خبر و دیدگاه

ضرورت تجدید تعهد به آرمانهای مقدس شهید مسعود

massoud_pointfinger

در آستانه هشتمین سالگرد شهادت جانگذاز پیشوای جهاد و مقاومت مردم افغانستان شهید احمدشاه مسعود قرار داریم. هشت سال قبل درنهم سپتمبر ۲۰۰۱ توطئه تروریزم بین المللی به ثمرنشست و مردم آزادیخواه افغانستان را عزا دار ساخت. هرچند که شهادت آن ابرمرد اراده مردم افغانستان را برای دفاع از نوامیس ملی وتمامیت ارضی نیرومندتر ساخت، اما فقدان او در نبردعلیه تروریزم بین المللی دراین هشت سالی که گذشت، بیشتر ازپیش قابل احساس بوده است. هشت سال قبل درست زمانی که شهید احمدشاه مسعود به تنهایی و باامکانات محدود دربرابراین اژدهای خونین می جنگید وازمخاطرات آن فراتر ازمرزهای افغانستان سخن میگفت، برهیچ گوشی اثر نگذاشت تا اینکه فروریختن برجهای دوقلوی جهانی درنیویارک، جهان را ازخواب آشفته بیدارکرد. اکنون که هشت سال ازشهادت آن ابرمرد میگذرد، علیرغم اینکه جهان برای مبارزه با تروریزم بین المللی کمربسته است وهزاران سرباز بین المللی درافغانستان درخط نبرد با تروریزم بین المللی می جنگند، اما خطراین پدیده همچنان امنیت جهان را تهدید میکند ومردم افغانستان همچنان برگلیم مصیبت نشسته اند.

اهمیت وتاثیرات اندیشه و رفتارشهید مسعود درمبارزه باطالبان، القاعده و حامیان بین المللی آن زمانی برجسته میگردد که ائتلاف بین المللی درجریان هشت سال حضور سنگین نظامی اش درافغانستان تاهنوز نتوانسته است  مخاطرات طالبان والقاعده را مهارنمایند. هرچند که در تلاشهای نخستین، اقتدارسیاسی طالبان درهم شکست اما باگذشت زمان وتغییر رفتارسیاسی ائتلاف بین المللی نسبت به کسانی که سالها درخط مقدم نبرد با طالبان والقاعده قرار داشتند، فرصتی را برای طالبان والقاعده فراهم آورد تا باانگیزه های نیرومند تر وتشکیلات منظم تر وارد تعاملات سیاسی نظامی گردند. هشت سال مبارزه با تروریزم بین المللی ضایعات سنگین انسانی و اقتصادی را برمردم افغانستان و ائتلاف بین المللی تحمیل کرده است اما هنوز دورنمای روشنی ازاین نبرد وجود ندارد و آینده آن همچنان درپرده های ا بهام پیچیده است. به عبارت روشنتر هنوز نمیشود مدعی گردید که جهان درمبارزه باتروریزم بین المللی درافغانستان به پیروزی نایل آمده است. هرگاه آموزه های شهید مسعود درمبارزه باطالبان والقاعده مورد تامل قرار میگرفت بدون هیچ تردیدی سرنوشت مبارزه باتروریزم بین المللی درافغانستان به گونه دیگر رقم میخورد.

بازیهای سیاسی درجریان این هشت سال درافغانستان به گونه ی بوده است که در مورد مخاطرات طالبان والقاعده کمتر دقت صورت گرفته است. حذف فرماندهان نیرومند جبهه متحد ازبدنه دولت و منزوی ساختن هرچه بیشتر آنان از اقتدار سیاسی نه تنها که بر اقتدارسیاسی دولت افغانستان کمک نکرده است بلکه طالبان را درموقعیت نیرومند تر قرارداده و ساحه فعالیت آنان را بیشتر توسعه بخشیده است. پروسه خلع سلاح که یکی ازمبانی تامین امنیت تعریف میگردید، فقط در ولایات شمالی و مرکزی عملی گردید اما ولایات جنوب وجنوب شرق که مراکز اصلی شورش ونا آرامی قرار داشته اند، شامل این پروسه نگردیدند. این گونه رفتارسیاسی باقضایای پیچیده افغانستان قبل ازهمه چیز، طالبان والقاعده را درموقعیت برتر قرارداده است که اکنون درهرکجایی که خواسته باشند خطرمی آفرینند وبمب منفجر میکنند. همانگونه که اشاره شد، هرگاه از آموزه های شهید مسعود دراین نبرد فرسایشی استفاده میگردید و مجاهدین افغانستان از جبهه مبارزه با تروریزم کنار افگنده نمیشدند، و مهمتر از همه یاران وهمسنگران او به آرمانهای او وفادار می ماندند، حملات طالبان والقاعده به این گستردگی ازمردم افغانستان قربانی نمی گرفت وائتلاف بین المللی هم دراین نبرد چنین هزینه سنگینی را پرداخت نمیکرد. اکنون که به رغم تلاشهای بین المللی برای سرکوب طالبان والقاعده، آنان همچنان درموقعیت به چالش کشیدن سرنوشت این تلاشها قرار دارند، بیش ازبیش ضرورت تامل برآموزه های شهید مسعود و همچنان ضرورت تجدید تعهد و میثاق یاران آن شهید به آرمانهای او احساس میشود.

به باور این قلم، یاران شهید مسعود، کسانی که دوشا دوش او دربرابر طالبان، القاعده وتروریزم بین المللی جنگیده اند، بیشتر ازهمه دربرابر وضیعت آشفته سیاسی افغانستان وهمچنان درخط مبارزه با طالبان والقاعده مسئول اند. این مسئولیت ازآنجا ناشی میشود که شهید احمدشاه مسعود خود پرچمدار این مبارزه بود و پس ازشهادت او این میراث به کسانی سپرده میشود که ادعای دوستی به او وفراتر از آن ادعای تعهد به آرزوها وآرمانهای مردم افغانستان را داشته اند. . کسانی که همراه با شهید مسعود در برابر طالبان و القاعده جنگیده اند، درواقع میراث دار آرمانهای آن شهید دانسته میشوند که عدم انسجام  وتشتت و پراگندگی آنها درحقیقت خیانت به آرمانهای آن شهید تعبیر میگردد. هرچند که بعد ازشهادت مسعود، مدعیان راه واندیشه او هرکدام راه ورسم جداگانه ی را برگزیدند و درنهایت به بن بست رسیدند اما هنوز هم فرصت ازدست نرفته است که یک باردیگر باتجدید تعهد به آرمانهای مقدس آن شهید، دریک بسترسیاسی گردهم آیند وبرای نجات افغانستان بیاندیشند؛ درست آنگونه که شهید مسعود نقد جانش را برای آزادی افغانستان از چنگال تروریزم بین المللی قربانی کرد.

وامادرآشفته بازار سیاست فعلی افغانستان که آقای کرزی وتیم ایشان آن را بیشتر ازهمیشه آشفته تر وپیچیده تر ساخته اند، نیازجدی به بازنگری استراتیژی مبارزه با طالبان والقاعده احساس میگردد. راهبردهایی که تاهنوز برای مبارزه با طالبان والقاعده مورد استفاده قرار گرفته اند، راه به جای نبرده اند وحتی درخیلی موارد به توسعه قدرت ونفوذ طالبان منجر گردیده است. اینکه شهید مسعود توانست با دست خالی دربرابر تهاجمات سنگین طالبان والقاعده مقاومت نماید وامروز ائتلاف بین المللی باتمام امکانات خود نمی تواند راه نفوذ آنان را ببندد، سوالی است که پاسخ آن را در نگرش نخست در رفتارو  اخلاق  سیاسی تیم آقای کرزی باید جستجو کرد. تیم آقای کرزی همانگونه که دراین سالها زمینه رشد طالبان را هموار کرده اند، ائتلاف بین المللی رانیز فریب داده  و واقعیت های افغانستان را برای آنها وارونه تعریف کرده اند. حذف مجاهدین از بدنه دولت اولین اقدام ناسنجیده تیم آقای کرزی بود که زمینه را برای تقویت بیشتر طالبان فراهم آورد.

اکنون که طالبان وحلقات همراه با آنها، می توانند حاکمیت دولت افغانستان را به سادگی به چالش بکشند، یک بار دیگر ضرورت استفاده از آموزه های شهید مسعود جدی تر ازهمیشه مطرح میگردد. راهبردهایی که او ازآن درمبارزه با طالبان والقاعده بهره گرفت.

هنوز هم به عنوان گزینه های ارزشمند ازاهمیت ویژه برخور داراند. هرچند که تیم آقای کرزی برای پریشان کردن هرچه بیشتر مردم افغانستان کمر بسته اند، اما این وظیفه جامعه جهانی میباشد که برای موفقیت مبارزه با تروریزم، ازموثرترین وکارآمدترین راهبرد بهره گیرند. زیرا جامعه بین المللی برای تامین صلح وامنیت درافغانستان تعهد سپرده اند.

به باور این قلم تامل بر آموزه های شهید مسعود می تواند بسیاری از معضلات مبارزه با  طالبان والقاعده را گره گشایی نماید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا