خبر و دیدگاه

مسعود آسوده بخواب، ما بیداریم

ahmadshahmassoudlookingabove

 

متن سخنرانی عبدالله حارث به مناسبت هشتمین سالگرد قهرمان ملی احمد شاه مسعود (رح) در ملبورن و سدنی

احمد شاه مسعود آرمان و اندیشه نسل بیدار عدالت خواهی است که توانسته اند، با تکیه بر اندیشه وی موج تازه از آزادی خواهی و حق طلبی را  به راه اندازند.

در این گرد همآیی که به مناسبت هفته شهید و سالگرد شهادت قهرمان ملی افغانستان شهید  احمد شاه مسعود (رح) دایر گردیده است جای دارد تا به بررسی مختصری از ابعاد نظامی ، سیاسی و اجتماعی ایشان اشاره گردد، زیرا  مسعود بزرگ از یک طرف همواره بر مبارزه مسلحانه تأکید می ورزید، و از جانب دیگر پیوسته بر لزوم  مبارزه سیاسی، ایجاد فضای دموکراسی، تأمین عدالت اجتماعی  و وحدت ملی تأکید داشت.

در مبارزه نظامی خود گفنه بود، “ما برای آزادی می رزمیم زیرا زیستن در زیر چتر بردگی پست ترین نوع زندگی است. برای حیات مادی همه چیز را می توان داشت آب نان و مسکن. ولی اگر آزادی ما برباد رفت اگر غرور ملی ما درهم شکسته شد واگر استقلال ما نابود گشت در آن صورت این زندگی برما کوچک ترین لذت نخواهد داشت.”

مسعود بزرگ اوضاع سیاسی را خوب تحلیل می کرد و به طور مستدل راه های حل را برای همکاران خود شرح می داد. تدبیر و کاردانی شهید مسعود (رح) در این مورد یکی از ویژگی‌های خاص وی بود. مسعود بزرگ می دانست که در چه زمان، کدام سخن یا چه اقدام سیاسی مناسب است و سخن را چگونه باید گفت و کار را باید تحت چه عنوانی به انجام رساند.

مسعود شهید باورداشت، اگرسیاست به معنای شفاف بودن و شرکت مردم در سرنوشت شان است نه باید با آن جفا کرد وآن را پشت درب های بسته برد و با معامله گیری و حقه بازی سر نوشت مردم را به بازی گرفت. سیاست های مسعود بزرگ چه در دوران جهاد و چه هم در سالیان مقاومت نه موضعی، نه تاکتیکی و نه هم مصلحت طلبانه بوده است، بلکه با کاربرد تدبر و دور اندیشی قاطع و سازش ناپذیر در تضاد مداوم با دیکتاتوری سرخ روسی و دیکتاتوری سیاه طالبی قرار داشته و به طور روشن و آشکار مواضع سیاسی خود را  برای مردم شرح می داد و در آن هیچ شک و شبهه ای باقی نمی گذاشت.

در مورد سیاست، راه و روش احمد شاه مسعود دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل نهضت آزادی ایران چنین گفته است: “اگر چه احمد شاه مسعود در میان شما نیست، اما فکر و اندیشه و روش ومنش و بینش او زنده است. او احمد و مسعود بود اما شاه نبود. در منش احمدشاه مسعود، رفتار شاهانه هرگز وجود نداشت. نه رفتار شاهانه داشت و نه در کسوت شاهان بود و نه در کاخ شاهان زیست و نه غذای شاهانه می خورد. او به درستی “شاه نفس” خود را کشته بود.

(مسعود بزرگ) در انسانیت یک رنگ و صادق بود. در گفتار و کردارش دوگانگی وجود نداشت. مردم را به چیزی دعوت نمی کرد که خود آن را عمل نکند. مردم افغانستان او را چنین شناخته اند و این رمز محبوبیت او است.

اندیشه اسلامی احمد شاه مسعود و سنتی که او از دوران مبارزات رهایی بخش پایه ریزی کرده است، هم چنان می تواند راهنمای عمل در این دوران نیز باشد”.

آقای ابراهیم یزدی بر علاوه چنین گفت: “در یک پست کارت یاد بود احمدشاه مسعود آمده است که:

مگر عقاب دگر باره بر نمی گردد

که کوهسار غمین است و آشیانه تهی

اما من می گویم بله کوهسار غمین است و آشیانه تهی است، اما عقاب هم چنان بر فراز شهر و سرزمین شما در پرواز است. او زنده است.

“هرگز کسانی را که در راه خدا کشته شده اند مرده مپندارید. آنان زنده هستند و نزد خداوند روزی دارند”.

اما حالا متأسفانه در کشور ما خرد جمعی درمیان بعضی از رهبران سیاسی از بین رفته است، و بین سیاست و اخلاق فاصله ایجاد شده در حالی که این دو در سیاست قهرمان بزرگ مان یک سان اهمیت داشته است. عده یی از سیاسیون ما چنین می پندارند که اگر در سیاست پیروزی نبود، دیگر نمی شود سیاست کرد. و به اصطلاح خود شان “ما دیگر نمی خواهیم جانب بازنده ها را بگیریم”. با همین طرز دید، به دنبال فردی به راه افتاده اند، که نه به خود اعتماد دارد، نه به به قول خود باور دارد و نه هم به رای مردم احترام دارد، فقط با فرصت طلبی و دیکتاتوری و سلب حقوق دیگران تلاش می ورزد تا سلطه نامشروع خود را بالای شهروندان افغانستان تحمیل نماید. سیاسیون افغانستان باید این نکته اساسی را بدانند که با وجود شکست شان در سیاست باز هم سیاست ادامه دارد، اما با عدم رعایت موازین اخلاق سیاسی نه تنها ایشان سیاست را بی اعتبار می کنند، بلکه اعتماد خود را در بین شهروندان افغانستان و جامعه جهانی از دست خواهند داد.

زنده یاد مهندس بازرگان یکی از بنیانگذاران نهضت آزادی ایران سیاست را به معنای ماندن در حکومت نمی دید وی گفته بود: “من باید خود سیاست را نجات دهم ، بگذارید من کمتر سیاستمدار باشم و سیاست اعتبار و اعتماد خود را حفظ کند”.

دموکراسی و استبداد از چالش های اساسی در کشور ما به شمار می روند. افغانستان تجربه ی بسیار اندکی از وجود دول منتخب بر اساس معیار های دموکراسی دارد. اما افغانستان تجارب تلخ و خونین از حکومات استبدادی  دارد که بالای شکل‌ گیری رفتار  جمعی و ذهنیت سیاسی عام مردم تأثیر منفی داشته اند.

اما مسعود بزرگ نخستین شخصیت جهادی بود که از دموکراسی و نظام مردم سالاری سخن گفته بود و آن را عملاً در ساحات تحت اداره خود تطبیق کرده بود. داکتر عبدالله از یاران نزدیک و سخنگوی شهید مسعود (رح) چه در دوران جهاد و چه در سالیان مقاومت چنین گفته است: “آحمد شاه مسعود (رح) با دل و جان معتقد بود که راه حل در افغانستان همین است که مردم افغانستان حق مساوی داشته باشند، هر فردش حق رأی و حق انتخاب  را داشته باشند، وقتی که این مسأله را می گفت در همان زمان شورای قریه صلاحیت داشت، شورای ولسوالی صلاحیت داشت، شورای در سطح یکی دو ولایت که آزاد بودند این ها صلاحیت خود را داشتند و مشوره می کردند و در تصمیم گیری شریک بودند”.

هم چنین احمد ولی مسعود رییس عمومی بنیاد شهید مسعود در این زمینه گفته است: “آمر صاحب همواره در تصمیم های خود یک شورا را دخیل می کرد. اگر موضوعی  می بود حتماً با شورا مطرح می کرد. شورا  را در جریان می  گذاشت  و بسیار یک شنونده ی خوب بود. می شنید  ودقیق می شنید. در تصمیم ها نظریات را جمع می کرد و حرف خود را هم می زد. تا دعا و تأیید شورا را نمی گرفت  اقدامی نمی کرد”.

مسعود بزرگ می دانست، اقوام مختلف افغانستان قرن ها است، که در ایجاد، غنا بخشیدن و تداوم تمدن و فرهنگ افغانستان کوشیده اند و با همه تفاوت ها و ویژگی ها، کشوری را به نام افغانستان پدید آورده اند. وی سخت مخالف احساسی عوام فریبانه و تصور عقب مانده ی جاهلی و منحط قوم گرایی، تبار سالاری و قبیله پرستی بود.

احمد شاه مسعود (رح) این را هم می دانست که وجود نا برابری ها و تبعیضات قومی در اشکال مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی واقعیتی است عینی که هیچ شخصی نمی تواند، آن را نادیده انگارد.

باز باید خاطر نشان سازم که مسعود بزرگ نخستین شخصیت جهادی بود که برای تامین برابری و اعاده ی حقوق انسانی و شهروندی همه مردم افغانستان بدون هیچ تبعیض، تعصب یا امتیاز دهی در همه عرصه ها چه فرهنگی، چه سیاسی، چه اجتماعی و چه اقتصادی با اجرای اصول دموکراسی تأکید می ورزید. مسعود بزرگ بار ها تکرار کرده بود: “ما باید وحدت ملی را بر اساس یک عدالت اجتماعی پایه گذاری کنیم”.

به راستی مسعود بزرگ در راه پرورش و گسترش روحیه عدالت خواهی بین شهروندان افغانستان نقش اساسی را تا سرحد شهادت ایفا نمود. مسعود شهید همیشه تلاش و کوشش نمود تا  با تامین عدالت اجتماعی دیوار ها و سد های کشیده شده بین اقوام با هم برابر و برادر افغانستان را از بین ببرد تا یک جامعه سالم مدنی در افغانستان ایجاد شود.

پس مسعود عزیز آسوده به خواب که خواب ملکوتی تو ملت آزاده ای را به جنبش در آورده است، که قرارش نه تنها غیر ممکن، بلکه محال خواهد بود.

ما همه یک صدا و هم صداییم. ما همگی نعره کنان فریاد می زنیم “مسعود زنده است” و راهش ادامه دارد و آزادگان کشور دیکتاتور حیله گر را از اریکه قدرت پایان خواهند کشاند و سرنوشت کشور، جامعه و خویش را از چنگ اژدهای خون آشام رها خواهند ساخت.

از خون پاک مسعود بزرگ و شهدای راه آزاد و عدالت درختی روییده است که تا دور دست ها به وسعتی طول تاریخ افغانستان به عمق تمام وجدان های بیدار ریشه دوانیده است و کسی را نمی توان یافت که آن درخت تنومند را بخشکاند.

آری! مسعود بزرگ خون تو و یاران پاکت حالا سر آغاز رسیدن به هدفی بزرگ و ماندگار شده است پس آسوده به خواب که ما پاسبانان این مرز و بوم کهن بیداریم که ما بیداریم.

بلی عقاب هم چنان بر فراز شهر و سرزمین مان در پرواز است،  او زنده است، و اندیشه نابش با رنگ آبی به وسعت دریا ها و آسمان گسترده شده است، و تمامی آزادگان سر زمین باستان ما برای نابودی سلطه ی ضحاک کشور به خون پاک وی سوگند خورده اند. برای ما تو مسعود عزیزهمیشه زنده و جاویدان هستی.

آسوده به خواب که ما بیداریم که ما بیداریم.

 


نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا