خبر و دیدگاه

امنیت در جنوب، بحران در شمال

afghanistan_map_fire

خبرنگاران در هلمند می گویند که اخیرا وضعیت امنیتی در این ولایت به گونه‌ی فوق العاده‌یی تغییر کرده است. کارهای بازسازی آغار شده اند و مردم بی هیچ هراسی به شهر و بازار گردش می کنند و در شهرستان ها هم فقط بیم بی امنیتی وجود دارد و ظاهراً همه جا خیریت است.

برخی گزارش ها می رسانند که دیروز امریکایی ها در شهرستان گرم سیر ولایت هلمند به آرامی قدم می زدند. آنان از پروژه های بازسازی تازه به کار انداخته شده، دیدن کرده اند و ظاهراً همه چیز رو به راه است.

و نیز گفته می شود که مردم این ولایت پس از این تریاک نکاشته و گندم می کارند و وضعیت دارد هر روز بهتر می شود. و اما بر بنیاد این گزارش ها، طالبان از این ولایت به آسانی به ولایت های شمال فرستاده می شوند و به سان مفرزه های مصرفی در آن ولایت ها تخلیه می گردند. در عین حال امریکایی ها هم تصمیم گرفته اند تا پایگاه های نظامی شان را در شمال گسترش دهند.
چنانچه دیده می شود، جغرافیای جنگ اکنون به شمال منتقل شده است؛ چیزی که دوسال پیش گمان برده می شد.

اگرچه آرامش در هلمند مایه‌ی خورسندی است؛ اما نا آرامی در تخار، کندز، بغلان و فاریاب نمی تواند آن آرامی را توجیه کند؛ زیرا اگر دیروز برادران جنوبی ما در خاک وخون می افتادند، امروز برادران شمال ما به چنین مصیبتی گیر می افتند و ما فقط شاهد تغییر مکان بازی هستیم نه آرامشی.

و اما چه چیزی اوضاع هلمند را آرام و مطمین ساخته است؟  هلمند پر راز و رمزی که در تقسیم منافع، به انگلیس ها سپرده شده بود، امپراطوری مواد مخدر بود و اختلاف میان امریکایی ها و بریتانیایی ها بر سر آن ولایت بروز کرد تا این که عملیات خنجر که بزرگترین عملیات نظامی امریکا پس از جنگ ویتنام، در افغانستان خوانده شده، به راه افتاد. ولی لبه‌ی این خنجر که امریکایی ها آن را به قصد گردن تروریستان تیز کرده بودند، خونین نشد و تروریستان خارجی به یمن در غلاف بودن آن، مفقود شدند. هیچ مقاومتی صورت نگرفت؛ گویی فقط نام خنجر به از خنجر شده بود.
اینک طالبان به زودی از هلمند به شمال رسیدند و تخار و بغلان کندز را در نوردیدند.

می گفتند در روزگاری که عملیات خنجر در هلمند به راه افتاده بود، مرز پاکستان نیز به روی تروریستان و طالبان داخلی و خارجی مستقر در هلمند، بسته بود. حال این طالبان چگونه به قبایل پاکستان رسیده بودند و از آنجا توانستند راهی شمال شوند.

چرا به این پرسش ها پاسخ داده نمی شود؟ ظاهراً کشته شدن طاهر یولداش رهبر مخالفان حکومت ازبکستان نیز بستگی به همین نیش بازی داشته باشد؛ زیرا طاهر یولداش زمانی در پاکستان کشته شد که افراد مربوط به او که در مناطق قبایلی پاکستان متمرکز بودند همراه با طالبان سواتی، هلمندی و اتباع چچن در ولایت های مختلف شمال متمرکز شده بودند.

شاید کشته شدن یولداش برای آن بود تا ازبکستان به عنوان یکی از کشورهایی که می تواند از ناحیه ی حضور طالبان و القاعده در شمال آسیب ببیند مطمین شود که رهبر شورشیان آن کشور توسط امریکایی ها کشته شده است تا آن کشور با اطمینان از این مسأله، همکار برنامه های امریکایی ها در آسیای میانه آن هم، در جنگ با تروریستانی که ممکن از افغانستان به آن کشور ها بگریزند و پنهان شوند، باشد.

به هر حال، ممکن است در پس آرامش در جنوب و جنگ در شمال، مشوره های پاکستان نیز در کار بوده است تا با کنترول جنوب توسط سازمان استخباراتی اش بحرانی را مهار کند که هم اکنون دامن آن کشور را فرا گرفته است.

به هر صورت اکنون روشن نیست که هلمند چگونه مامن امن شده است و امپراطوری مواد مخدر جایش را به سر زمین گندم می سپارد اما شمال امن به گونه‌یی نا امن می شود که رد آن را کسی نمی یابد و سکوت کشور های همسایه و شمالی افغانستان که پیش از این سرفه امریکایی ها را در جنوب به منافع خویش نمی دیدند نیز بر وضعیت رنگ دیگری داده است.

هلمند امن می شود اما جوانان طالبش در کنار پاکستانی ها و چچینی ها به شمال می روند. این معادله را چه کسی حل کند؟


برگرفته از سایت محک

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا