین این دعوی استدلال نمایند که مجاهدین بیشتر از یک دهه با احزاب خلق وپرچم جنگیده اند و مصالحه وکنار رفتن با ایشان خیانت با آرمانهای یک و نیم ملیون شهید و ملیونها آواره و معیوب و معلول بود. در حالیکه ایشان پس از پیروزی مجاهدین بتاریخ هشت ثور سال ۱۳۷۱خورشیدی با هریک از انها که با ایشان رزمیده بودند کنار امدند و فقط بخاطر منافع شخصی و حزبی شان همه چیز را فراموش کردند  و بخاطر احراز قدرت بین خود درگیر شدند، در کوچه-کوچۀ کابل اتش خانمانسوز جنگ آغاز شد و سیلابهای خون به نامهای این و ان جاری شد. گنجینۀ های ملی ما به تاراج رفت، ارتش که حاصل هزینه های گزاف بود مضمحل گردید و آرمانهای نهایی که تشکیل حکومت واقعی اسلامی بود فدای نظامهای ملوک الطوایفی شد و سیل دوبارۀ آوارگی به کشورهای همسایه آغاز شد تا از شعله های جنگهای قدرت طلبی جان به سلامت ببرند.

حالت رقتبار فوق حاصل جهاد چندین سالۀ مردم مسلمان افغانستان بود که برکشور مسلط شد، ایتلافهای نا مقدس به وجود امد که آن زمان هیچ یک از رهبران وبزرگان جهادی شعار های عریض و طویل شانرا در نظر نگرفتند هریک دیوانۀ قدرت بود و لو که به گشتن هزاران انسان بی گناه هم بود.

در نهایت مصیبتهای یاد شده گروهی دیگری بنام طالبان عرض اندام کرد، انها نیز مانند اسلافشان هیچ حرفی از مصالحه و آشتی در قاموس شان نداشتند فقط به جنگ تباهکن شان ادامه دادند تا اینکه بار سوم مهاجرتهای مردم مظلوم ما از مناطق شمال کابل بسوی کشورهای همسایه جاری شد، این حالت نیز کمتر از حالت پیشین نبود فقط به این تفاوت که جنگ از شهر کابل به مناطق شمالی افغانستان انتقال یافت. این وضعیت نیز بیشتر از پنج سال ادامه نیافت تا اینکه امریکا خواست به این سرزمین  عسکر و نیروهای نظامی سوق کند.

تهاجم امریکا و افغانستان

بتاریخ هفت اکتوبر سال ۲۰۰۱م نیروهای ایالات متحدۀ امریکا در تبانی با عده یی همسایه های مان به افغانستان ریختند. امریکا مجبور بود تا در افغانستان جای پا برایش بدست آورد، مجبور شد به مجاهدین پیشین جبهۀ متحد پیشنهاد همکاری کرد انها که بی صبرانه به همچو شانس لحظه شماری میکردند بدون تامل پذیرفتند! متاسفانه همانهای که دیروز با حکومت داکتر نجیب الله که کاملا افغانی بود و دارای اردوی مجهز بود که میتوانست افغانستان را از شر دشمنان وطن در امان نگهدارد، اشتی نپذیزفتند ولی با نیروهای امریکایی بلادرنگ حاضر به همکاری شدند و به هدف اشغال دوباره در مقابل افغانستان دوشا دوش امریکایها قرار گرفتند و حتی عملیات زمینی شانرا بدوش خود گرفتند.

کوتاه سخن اینکه در ظرف چند هفته افغانستان را اشغال کردند در اویل امنیت کاملا برقرار بود و امریکاییها چنین پنداشته بودند که گویا جنگ به پایان رسید اما چند سال بعدتر حرف به جایی رسید که نیروهای مقاومت به سادگی در ولسوالیها و قریه و قصبات حکومت میرانند و جنگ تباهکن هنوز هم ادامه دارد.

سرانجام میتوان گفت که همواره ملت مسلمان  افغانستان علیه اشغالگران مقاومت کرده  و هنوز هم میکند متاسفانه سران و بزرگان به قربانیهای بیکران ملت هیچ وقعی نگذاشته اند و فقط دنبال منافع شخصی و گروهی شان رفته اند وبس. وضعیت فعلی نیز بحرانزاست و اگر سیاسیون و مسؤلین امور مسؤلانه و از صمیم قلب اقدام نکنند وضعیت بیشتر از پیش به وخامت میگراید، یگانه راه حل آشتی ملی هست تا هردو جناح درگیر به پیشنهادها و شرایط هدیگر گوش فرادهند و وطن را از این حالت نهایت بحرانی نجات دهند.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا