خبر و دیدگاه

مراسم تحلیف و هزار و یک روایت دیگر

karzai_inaugrationwithvices

هرچند پیش بینی می شد که آقای کرزی به عنوان آخرین ترفند و سناریوی مهار ساز و خطرناک دیگر، در آستانه‌ی مراسم تحلیف، با وعده وعید های دروغین و نیز این بار مثل گذشته ها، پای رقیبان سیاسی خود را به مراسم تحلیف بکشاند و با نمایش حضور آنان، ماهرانه مشروعیت اش را به دست آورد. اما فهم و برداشت سیاسی رقیبان وی بیش از آنچه فکر می کرد، نشان داد که آنان متوجه نکته های باریک این مساله هستند و زیرکانه بر پیکر نیمه جان حکومت جدید، با عدم حضور شان صدمه بزرگ را وارد نمودند. متاسفانه در مراسمی که هیچ گونه پشتیبانی قانونی در دنبال اش نداشت، برملا شد که دیگر ترفند های کرزی کارگر واقع نشده و کسی دیگر فریب وی را نخواهد خورد. او می خواست رقیبان اصلی خود را چون گرگ در لباس گوسفند، دوستانه به پای ذلت بکشاند. و هم نظام کودتایی خودش را باحضور اپوزسیون مشروعیت بخشیده و این لکه‌ی تاریخی «تقلب» را که حتا بازماند گانش از آن رنج خواهند برد، قسماَ باری سنگین آن را برشانه های مخالفین نیز خود قسمت کند. و از همه مهم تر، یکی از دلواپسی های جدی او شکل گیری جریان مردم گرای است که از طرف رقیب های اصلی اش رهبری و سازماندهی می شوند بناً بر اوست که دلهره داشته باشد.

بدین صورت او می خواست با یک تیر چندین صید را مورد هدف قرار دهد و باین ترفند هم پشتوانه و قدرت مردمی اپوزسیون را بگیرد و هم به جامعه‌ی جهانی بنمایاند که اینان برده‌ی قدرت و پول هستند و من هر وقتی که خواسته باشم آن ها را مورد استفاده ی ابزاری قرار می دهم. از جانب دیگر مشارکت تصنعی خود را  با حضور آنان رنگ وبو بخشیده و مرموزانه زمینه ی مرگ تدریجی سیاسی رقیابانش را به گونه ای فراهم کند که خود آن هاهم نه فهمند و این یکی از شیوه های انتقام گیری بود که  دقیقا تیرش به خطا رفت و کرزی در نزد جامعه‌ی جهانی و تمام دیپلومات های ارشد بیش از چهل کشور دنیا آن گونه که بر آن ها وانمود کرده بود معلوم شد که مراسم تحلیف سناریو و مضحکه ی بیش نبوده است. بالاخره پس از چند ماه چانه و چاله، روز گذشته تقلب و فریب به سرانجام رسید که  البته فردای مبهم و آینده ی دشواری را در پیش روی نظام وی قرار می دهد.

از بحران مشروعیت گرفته تا چالش های امنیتی، حضور گسترده‌ی اپوزسیون در جامعه و ده ها عامل دیگر از این دست می توانند، برای حکومت کرزی چالش آفرین باشند.

در لحظه‌ی که همه بی صبرانه انتظار این شیفته‌ی قدرت را می کشیدند، شاید او آخرین چانه‌ی همیشگی خود را به رقیبانش می زد و منتظر کسانی بود که به صورت حتم باید حضور پیدا می‌کردند  در آن لحظات دشوار در فضای ارگ، صدای صدها ارواح (کشته شده گان دوران زمامداری آقای کرزی) درد آلود را می شنیدم که از  بلندای کاخ ریاست جمهوری بر تمامی سیه کاری های نظام حاکم با دنیای تنفر در گوشه گوشه‌ی آن، می پیچید و همه بایک صدا آهنگ غم و تراژدیک گذشته را زمزمه نموده می گفتند که ما قربانی اربابان قدرت هستیم که در نتیجه‌ی تفوق جویی و برتری طلبی که امروز قرار است به آنچه که تا هنوز عملی نکرده، سوگند یاد کند و از  وقتی که او داروغه‌ی شهرما شده، همه در گورستان تاریخ با تمام آرزو های خویشتن مدفون شده ایم. اکنون ما از شهر ارواح سخن می گوییم که دیگر شما فریب تزویر و سوگند های دروغین و بوسه های فریبنده‌ای آن را نخورید که در آنصورت ما میزبان شما خواهیم بود و تا پنج سال دیگر، دیر و یا زود فرشته های عذاب شما را به این دیار می فرستند؛ چون او با آن ها طرح دوستی ریخته و سرانجام به کاروان ستمدید گان تاریخ خواهید پیوست.

اما متاسفانه آقای کرزی که به گوش هایش چون گذشته ها این بارهم پنبه‌ی ناشنوایی گذاشته بود و مهمانان خارجی هم که زبان هیچ کسی را در این سرزمین نمی فهمند و نیز صدای گریه‌ی مادرانی را که رنج و درد فرزندان شان را می کشند.

شیفته گان قدرت همه جاده ها را مسدود نموده و صدای مریضان برای یک سوگند دروغ مسدود شده بودند. صدای ناله ی مریضی که از شدت سرما و درد تاقت فرسا در کنار خیابان ها در خود می پیچد، درست نمی داند که لشکریان سیاه قدرت و تمامیت خواهی برآنان اجازه‌ی عبور را نمی دهند. چه کسی صدای کودک معصوم را که در هشت سال پیش خود تولدش را درین سرزمین حیف می داند، امروز بازهم قربانی سوگند دروغ و واهی می شود. و حتا قرار گزارش ها گفته می شود که چند تن از کودکان بیمار در کنار خیابان و مسیر راه و یا سرکراچی ها و در نبود وسایط نقلیه جان سپردند. دریغا و درد که زبان آن ها برای این ها و باداران خارجی شان نا تفسیر است.  

به هرصورت آنچه در نمایشنامه‌ی روز سوگند وفاداری جالب می نمود، حرکات تقدیر گرایانه و دست بوسی های مداحانه‌ای بود که بیچاره جناب، به سوی هر کس وناکسی گردن خم می کرد. و از همه مهم تر این که او وقتی دفاع از قانون و ارزش های شهروندی و دموکراسی جوان را در این کشور می گفت و از مبارزه بافساد که باجدیت آن را دنبال خواهد کرد و نیز به صورت خاص از رقیبان اصلی خود دعوت نمود که تا به وی همکاری کنند. همچنان او اضافه کرد آرای مردم است که به حکومت مشروعیت می بخشد… اما نگفت که کدام آرا و مشروعیت؟ آرایی که از طریق آقای لودین به او بخشیده شده است و…
درین سوگند نه تنها من بل که صدا ها تن دیگر، لبخند استهزا آمیز برلب ها ی شان نقش بسته بود؛ زیرا حضور او در مراسم تحلیف هزار ویک روایت خوانده و ناخوانده را تفسیر کرد. چیزی نبود فقط باز خوانی و تکرار تراژدی های گذشته که با لحن دیگر حدیث ماندگاره‌ی هشت ساله ی خود را تداعی و تجسم می کرد.

آقای کرزی! تو حلف وفاداری یاد نمودی ولی از کدام وفاداری و صداقت و اعتماد ملی. مگر هیچ صداقتی بالاتر از حفظ ارزش های قانون اساسی و تآمین عدالت اجتماعی وجود دارد   که تو آن ها را بار ها با شمشیر قدرت طلبی و به قول خودت “دموکراسی جوان و عدالت” سر بردی.
آقای کرزی! مگر تمام گذشته های تلخ را فراموش نموده ی و راستی مرا ببخش درین جا حق باشماست می گویند دروغ گو حافظه ندارد شما نیز از همان قماش هستید که بار دیگر از آنچه که کوچک ترین پایبندی به آن نداشتی مجدداً یاد نموده‌ی. آیا هیچ قانون شکنی بالاتر از جناب شما وجود دارد که پس از تصویب قانون اساسی چند هویته، برای بقای خود به اشکال گوناگون استفاده‌ی ابزاری از آن نمودی و پیوسته با تعبیر سود جویانه به نفع خود، بهره برداری کردی.

آقای کرزی! حال می پرسم که تا اکنون به کدام معیار های پسندیده‌ای قدرت و سیاست، پای بند بودی که امروز بار دیگر در حضور نمایند گان بیش از چهل کشور دنیا سوگند یاد کردی. مگر در پنج سال پیش این گونه سوگند ها را در آن روز گاری که در چهره‌ی خودت پنهان بودی، حتا برای خود صادق نیستی و حال چه کسی به سوگند هایت باور کنند.
آقای کرزی! مگر فراموش نمودی که در بسا از موارد پایت را فراتر از قانون گذاشته و تمام فیصله های نمایند گان مجلس را نقض کردی که موارد آشکارای آن سلب اعتماد وزیر خارجه و وزیری پشنهادی حج و اوقاف می باشد و… تو که باید یگانه حامی قانون می بودی ولی بیش از بیست مورد آن را شجاعانه نقض نمودی.

شهروندان این را خوب می دانند که این آزموده اگرصد بار دیگرهم آزموده شود، همان است که هشت سال پیش بود و نیز بار دیگر کشتی سرنوشت محروم آن ها را در بحر بیکران  و موج ها و طلسم های جادویی اقیانوس سیاست و به دست نهنگ های مافیایی قدرت می سپارد.

اما آنچه درین مراسم قابل مکث می نماید و به تامل بیشتر نیاز دارد:

یک، عدم حضور چهره های شاخص جریان رقیب است که قوی ترین آسیب و ضربه‌ی محکم را به آقای کرزی وارد کرد. غیبت چهره های برجسته‌ای چون استاد برهان الدین ربانی رییس جبهه‌ی ملی، داکتر عبدالله عبدلله رقیب جدی او، محمد یونس قانونی رییس مجلس، تعداد زیاد نمایند گان و شمار دیگری از شخصیت های مطرح در مراسم سوگند وفاداری به عنوان بزرگ ترین آسیب بر آقای کرزی محسوب می شود چرا که برای کشاندن آن ها به این صحنه، تلاش ها و وعده های رنگارنگ کرده بود.

دو، حضور مقام های بلند پایه‌ی کشور های کمک کننده که فقط آن ها با بینی خمیری و یک پای گنجشک، دیپلومات ها و… خود را فرستاده بودند تا نظام حاکم را با این حضور سمبولیک مشروعیت صوری بخشند و لی به شدت از چگونگی عملی کردن شعار هایش نگرانی دارند.
سه، آمدن وزیر خارجه‌ی امریکا به بهانه‌ی تحلیف کرزی، فکر می شود که حامل پیام جدی از طرف آقای اوباما بوده باشد؛ چون ظاهراً بانو هیلاری کلینتون ناخوش به نظر می رسید. گفته می شود کنش ها و واکنش های متعدد برای مواد سخنرانی و … پیش از مراسم تحلیف میان کرزی و او صورت گرفته بود.
چهار، دیرآمدن کرزی شک وتردید های را به وجود آورده بود و به تعبیری دیگر می توان گفت که ایشان در آخرین لحظه هم مصروف التماس های بوده تا پای رقیب هایش را در این مراسم بکشاند.

و جالب این این بود که آقای کرزی نخستین بار برای معاونان اش کورس زبان را اما به صورت کوتاه راه انداخت و معلوم می شد که شاگردان وی استعداد خوبی در فراگیری زبان ندارند و احتمال این که وی در راستای این کورس خود موفق شود، بعید به نظر می رسد.
و نقطه‌ی دیگر این که آقای کرزی رسماً از کمیسیون انتخابات تشکری کرد و کار های آن ها را ستود. در عین حال پیش از پیش معلوم بود که آقای لودین بالا تر از همه مستحق پاداش بزرگ می گردد و در واقع او نمایاند که فقط مدیون سران این کمیسیون است و بس…

و بوسیدن دست های صبغت الله مجددی تشکری غیر مستقم به زبان ایمایی و پنهانی آقای کرزی از او بود که در پاسخ به خوابی که فرجامش به حقیقت پیوست و بناً در کمال عجز و فروتنی مراتب آن را به جا آورد. اما خم کردن غیر متعارف و نادرست او به پیشگاه خانم کلینتون صد ها اما و اگر و راز را با خودش درهم دارد که در این فرصت مجال گشودن باب تازه برای آن نیست و شما خود حدیث مفصل از این مجمل بخوانید.

در آنجا آقای کرزی نیز بار دیگر طالبان را به مصالحه دعوت کرد و از آن ها خواست که به خانواده های خود برگشته زندگی مسالمت آمیز را آغاز نمایند و برای شان کمک خواهد شد و… این در حالیست که طالبان ضمن واکنش شدید به برگزاری مراسم تحلیف، حکومت وی را متقلب و مزدور خارجی ها خواندند.
به باوری آگاهان سیاسی آقای کرزی روز گذشته در مراسم تحلیفش نقطه های را هدف قرار داده بود که می خواست آن ها به نحوی پاسخ گوی خواسته های خارجی ها بوده باشند. اما نباید نسبت به آنچه که او ابراز داشت، خوش بین بود؛ چون ایشان تمام فرصت های طلایی خود و مردم ما را از دست داده و از این پس نیز کارهای را سامان داده نمی تواند و “فرهنگ مافیت” نیز همراه با بحران مشروعیت تداوم خواهد یافت. چراکه وی نیز از شماری کسانی است که عامل بحران محسوب می شوند و قانون را بار ها به صورت سریع نقض نموده و فیصله های پارلمان را نادیده انگاشته اند. حال که وی در امتداد گذشته های سیاه خود در برابر آزمون های سخت و اعمال محدودیت های سنگین جامعه‌ی جهانی قرار گرفته است، دست به این صحنه سازی ها می زند.


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا