خبر و دیدگاه

انتظار از عبدالله؛ چه کرد و چه باید انجام دهد؟

story.abdullah

نامزد حاکم با یک استبداد رنگ ورو باخته و با روش غیر دموکراتیک، بازهم بر اریکه‌ی قدرت تکیه زد؛ اما اگر استبداد قوت نگیرد، مجال چرا و چگونه بودن مشروعیت نظام برای همیشه وجود دارد.

طی دو سه روز گذشته و پس از اعلام بقای کرزی، انتظار مردم و واکنش ها منتظر نتیجه‌ی موضع گیری داکترعبدالله نامزد معترض بود، که به عنوان یگانه رقیب در دور دوم انتخابات به دلیل عدم اعتماد بر کمیسیون انتخابات و مداخلات حکومت و عدم قبول شرط هایش کناره گیری کرده بود.

انتظار مردم از موضع گیری های عبدالله، نگرانی هایی را نیز به همراه داشت؛ آن این که اگر وی حکومت حامد کرزی را “نامشروع” اعلام کند، وضعیت اجتماع به هم خواهد خورد و خون ها ریخته خواهد شد. در این حال، نظامی که توسط قدرت های بیگانه به کرسی تکیه زده است، بیشتر به لجاجت خواهد پرداخت و از میله‌ی تفنگ به هر واکنشی مدنی پاسخ خواهد داد و شاید خود مسبب اصلی فتنه و بحران می گردید تا رقیبش را در سطح ملی و بین المللی به چالش کشد و از طرفی طبیعی است که نامشروع خواندن نظام از جانب داکترعبدالله، نامزدی که هواخواهانی در سراسر افغانستان دارد، ممکن برای جامعه‌ی جهانی و به ویژه نظامیان خارجی که در افغانستان حضور سنگین انداخته اند زیانبار تمام می شد و هر برخورد خشن آن ها با معترضان، منجر به رستاخیز ملی می گردید که دیگر منفعتی نه برای داکتر عبدالله و مردم که در حقیقت به دشمن به کمین نشسته یی بود که هر آن در تلاش استفاده از خالیگاهی دقیقه شماری می کنند. آنگاه بود که افغانستان بار دیگر در یک وضعیت فوق العاده خراب قرار می گرفت و بدبختی هایی آغاز می شد که تا هنوز ندیده بودیم.

انتظار دیگر این بود که داکتر عبدالله مشروعیت نظام آقای کرزی را بپذیرد و به عنوان این که گویا ما مصلحت ملی را فدای مقاصد سیاسی مان نمی کنیم، اعلان هر نوع آمادگی برای همکاری با نظام را داشته باشد.

دغدغه‌ی این برخورد چنان بود که گویا داکترعبدالله که اکنون به یک جایگاه شاخص اجتماعی و سیاسی دست یافته است، دیگر برای همیشه دفن خواهد شد و دیگر سراغی از داکتر عبدالله و صدای مبارزه برای امید و تغییر وجود نخواهد داشت و به سان ماموران معامله گر و حامی کودتا یازده‌ی عقرب به تفاله‌ی تاریخ سپرده می شد.

بنابر این، داکتر عبدالله که چنین گزینه هایی را داشت، چه باید می کرد، تا در دایره‌ی اهداف و شعار های خویش به عنوان یک فعال و رهبر سیاسی حفظ و نیز جریانی که در این تب وتاب های سیاسی شکل گرفته است را بر سر پا و برای مبارزه رسیدن به یک “تغییر و امید”نگهدارد.

در این صورت، داکترعبدالله با غیر قانونی خواندن مبنای به وجود آمدن حکومت حامد کرزی و تأکید بر ادامه‌ی مبارزاتش برای ایجاد یک حکومت قانونی و فراخواندن هوادارانش به خود داری از اقدامات غیر قانونی برای رسیدن به هدف، مشروعیت حکومت آقای کرزی را زیر سوال قرار داده و حتا به آن به طعنه و تمسخر هم تبریک نگفته است.

اما این واکنش نسبتا نرم داکتر عبدالله آیا می تواند بر موقف او تاثیر بگذارد، پرسشی است که برنامه ها وعملکرد های بعدی وی به آن پاسخ خواهد داد.

آنچه برای این رهبر سیاسی و تیم وی پیشنهاد می شود، این است که باید منحیث یک آدرس نیرومند مردمی که تازه توانسته اند موجی جدید و با اعتباری برای رفتن به تغییر و امید را به وجود آورند، همچنان نگه دارند و نگذارند تا این جریان پویا و هدفمندی که افغانستان را تا سرحد رسیدن مردم به قدرت نزدیک کرده است از هم بپاشد.

عبدالله فراموش نکند که از هم پاشی این جریان، یکی از باید ها در برنامه های اساسی جریان حاکم است که از راه زور، تزویر، و سازش کاری های خارجی به قدرت رسیده اند تا باحذف و از هم پاشی آن، برای همیشه افغانستان را در وضعیت موجود و یا بدتر از آن حفظ بدارند تا تداوم قدرت خویش و نسل های جدید مافیایی را برای همیشه تضمین کنند.

بنابرآن، حفظ جریان و راه اندازی مبارزه برای رسیدن به یک حکومت ایده ال، از بایدهای اساسی است و به داکترعبدالله و تیم فعال وی پیشنهاد می شود تا اگر به ایجاد تغییر در سرنوشت کشور که مردم در انتظار آن هستند مبارزه می کنند، باید با استفاده از فرصت برنامه‌ی چندین ساله برای نجات افغانستان از بحران و بن بست و حکومت داری موثر را بریزند تا در فرصت های دیگر قدرت به اهلش سپرده شود و در این مسیر کوشش نمایند.

زیرا آنچه در جریان برنامه‌ی انتخابات ۲۹اسد به وجود آمد، موفقیت مردم افغانستان در به میان آمدن یک جریان هدفمند برای تغییر و امید بود. و این مقدمه‌ی دست یافتن به قدرت و مملکت است.

 

برگرفته از سایت محک


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا