خبر و دیدگاه

راز‌های خانوادگی کرزی

karzaimafiafamily

 

یکی نشان قاچاقچی مواد مخدر را دارد، دیگری یک سرمایه‌دار بزرگ فاسد است- منتقدان می‌گویند برادران کرزی افغانستان را به قهقرا برده اند.
هر دو برای نخستین بار پاسخ داده اند
احمدولی کرزی، برادر ناتنی حامد کرزی به طور هیجان‌زده در حالی که صدایش بالاتر می‌شد هنگامی که صحبت می‌کرد، گفت: “دوست من، من حاضرم از خود دفاع کنم و حقیقت را بگویم. من بی‌گناهم. اگر کسی توانست کدام پولی از خانواده ام پنهانی در هر یک از بانک‌ها در دنیا پیدا کند، من به شما می‌گویم می‌توانند آن را برای خود بگیرند.”

به نظر می‌رسید که وی از شش سال گزارش‌های خبری در مورد معرفی کردن وی به حیث پابلو اسکوبار (قاچاقچی بزرگ مواد مخدر و هفتمین مرد ثروتمند جهان) افغان، خسته شده است.

محمود کرزی، برادر بزرگتر کرزی که گزارش‌های گسترده حاکی از معامله‌گری و قومگرایی وی دارد، می‌گوید: “شخصیت ما نزد همه جهان نابود شده است. من مریض و خسته شدم از این که مردم فکر می‌کنند آنچه که من انجام داده ام به خاطر این است که برادر رییس جمهور هستم.”

وی در ادامه می گوید: “من از همه بیشتر مورد هدف طالبان و القاعده هستم. این به خاطر این است که من قبایل افغانستان را گرد هم آوردم. من برای امریکایی ها بسیار کار کرده ام که بسیاری از آن‌ها محرمانه است. غیر قابل باور است مقدار کاری که من برای کمک به امریکایی ها کرده ام. و پاداش من این گزارش‌های خبری است؟”

اما ناظران و منتقدان در افغانستان اظهار می کنند که احمد و محمود به حیث جدی ترین مشکلات سیاسی و مدیون ترین آن‌ها فرا راه دموکراسی شکننده‌ی کشور و ادعای حامد کرزی که دولتش در مقابل فساد سیستماتیک اداری پیشرفت حاصل می کند، قرار دارند.

با این که هیچ کدام هنوز به هیچ جرمی مواخذه نشده اند، هر دو نفر اخیراً مصاحبه‌های منحصر به فرد و حاکی از عصبانیت وافر با روزنامه دیلی بیست انجام داده اند. ادعاهایی که احمد آن‌را “افترا، دروغ و حملات وقیحانه” علیه خودشان خوانده است.

ابتدا کمی به گذشته بازمی‌گردیم: مقام های امریکایی و افغان به طور محرمانه احمد را که ریاست شورای ولایتی کندهار را به عهده دارد، متهم درجه یک هرویین در کشوری که ۹۰% مواد مخدر جهان را تهیه می‌کند، خوانده اند. آن‌ها چندین مثال را شاهد خود آورده اند. در سال ۲۰۰۴، نیروهای امنیتی افغان به یک محموله‌ی پنهان شده ی هیرویین در یک تریلر خارج از کندهار برخوردند. حبیب الله جان، فرمانده محلی بیان داشته که احمد به وی تلفن کرده و تقاضا کرده که مواد مخدر رها شود. حبیب الله جان در یک کمین در سال ۲۰۰۷ مورد حمله قرار گرفت و کشته شد که مقام های دولتی طالبان را متهم به آن کردند.

در سال ۲۰۰۶، حاجی امان خیری در مورد یک لاری نزدیک کندهار که ۱۱۰ پاوند هیرویین خالص را حمل می کرد، خبر داد که گفته می شود تحت نظر محافظان احمد بوده است. و ماه گذشته یک مجله ی جرمنی به نام استرن، گزارش داد که نیروهای بریتانیایی چندین تن مواد مخدر خام را از مزرعه‌ی احمد توقیف کرده اند.

احمد نیم ساعت را صرف کرد تا ثابت کند این جزئیات غلط و کم اهمیت است وی می‌گوید حبیب الله جان یک مخالف سیاسی مشهور برادرش است و سپس وی یک از اعضای اپوزیسیون در پارلمان شد. پس چرا وی به یک مخالف سیاسی گفته باشد تا مواد مخدر را رها کند؟ وی بیان داشت: “هرکس که سیاست ما را درک می‌کند، خواهد فهمید که این امر غیر ممکن است. کاملاً احمقانه است.”

در زمان توقیف هیرویین در سال ۲۰۰۶، من توسط شورا گناه کار شدم. آیا من می توانم مسوول هر کسی که برایم کار می‌کند باشم؟ و در مورد گزارش‌های نیروهای بریتانیایی که هیرویین را در مزرعه اش توقیف کرده اند، وی سراسیمه شده، اظهار داشت: “ببین دوست من، کدام زمین؟ چه بر سر هیرویین آمد؟ راننده ها؟ چه اتفاق افتاد بر سر آن‌هایی که مواد مخدر را در جاهای دیگر بردند؟ هر مأمور استخباراتی خارجی و دفتر مواد مخدر در افغانستان کار می کند. اگر من قاچاقچی مواد مخدر هستم، چرا آن ها یک ذره شواهد ارایه نمی کنند، نه این که فقط شایعات غلط در مورد بعضی اشخاص به نشر برسانند؟”

ظاهراً حامد کرزی در مورد شایعات به اندازه ی کافی شنیده است که می خواهد بداند آن ها صحیح هستند. در سال ۲۰۰۶ وی سفیر امریکا، رونالد نیومن، و رییس سی ای اِی در سفارت را به قصر ریاست جمهوری فراخواند. سفیر بریتانیا و مأمور MI6 نیز حاضر بودند.

نیومن که اکنون متقاعد شده، برای اولین بار برایم افشاکرد: “او (کرزی) مستقیماً از ما سوال کرد آیا برادرش در تجارت مواد مخدر دست دارد.” نیومن می گوید: “شواهد و دلایل قضایی محکم وجود نداشت. هیچ یک از آن چیزهایی که ما داشتیم نمی توانست وی را به دادگاه یا محکمه بکشاند و محکومیتی را ثابت کند. من به رییس جمهور کرزی گفتم که لازم خواهد بود که این امر به حیث یک مساله ی سیاسی مطرح شود به لحاظ این که مشکلاتی را برای وی خلق کرده بود.”

احمد این مطلب را تأیید کرده به من گفت: نیومن مرا به سفارت امریکا خواست و گفت که من یک مشکل و جنجال سیاسی برای برادرم هستم و باید برای چند وقت به جاهای دور بروم. این یک مسأله‌ی قانونی نیست. شما می توانید سفیر باشید و به کشور خود در جای دیگر خدمت کنید. من بسیار زیاد ناراحت شدم.”

احمد و خانواده اش از افغانستان در سال ۱۹۸۱ در هنگام جنگ شوروی و مجاهدین گریختند. بعد از مدتی سکونت در پاکستان، آن ها به امریکا رفتند، جایی که ۱۰ سال زندگی اش را سپری کرد. وی با افتخار گفت: “من اولین رستوران افغانی را در شیکاگو افتتاح کردم و آن جا یکی از۱۰بهترین رستورانت های شهر بود. من در جریان ۱۰ سال زندگی در امریکا فقط دو برگ جریمه سرعت در رانندگی دریافت کردم. من در ۱۰ یا ۱۵ سال هیچ عمل خلافی انجام ندادم.”

از آن جایی که شایعات مواد مخدر برادرش را آزرده می ساخت، احمد پاکستان را ترک کرده و مستقیماً نزد حامد آمده گفت: “وی از من می خواهد اگر مایل به ترک افغانستان باشم. و من جواب منفی دادم. حامد: خوب، پس بمان.”

اما در مورد مقام های بلند پایه ی امریکایی که خارج از ثبت گزارش گفتند: “وی بخشی از تجارت مواد مخدر است؟ احمد می گوید: “تمام این ها به معنای بی ثبات کردن برادرم است. ببینید، طالبان ۹ بمبگذاری انتحاری را علیه من ترتیب دادند. یکبار آن ها یک محافظ من را کشتند. اگر من قاچاقچی مواد مخدر هستم، پس من به طالبان کمک می کنم از آن جایی که آن ها از این راه پول بدست می آورند. پس چرا آن ها ۹ بار تلاش برای کشتن من کردند درصورتی که من آن ها را کمک می کنم؟”

احمد ادعا می کند که افغان ها و مأمورین استخباراتی امریکا برای وی روزانه تهدیدهای مرگ فرستاده اند. وی با ۳۰ نفر پیرامون خویش سفر می کند که بیشتر آن ها محافظین هستند. یکصد و سی محافظ در مقر کندهار دارد. وی می گوید: “من از همه بیشتر مورد هدف طالبان و القاعده هستم. این به خاطر این است که من قبایل افغانستان را گردهم آوردم. من برای امریکایی بسیار کار کرده ام که بسیاری از آن‌ها محرمانه است. غیر قابل باور است مقدار کاری که من برای کمک به امریکایی ها کرده ام. و پاداش من این گزارشات خبری است؟”

محمود که از خانه اش در کابل بعد از چندین روز مسافرت به دوبی برای دیدار شرکای تجاری اش، با من صحبت می کرد، اضافه کرد: “احمد در مطبوعات محکوم شده است. این برای من نیز بد است. تمام این ها بخشی از کمپاین برای ضعیف کردن برادرم، رییس جمهور است.”

در کشوری با سرمایه های پنهانی فراوان که هیچ نیازی به گزارش دهی از ذخایر بانکی یا حساب های افراد وجود ندارد و سیستم مالیه که بیشتر داوطلبانه است، غیر ممکن است که سرمایه و ثروت خالص افغان های رده بالا تشخیص شود. هنوز، بسیاری از کارشناسان امور اقتصادی فکر می کنند محمود کرزی می تواند ثروتمندترین شخص کشور باشد. برخی اوقات از وی به طور استهزاء آمیز “وزیر معامله گری”، شخصی که برای تجارت در افغانستان بعد از طالبان قرار دارد، یاد می کنند.

محمود کرزی با خنده می گوید: “این واقعاً یک فکاهی است. من از هفت سال پیش فقیرتر هستم. تمام پول من در پروژه های سراسر افغانستان بند است. اما من باور دارم که کابل می تواند روزی شبیه هنگ کانگ یا سنگاپور شود. سرمایه گذاری من و شرکایم هم اکنون فوق العاده است، ریسک بالا دارد اما اگر کشور شگوفا شود، پس معاملات و فعالیت های اقتصادی ما نیز شگوفا می شود. شاید در ده سال آینده من به ثروتی دست پیدا کنم که دشمنانم اکنون می گویند.”

اغلب گفته می‌شود که چندین معامله در مورد امپراتوری درخشان اقتصادی محمود سوال برانگیز است. یکی در مورد فابریکه‌ی سمنت است. وزارت معادن یک مناقصه در مورد این فابریکه داشت که هر پیشنهاد کننده ای که توانایی ۲۵ میلیون دالر را داشت می توانست شرکت کند، محمود و شرکایش تنها شرکت کننده در مناقصه بودند و توانستند با ۲۵ میلیون دالر در حساب شان که از طریق کابل بانک به دست آمده بود، شرکت کنند و محمود بر کرسی ریاست هیأت مدیره تکیه زد.

وی به طور طعنه آمیز گفت: “ما در این معامله ی بزرگ، ۱۵۰ هزار دالر در ماه از دست می‌دهیم.” وی سندی را برایم نشان داد که حاکی از آن بود که فقط ۸ فیصد فابریکه‌ی سمنت را متعلق به وی است. وی ادامه می دهد: “حامد به هر شرکت بزرگ اصرار کرده که در این مناقصه پنجاه ساله ی فابریکه شرکت کنند، اما هیچ یک شرکت نکردند. تمام آن ها از ریسک می ترسیدند. تنها خطر طالبان متوجه است، بلکه باید۲۰ فیصد از سرمایه بدست آمده را مالیه داد و۲۰ فیصد از درآمد معاشات را نیز مالیه داد. افغانستان یک محیط خوب دوستانه برای تجارت نیست. یک هزار و پنجصد نفر شغل های شان را از دست می دادند اگر من اقدام به این کار نمی کردم. و آن ها در شرایط بسیار خراب و پست و واقعاً فقیرنشین زندگی دارند. بیا و ببین. من به شما نشان خواهم داد چگونه شرایط زندگی آن ها بهبود یافته است.”

یک معامله ی دیگر که زیاد به آن اشاره می شود، پروژه ی بزرگ خانه سازی در کندهار است. یک طرح بزرگ برای اجتماع مسکونی به نام عینومینه (“مکانی برای زندگی”) به مساحت۱۰هزار هکتار که مالکیت ارتش افغان در مرکز شهر بود. مقامات کندهار این زمین را به محمود دادند. تنها زمانی به دولت پول پرداخت خواهد شد که کرزی انکشاف این پروژه را اتمام کرده و خانه ها را بفروشد. هیچ کس با ارتش مشوره نکرده است. زمانی که آن‌ها از بخشیدن این زمین در سال ۲۰۰۵ خبر شدند، یک گروه از نظامیان، این دارایی را با زور توقیف کرده بودند قبل از آن که والی کندهار به آن‌ها دستور ترک مکان را صادر کند. در همان زمان دگرجنرال شاه طوری حبیب الله، که سرپرستی این ملکیت را برای وزارت دفاع به عهده داشت، به یک گزارشگر گفت: “مافیای زمین، زمین مرا گرفته است.”

فرمانی که زمین را برای محمود مهیا ساخته بود به ارتش دستور داد تا نصب تمام پوسترهای داخل این شهرک را لغو کند و زمین را در عوض یک مکان دیگر که در ساحه اطراف شهر بود، به آن‌ها واگذار کند. این مکان ها کمتر در خطر دهشت افکنی و خشونت قرار داشت و بیشتر مرکز شهر و مملو از مردم بود.

محمود می‌گوید: “زمانی که من و چهار شریکم به کندهار آمدیم، هیچ آب روان و مجرای فاضلاب در شهر نبود. مردم از مزارع به حیث حمام ها استفاده می کردند و زمانی که باد جریان داشت، بوی فاضلات انسانی همه شهر را برمی داشت.” محمود ۵ میلیون دالر قرضه از یک شرکت سرمایه گذاری خصوصی امریکایی به دست آورد تا سرمایه گذاری خارجی تجار امریکایی در مارکت های نو ظهور را کمک کند. وی توسط دوستش، جک کمپ عضو سابق کنگره امریکا، به آن ها معرفی شده بود.

محمود کرزی می‌افزاید: همان شرکت سرمایه گذاری خارجی تجار امریکایی که قرضه را برایم داده بود نیز علیه من حرف زد. آن ها می گفتند تو برادر کرزی هستی، به این خاطر است که پروژه را گرفتی. در حالی که من تمام درخواستی ها را پر کرده بودم و مانند هر شخص دیگر درخواستی داده بودم. شما می‌توانید این مسأله را همراه آن‌ها بررسی کنید. آن‌ها دالرهای امریکایی را به هر کسی که تقاضا کند، نمی‌دهند.”

محمود در کندهار یک ساختمان رهایشی پیچیده و مجلل درست کرده است. گرچه معماری آن بیشتر شبیه کمپ های زمان شوروی سابق می ماند، گفته می شود که خانه ها با میلیون ها درخت در اطراف آن ها ساخته شده که برای کشوری که بیشتر شبیه یک فیلم زمان قرون وسطی می ماند، بسیار قابل ملاحظه است. بیشتر خانه ها به قیمت ۲۰ هزار دالر هر کدام می باشد درحالی که خانه های کاخ مانند مجلل تر به قیمت ۱۳۰ هزار دالر لیست شده است. در کشوری که اوسط درآمد سرمایه ای در سال کمی بیشتر از ۸۰۰ دالر است و حتا برادرش در ماه ۴۸۷ دالر به حیث رییس جمهور معاش دارد، هر کس انتظار دارد که چنین خانه هایی غیر قابل تصور و ضایع کردن پول است.

او می گوید: “اما ما نمی توانیم از این تقاضاها خودداری کنیم.” خریداران این نوع خانه ها بخشی از طبقه ی مسلکی نوظهور هستند، سارنوال ها، بانکداران و اجرا کنندگان پروژه های ساختمانی. 
وی در ادامه می افزاید: “اگر من یکجای دیگر در کره‌ی زمین این‌کارها را می‌کردم، قهرمان دنیا لقب می گرفتم.”

احمد می گوید: “افغانستان هم اکنون خانه ی ماست. ما شبیه خانواده ی پادشاه نیستیم، که جیب های خود را پول پر کنیم تا در موقع لزوم بتوانیم کشور را ترک کنیم. من این جا اولین نفر خواهم بود که می‌میرم.” وی دقایقی تأمل کرده، اضافه کرد: ” این مصیبت من است که برادر حامد هستم. آن ها هرگز تلاش خود برای خراب کردن من را متوقف نمی کنند تا این که وی (حامد) را ناکام کنند.”

آیا محمود حرفی برای گفتن به غربی ها دارد؟ “بله، به کشورهای غربی (۲۰ کشور صنعتی) بگویید بحث در مورد نتایج انتخابات را متوقف کنند (انتخاب مجدد برادر وی باچالش های گسترده و گزارشات وسیع تقلب مواجه شده است.) و به خاطر بهبود زیربناهای افغانستان به این کشور پول بفرستند. آن ها باید در این کشور سرمایه گذاری کنند تا آن را عضو جامعه ی جهانی بگردانند. ما یک پای خویش را به دموکراسی گذاشته ایم. اکنون ما باید پای دیگر را به اقتصاد و سرمایه داری بازار آزاد بگذاریم. اما بدون کمک آن ها نمی توانیم.”

احمد چه دوست دارد بگوید؟ “من از رییس جمهور اوباما تقاضای جدی دارم تا نام مرا پاک کند (اعاده ی حیثیت مرا کند) به افغان ها نشان دهد که امریکا صادق و صمیمی هست وقتی که می گویند شما بیگناه هستی تا زمانی که مجرم ثابت نشدی. من برای نبرد علیه تروریسم و طالبان خیلی کارها کردم. من همه ی ایمانم به رسانه ها را از دست داده ام.”

اما به میزان کمی شک و تردید وجود دارد که در یکی از فقیرترین کشورهای روی کره ی زمین، افزایش موفقیت و قدرت دو برادر کرزی یک ناراحتی و سرخوردگی و عصبانیت در دولت مرکزی به وجود آورده است. و تلاش های حامد کرزی برای دور نگهداشتن خود از برادرانش، متقاعد کننده نیست.

سفیر سابق امریکا در افغانستان، رونالد نیومن می گوید: “این یک مشکل سیاسی بزرگ است.” مشکلی که طالبان با خوشحالی از آن برای صدمه زدی به دولت به رهبری کرزی، استقبال و بهره برداری می کنند.

 

برگرفته از سایت جبهه ملی | برگردان: شریف


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا